آمریکا؛ استقبال از حاکمیت خانوادگی؟

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور پرحاشیه آمریکا با اظهارات غیرمنتظره و حیرت انگیزش یکبار دیگر حاشیه ساز شد. وی ضمن تجلیل و تمجید از رئیس‌جمهور چین از تمایلات وی برای ریاست جمهوری مادام العمر استقبال و اظهار امیدواری کرد که شاید ما هم زمانی به این طرح بیندیشیم و اجرای آنرا امتحان کنیم. ترامپ می‌خواهد آمریکا را با آن همه ادعای دموکراسی تا سطح شیخ نشین ‌های جنوب خلیج فارس تنزل دهد و حاکمیت خانوادگی در آن برقرار نماید.

با آنکه روند به قدرت رسیدن ترامپ کاملاً غیرمنتظره و حتی تردیدبرانگیز بود ولی اظهارات اخیر وی در مقوله ریاست جمهوری مادام العمر نشان می‌دهد که قدرت در همین دوره کوتاه یکساله به اندازه کافی به مذاق ترامپ به گونه‌ای خوش آمده که تصمیم گرفته ریاست جمهوری مادام العمر را آن هم در دهه 70 زندگیش تجربه کند. ترامپ به قدری در همین دوره یکساله مسئله ساز بوده که حتی هم حزبی‌هایش استقبالی از مواضع، دیدگاه‌ها و رفتار غیرمنتظره وی نشان نمی‌دهند و معلوم نیست همین دوره چهار ساله را به پایان برساند. درحال حاضر برخی نهادهای نظارتی با دقت و حساسیت درحد وسواس، عملکرد و مواضع ترامپ را رصد می‌کنند که ضرورت تطبیق آن بر موازین حقوقی مطابق با استانداردهای رایج این کشور با نگرانی محرز شود، چرا که وی در کنار خود مجموعه‌ای از عناصر مسئله‌دار و مشکل آفرین را نگهداشته و اکثر کسانی که نتوانسته‌اند با وی کار کنند و او را تحمل نمایند، بیشتر از نیروهای موجود، مقبولیت داشته‌اند. همین امر به نگرانی‌های جامعه آمریکا و به ویژه مراکز قدرت دامن زده و در برخی موارد زنگ خطر را در سیستم حاکمیت آمریکا به صدا در آورده است. با آنکه ترامپ از نخستین روزهای ورود به جرگه تبلیغات انتخاباتی تلاش می‌کرد نشان دهد که چهره‌ای کاملاً متمایز و مطلقاً غیرقابل مقایسه با روسای جمهور قبل از خود است ولی تجربه یکساله نشان داد که نه تنها در همین مقطع زمانی هم نتوانسته محبوبیتی را کسب کند بلکه به عکس براساس نظرسنجی‌های متعدد، میزان محبوبیت وی کمترین رقم در مقایسه با تمامی روسای جمهور تاریخ آمریکا است.
مشکل بزرگتر ترامپ با نهادهای نظارتی و رسمی از جمله نظام قضائی است که مشخصاً در چارچوب پرونده دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، به اوج خود رسیده و تدریجاً علاوه بر اطرافیان ترامپ، خط سیر تحقیقات و بازجوئی‌ها به شخص ترامپ نیز رسیده است. پیامدهای چنین بازجوئی‌هائی برای ترامپ بسیار گران تمام شده و نخستین حلقه اطرافیان وی را قربانی کرده وبعضاً شرایطی پیش آمده که ترامپ برای نجات از عواقب محاکمه و مجازات اطرافیان، پیشدستی کرده و با اخراج و کنار گذاشتن آنها مایل بود در موقعیت مناسب‌‌تری قرار گیرد تا بلکه بتواند خود را از مهلکه برهاند.
اگرچه هنوز روشن نیست که بازتاب اظهارات اخیر ترامپ در سطح جامعه و نزد نهادهای نظارتی چه پیامدهائی را به همراه داشته باشد ولی این نکته کاملاً محرز است که بسیاری از تصمیمات و اظهارات رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ این کشور بی‌سابقه و یا حداقل کم سابقه بوده و در نتیجه نه تنها در جامعه آمریکا مورد استقبال قرار نگرفته بلکه با واکنش‌های جدی مواجه گردیده است. کشیدن دیوار در مرزهای مکزیک با آمریکا، لغو قانون «اوباماکر» با پیامدهایی در زندگی 40 میلیون شهروند آمریکائی، زمینه سازی برای اخراج مهاجرینی که هر لحظه ممکن است شرایط جدیدی بر آنها تحمیل و تصمیمات علیه آنها سریعاً اجرائی شود، زورآزمائی با نظام قضائی با هدف جلوگیری از ورود اتباع 6 کشور مسلمان که مشخصاً دارای ویژگی‌های آشکار تبعیض نژادی است، برخی از جدی‌ترین موارد جنجال آفرین در فهرست فضاسازی‌های سیاسی– تبلیغاتی ترامپ در نخستین سال حضورش در کاخ سفید است. اکنون ترامپ احتمالاً با اهداف اقتصادی – تجاری به مجیزگوئی رئیس‌جمهور چین پرداخته و امیدوار است از چنین شیوه‌ای بتواند برای همراهی پکن بهره‌برداری کند و رهبران چین را با اهداف و برنامه‌های خود، هم عقیده سازد. البته این آرزوی ترامپ، حتی پکن را هم اشتیاقی برای استقبال از مجیزگوئی ‌های ترامپ نشان ندهد و برای مشاهده آینده لرزان ترامپ، سیاست صبر و انتظار را در پیش گیرد.
اکنون باید در انتظار واکنش مردم آمریکا باشیم که آیا از استقرار حاکمیت خانوادگی در آمریکا استقبال می‌کنند یا ترامپ را در رسیدن به این آرزویش ناکام خواهند کرد؟