بازی اصلاح‌طلبان با خون مسلمانان میانمار

 در روزهای اخیر، با اوج گیری احساسات عمومی درباره فجایع جاری که در میانمار بر مسلمانان مظلوم روهینگیا می رود، شاهد نوعی سیاسی کاری نه چندان اخلاقی از جانب شماری از چهره های جنجالی اصلاح طلب هستیم. این افراد اخیرا در اقدامی که به نظر هماهنگ و برنامه ریزی شده می آید، در شبکه های اجتماعی این خط را القائ می کنند که جمهوری اسلامی به طور عام و جریان انقلابی کشور به طور خاص، نسبت به فاجعه میانمار سکوت پیشه کرده اند.

برای مثال، کواکبیان مدعی شده که به واسطه روابط خوب سیاسی ما با پکن و مسکو، جناح سیاسی اصولگرا چندان راغب به موضعگیری در قبال جنایت نسل کشی بیّن و آشکار دولت میانمار علیه اقلیت مسلمان این کشور نیست.

این که مسکو و پکن چه موضعی در قبال فاجعه میانمار اتخاذ کرده اند، امری است که هیچ ارتباطی به موضع جمهوری اسلامی ایران ندارد و همراستایی و همکاری های بسیار خوب ما با این دو کشور در پاره ای از موضوعات، به مفهوم همراستایی و همداستانی ما در باب همه موضوعلات بین المللی نیست. کما این که رهبر معظم انقلاب که از قدیم (دست کم از سال ۷۰) دغدغه ستم و آزار سیستماتیک مسلمانان میانمار را داشته اند، روز سه شنبه در جلسه درس خارج خود، تکلیف را روشن و موضعگیری صریح و شفاف نظام را علیه جنایت ضدبشری علیه مسلمانان روهینگیا تعیین کرده اند.  مضاف بر این که بحث جریان انقلابی در قبال سکوت ایالات متحده و متحدان آن در باب این فاجعه انسانی، به طور خاص متوجه معیارهای دوگانه و ریاکاری حقوق بشری این کشورهاست که خود را سردمدار حقوق بشر و آزادی و دموکراسی می دانند و از «آنگ سان سو کی» یک بت و اسطوره حقوق بشری تراشیده اند و با بهانه هایی موهوم و جعلی برای کشورهایی چون ایران پرونده حقوق بشری می سازند، اما در برابر جنایات واضح و آشکار متحدان و دوستان خود چشم هایش را هم می گذارد. وگرنه نه مسکو و نه پکن هیچ گاه داعیه دار حقوق بشر نبوده اند و به بهانه آن به اقصی نقاط دنیا لشکرکشی نکرده اند. بگذریم از این که از دیدگاه انسانی و اسلامی جمهوری اسلامی ایران، سکوت و چشم پوشی در برابر جنایات علیه مسلمانان میانمار از سوی هر کشوری که باشد، محکوم و مذموم است. و این را هم باید در نظر گرفت که ادعای حمایت چین و روسیه از حکومت میانمار هم فعلا، مثل بسیاری از دعاوی «تلگرامی»، بدون ذکر سند و منبع خاصی است. مثلا به چند نمونه زیر در پوشش فاجه میانمار در خبرگزاری دولتی روسیه یعنی «راشا تودی» توجه کنید

حمایت از مسلمانان مظلوم میانمار از حدود سه دهه قبل، دغدغه رهبر معظم انقلاب بوده است و یکی از اولین موضعگیری های معظم له در این مورد به ۱۴ اسفند ۱۳۷۰ در دیدار با روحانیون برمی گردد، یعنی زمانی که بسیاری از چهره ها و جریان هایی که امروز مدعی خون مسلمانان روهینگیا شده اند، احتمالا حتی به درستی نمی دانستند که این کشور در کجای نقشه قرار دارد.

سیاسی کاری غیراخلاقی جریان اصلاح طلب با مساله «خون مسلمانان»، مسبوق به سابقه است و موردی که معمولا به صورت طوطی وار برای به اصطلاح مچ گیری از نظام  به آن استناد می کنند بحث "سرکوب مسلمانان چچن توسط مسکو" است. البته در این مواقع، گاه از روی جهل و عدم درک نسبت به پیچیدگی های سیاسی و امنیتی ماجرا و گاه از روی غرض ورزی، به نیمی از واقعیت اشاره می کنند و با شعارهای اصطلاحا «حقوق بشری» سیمای حق به جانب به خود می گیرند. این در صورتی است که کسی که اندکی با مسایل آسیای میانه و قفقاز آشنایی داشته باشد، به خوبی آگاه است که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، در غیبت دیپلماسی فعال سیاسی و فرهنگی دولت هاشمی رفسنجانی در آن منطقه، عربستان سعودی سرمایه گذاری سنگینی را برای تبلیغ «وهابیت» در آن جا انجام داد و مع الاسف، مناطقی چون چچن و اینگوشیا، داغستان و باشقیرستان به کانون های بالقوه جنگجویان جهادی-تکفیری تبدیل شدند. شاهد مثال این قضیه این که در حال حاضر، زبده ترین تروریست های داعش و و النصره متعلق به همین جمهوری های فدراسیون روسیه هستند. به بیان دیگر، اگر سیاست های بعضا سفت و سخت مسکو در مهار وهابیگری در چچن و جمهوری های شبیه آن نبود، اکنون در شمال کشورمان با وضعیت بسیار خطرناک تری به لحاظ امنیتی مواجه بودیم.

اما ادعای بی پایه افرادی چون زیباکلام و کواکبیان درباره این که جریان اصولگرا یا انقلابی یا نظام در قبال فاجعه میانمار سکوت پیشه کرده، یا بی جهت! پای آمریکا و اسراییل را به میان کشیده، یک دروغ بزرگ بیش نیست.

حقیقت در عین حال تلخ در این میان، این است که جریان اصلاح طلب و رسانه های زنجیره ای آن، در قبال همه فجایعی که سالیان اخیر بر مسلمانان به طور عام و بر شیعیان رفته است، به طور معمول مهر سکوت بر لب می زدند، چون یک پای ماجرا همواره موجودیتی به نام «ایالات متحده» بوده که گویی محبوب قلوب این جریان سیاسی است، هیچ کردار این «معشوق» در چشمشان، جرم و جنایت علیه انسان جلوه نمی کند. در مساله سوریه، در مساله بحرین، در مساله یمن، در مساله عراق، افغانستان، لیبی و.....که ده ها هزار مسلمان به واسطه طرح های امریکایی به خاک و خون افتادند، کلامی از آن ها در محکومیت این جنایات ندیده ایم. علی ایّ حال، برای اثبات این دروغ، صرفا توجه شما را به گوشه ای ازپوشش رسانه ای توسط سایت ها و خبرگزاری های جریان اصولگرا درباره فاجعه میانمار جلب می کنیم:

البته سیاست ورزی از نوع «نئولیبرالی» که قبله نمای آن واشینگتن را نشان می دهد، خباثت‌ها و ناجوانمردی‌های زیاد در آستین دارد، لیکن این که یک جنایت آشکار ضدبشری که در آن پای جان صدها هزار مسلمان مظلوم در میان است، دستاویز بازی های سیاسی از نوع چرک و کثیف قرار بگیرد، به نحوی که یک به اصطلاح سیاستمدار شیعه ایرانی(که سابقه روحانیت هم دارد) از این گلایه کند که صدا و سیمای ما از عیان شدن دست اسراییل در سرکوب مسلمانان میانمار خبر داده، در همین نوع سیاست ماکیاولیستی هم نوبر است.