شرکت‌های امنیتی اسرائیل به جاسوسی و تجات الماس رو آوردند

از اواسط دهه نود قرن گذشته میلادی، شرکت‌های امنیتی خصوصی رژیم صهیونیستی در گوشه و کنار مناطق مورد تنازع در دنیا خود را نشان دادند. آن‌ها تلاش می‌کنند در ازای مشاوره‌های امنیتی و اطلاعات جاسوسی و خدماتی از این دست و انتقال اطلاعات نظامی، برای خود مشتری دست‌و‌پا کنند.

نخست‌وزیران سابق رژیم صهیونیستی و فرماندهان نظامی و ژنرال‌های این رژیم نظیر ایهود باراک و ایهود اولمرت و دان حالوتص و رهبران و افسران ارشد موساد نظیر شبتای شاویت و دانی یاتوم و یوسی مایمن مالکان این شرکت‌ها هستند و از این طریق اموال نجومی را البته در راستای منافع سیاسی و نظامی و اقتصادی رژیم صهیونیستی به جیب می‌زنند.

مرکز مطالعات و پژوهش‌های دمشق با عنوان اختصاری «مداد» در گزارشی به بررسی نقش و ابعاد خطرات این شرکت‌ها در تحولات منطقه و جهان پرداخته است:

سوم: نمونه‌هایی از فعالیت‌های شرکت‌های امنیتی خصوصی رژیم صهیونیستی

از اوایل دهه ۸۰ قرن گذشته میلادی مارک هراری افسر عملیات موساد در دهه هفتاد در اروپا به یک مسئول امنیتی در پاناما تبدیل شد. در آن زمان مانوئل نوریگا رئیس جمهور پاناما بود. اعزام هراری برای انجام این ماموریت هنگامی صورت گرفت که وی در انجام یک ماموریت ترور شکست خورد و باعث شد تعدادی از عناصر موساد که مامور انجام یک ترور در نروژ در سال ۱۹۷۳ بودند، بازداشت شوند.

فعالیت‌های هراری بعد از بازنشستگی از موساد را می‌توان نمونه‌ای از اقدامات یکی از مسئولان ترور‌ها و جاسوسی‌ها در موساد دانست. وی از تمام اطلاعات و تجربه خود در جاسوسی و ترور برای انجام ماموریت‌هایش در راستای خدمت به منافع ویژه خود و منافع اسرائیل بهره برد. بعد از کودتای واشنگتن ضد نوریگا در اواخر دهه ۸۰، نیرو‌های آمریکایی پاناما را اشغال و نوریگا را بازداشت کرده و او را به واشنگتن منتقل کردند و برای او حکم حبس ابد صادر کردند. در اینجا بود که مأموریت هراری در این کشور به پایان رسید و وی مأموریت دیگری را آغاز کرد.

در پایان دهه نود قرن گذشته میلادی، برخی رهبران سابق موساد ترجیح می‌دادند از تجربه‌های خود در دنیای جاسوسی و جنگ ضد مقاومت استفاده کنند. به همین علت برخی از آن‌ها موسسات پژوهشی و مطالعات امنیتی را تاسیس کردند که خدماتی را در زمینه مبارزه با نیرو‌های مقاومت که آمریکا و اسرائیل آن را جنگ بر ضد تروریسم می‌نامیدند، به واشنگتن و تل‌آویو ارائه دهند.

شبتای شاویت یکی از این افراد بود. او بعد از بازنشستگی از موساد در سال ۱۹۹۶ علاوه بر سهیم بودن در تاسیس مرکز مطالعات امنیتی و استراتژیک دنیا در سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ به یک بازرگان و تاجر تبدیل شد تا زمینه سلطه رژیم صهیونیستی بر گاز شرکت ملی مصر را فراهم کند. شبتای از سال ۱۹۹۰ رئیس موساد شده بود و در سال ۱۹۹۶ از این سمت بازنشسته شد.

یوسی مایمن نیز یکی از مزدوران موساد در آمریکای لاتین و اروپا بود. او در اوایل دهه ۷۰ میلادی تحت فرماندهی شاویت فعالیت می‌کرد، اما مدتی بعد از موساد استعفا کرده و شرکت «مرحاو» را در سال ۱۹۷۵ تاسیس کرد. شرکتی که روایت‌های زیادی در مورد ارتباط گسترده آن با موساد گفته شده است. این شرکت بعد از چند دهه کوتاه به ثروت‌های میلیاردی دست پیدا کرد و نیمی از گاز مصر و بخش زیادی از گاز ترکمنستان را در پایان دهه نود و آغاز هزاره جدید تحت کنترل خود گرفت.

یوسی میلمان روزنامه‌نگار صهیونیست پیوست اقتصادی روزنامه اسرائیلی هاآرتص می‌نویسد: مناسبات میان یوسی مایمن که در موساد مشغول فعالیت‌های تجاری و بازرگانی بود و شبتای شاویت که از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ رئیس موساد شد، نمونه‌ای منحصر به فرد بود. چراکه شاویت به کارگزار مایمن تبدیل شده بود و از وی حقوق ماهیانه و حق‌العمل کاری در مورد هر معامله منعقد شده وی درخواست می‌کرد.

این دو نفر در جریان فعالیت‌های خود در موساد با یکدیگر آشنا شدند. مایمن به علت آشنایی با چندین زبان و اصالت آمریکای لاتینی (پروئی) که داشت، تحت فرماندهی بخش عملیات (قیساریه) به کار گرفته شد. مایمن بعد از فراغت از ماموریت خود مشغول فعالیت‌های تجاری مربوط به گاز و نفت شد. او البته ارتباطات و خدمات خود به موساد را قطع نکرد و حتی بعضی از این خدمات بنا به ابتکار شخصی وی و برخی دیگر به دستور موساد بود.

مایمن در یکی از ماموریت‌ها از یک گذرنامه خارجی استفاده و به عربستان سفر کرد تا بتواند در پروژه بین‌المللی نفت این کشور مشارکت داشته باشد. او بعد از بازگشت به سرزمین‌های اشغالی گزارشی را از ماموریت خود در عربستان تقدیم موساد کرد. مناسبات میان مایمن و شاویت طی ۶ سالی که شاویت رئیس موساد بود، افزایش قابل توجهی پیدا کرد.

در سال ۲۰۰۱ این دو عضو سابق موساد که مشغول فعالیت‌های تجاری و قرارداد‌های امنیتی شده بودند، از انفجار‌های نیویورک استفاده کرده و شرکتی را موسوم به شرکت مشاوره‌های امنیتی آتن تاسیس کردند. این شرکت به عنوان زیر مجموعه شرکت مرحاو فعالیت می‌کرد که مایمن آن را در دهه هفتاد تأسیس کرده بود. شرکت آتن بر عقد قرارداد‌های امنیتی در نیویورک برای حفاظت از فرودگاه‌های این شهر موفق شد. این شرکت همچنین قرارداد‌های امنیتی دیگری با کمیته بین‌المللی المپیک در آتن به امضا رساند. شاویت همچنین با همکاری عوزی آراد نفر سوم سابق موساد آکادمی سیاست بین الملل در مبارزه با تروریسم را در مرکز هرتصلیا تاسیس کرد که دیپلمات‌های خارجی را آموزش و فارغ‌التحصیل می‌کرد.

از آن زمان به بعد مایمن و شاویت به سمت نفت و گاز مصر گرایش پیدا کردند. مایمن در آن زمان موفق به عقد قراردادی شد که بر اساس آن یک پالایشگاه تصفیه نفت را در اسکندریه راه‌اندازی کرد. شاویت از روابط خود با رهبران مصر در جریان ریاست بر موساد استفاده کرد و مایمن نیز با استفاده از مالکیت خود بر پالایشگاه نفت مصر موفق شد در مناقصه گاز مصر نیز پیروز شود و رقیب لبنانی خود را که نمایندگی یک شرکت انگلیسی را بر عهده داشت، با طرح ادعای حمایت وی از تروریسم کنار بزند.

شبکه قاهره الیوم در سال ۲۰۱۱ به نقل از حسین سالم تاجر و بازرگان مشهور مصری اعلام کرد که اسناد و مدارک اسرائیلی نشان می‌دهد که سالم از طریق شاویت ۲۰.۶ درصد از سهام شرکت ملی گاز مصر را به یوسی مایمن و ۱۲ درصد دیگر را به دیوید فیشر صهیونیست دیگر ساکن تل‌آویو و سام زیل یک یهودی آمریکایی-اسرائیلی واگذار کرده است. زیل در شیکاگو ساکن بود و صاحب روزنامه شیکاگو تریبون و لوس آنجلس تایمز بود. سالم همچنین ۴.۴ درصد از سهام این شرکت را به افسران بازنشسته موساد واگذار کرد و ۲۲ درصد دیگر را نیز تحت پوشش شرکتی موسوم به بیتیتی که در تایلند ثبت شده بود، به صهیونیست‌های دیگر فروخت.

حسین سالم در ازای این قرارداد رشوه‌ای به میزان ۲۸ درصد از سهام شرکت را دریافت کرد و ۱۰ درصد باقیمانده نیز نصیب دولت مصر شد.

اسناد اسرائیلی نشان می‌دهد که سالم اندکی بعد از عقد توافقنامه اسلو در سال ۱۹۹۳ و از طریق شاویت با مایمن در قاهره دیدار کرده است. در این دیدار سالم پروژه مالکیت تأسیسات تصفیه نفت در اسکندریه را به همراه احداث کارخانه پتروشیمی در این کشور برای او مهیا کرده است.

یوسی میلمن در مقاله خود در روزنامه هاآرتص می‌نویسد که سالم دیداری را برای آشنایی مایمن و جمال مبارک با یکدیگر در قاهره ترتیب داد. مایمن در این رابطه به سالم گفت: جمال مبارک از من در رابطه با اسرائیل سوال کرد. ما با هم در مورد منطقه و فعالیت‌های بازرگانی در آن صحبت کردیم. من به او گفتم که حتی بعد از کنار رفتن حسنی مبارک نیز من به فعالیت‌های بازرگانی خود در مصر ادامه خواهم داد. از گاز مصر سود زیادی کرده‌ام و باید در ابعاد سیاسی و اقتصادی به فعالیت‌های خود در مصر ادامه دهم و چیزی نمی‌تواند مانع این فعالیت‌ها شود.

شرکت‌های امنیتی خصوصی رژیم‌صهیونیستی و تجارت الماس

شرکت‌های صهیونیستی نقش قابل توجهی را در دنیای تجارت الماس به خود اختصاص داده و سود‌های کلانی را از این طریق به جیب می‌زنند. این شرکت‌ها به اشکال مختلف حتی موفق به نفوذ به بازار کشور‌های عربی و بورس الماس در دوبی نیز شده‌اند.

در این رابطه بورس الماس رژیم صهیونیستی اعلام کرد که لیف لیفاییف میلیاردر صهیونیست نمایشگاهی از الماس را در شهر دبی با نام لیفانت برگزار کرده است. او مالک شرکت ساخت و ساز و تجارت موسوم به «شرکت سرمایه‌گذاری آفریقا اسرائیل» است و ثروت این صهیونیست بالغ بر دو میلیارد دلار بر آورد شده و یکی از مهمترین حامیان و سرمایه گذاران شهرک سازی در کرانه باختری است.

حاییم بن زوهر که خود نیز مالک یک شرکت اسرائیلی- بین‌المللی الماس است، در گفتگو با روزنامه صهیونیستی معاریو می‌گوید: آن‌ها در دبی نمی‌خواهند به صورت علنی فعالیت کنند. آن‌ها کار‌های خود را در سکوت دنبال می‌کنند و من می‌ترسم بعد از انتشار تحقیقات در این رابطه دیگر به آنجا نروند.

وی می‌گوید که بورس الماس در دبی خدمات خود را به ۵۰۰ شرکت ارائه می‌دهد. این بورس مرکز تجارت کشور‌های حاشیه خلیج فارس و جهان عرب است و ما از طریق بورس دبی می‌توانیم الماس‌های خود را به جهان عرب و کشور‌های حاشیه خلیج فارس بفروشیم.

در همین رابطه یک شرکت اسرائیلی که مالکیت آن در اختیار بنی اشتاینتس است، موفق شده معادن الماس در گینه را به خود اختصاص دهد و از این طریق سود‌های میلیارد‌ها دلاری به دست آورده است. این شرکت با رشوه دهی به دولت کنیا در یک قرارداد فاسد با اسرائیل که روزنامه‌ها نیز به آن پرداختند، این کشور را مجبور به چشم‌پوشی از میلیارد‌ها دلار سود خود کرد.