مستندی درباره ضعف سیاست خارجی جورج بوش

یک مستند جدید شرح می‌دهد که چطور جورج دبلیو بوش در دوره پس از وقوع حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به دلیل ضعیف بودن در درک امور مربوط به سیاست خارجی ، دیپلماسی با طالبان را رد کرده و تحت نفوذ عناصر جنگ طلب دولتش خواستار حمله به افغانستان شد.

اخبار بین الملل-در بخشی از این مستند شرح داده می‌شود که جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا در مقطعی به یک مقام وزارت امور خارجه دولتش که می‌خواست او را برای عدم حمله به افغانستان متقاعد کند، گفت: گور بابای آنها! ما وارد این جنگ می‌شویم!

رئیس جمهور  اسبق آمریکا چند روز بعد از وقوع حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و بعد از بررسی‌هایش برای گرفتن تصمیم قطعی به منظور حمله به افغانستان و طالبان در این کشور، این اظهارنظر را با این لحن تند مطرح کرده است.

مایک مورل که گزارشگر بوش در امور مربوط به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا بوده، گفت: رئیس جمهور اسبق آمریکا در آن زمان گفت تنها راه برای انجام این کار حمله نظامی است و دیگر برای دیپلماسی بیش از حد دیر شده است.

این روایت چشمگیر در یک مستند جدید درباره کاخ سفید دوران ریاست جمهوری بوش مطرح و در آن تصریح شده که ذهن بوش دچار یک "خلاء" درباره سیاست خارجی بوده که معمولاً مشاوران جنگ طلبش آن را پر می‌کردند.

بر اساس این مستند در یک مقطع کالین پاول، وزیر امور خارجه دولت جورج دبلیو بوش به یکی از همکارانش گفت: معاون رئیس‌جمهور می‌داند چطور کابوی درون جورج بوش را بیدار و آن را وادار به بیرون کشیدن سلاحش و تیراندازی کند و من نمی‌دانم چطور او را مجبور کنم که تفنگش را غلاف کند.

چنی، بوش و کالین پاول

مستند مذکور به مدت ۴ ساعت تحت عنوان "تجربه آمریکایی: جورج دبلیو بوش" روز سه شنبه در شبکه پی.بی.اس پخش شد. این مستند چند روز بعد از آن پخش می‌شود که بوش با انتشار یک ویدئو خواستار وحدت در آمریکا در مواجهه با کروناویروس شد اما دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا روی خوشی به بوش نشان نداد و گفت، زمانی که استیضاح می‌شده "بوش اصلا پیدایش نبود". مستند مذکور زوایای جدیدی را درباره رخدادهای بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که بوش را به یک رئیس جمهور دوران جنگ تبدیل کرد، روشن می‌کند.

در این مستند تصریح شده: بوش نسبت به مسائل امور خارجی ذهنیت کاملی نداشته و معمولاً چنی، معاون قدرتمندش، از این مسئله بهره برداری می‌کرده است. بوش بعد از دستور به حمله به افغانستان، جایی که طالبان در آن بود و همچنین حمله به عراق، تدابیر حمایتی کنوانسیون ژنو برای زندانیان مربوط به تروریسم را لغو کرد. در آن دوران مظنونان دستگیر شده توسط آمریکا مورد شکنجه قرار گرفتند و این یکی از سیاه‌ترین دوران‌های تاریخ آمریکا را رقم زد. در فیلم مذکور روایت‌های چشمگیری درباره ساعات بعد از وقوع حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، زمانی‌که بوش به سبب نگرانی از بابت امکان حمله به وی به پایگاهی در نبراسکا منتقل شد، مطرح می‌شود. با این حال به مجرد اینکه بوش به آنجا رسید به مشاورانش در صفحه‌ای تلویزیونی در مقابلش گفت: من دارم به واشنگتن بر می‌گردم و با من بحث نکنید، من دارم همین الان برمیگردم. در عرض چند ساعت بوش در مسیر برگشت قرار داشت.

اوایل همان روز بوش دریافت یک هواپیمای دیگر به ساختمان پنتاگون اصابت کرده است. کارل روو، معاون رئیس دفتر بوش در آن زمان گفت: من در گفتگوی تلفنی تنها می‌توانستم یک طرف گفتگو را بشنوم اما می‌دانستم زمانی که او گفت آیا رامسفلد زنده است، وضعیت بد بود.

مورل در هر روز به بوش درباره اطلاعات مربوط به سازمان سیا گزارش می‌داد. او گفت: بوش از بابت اینکه اجازه به وقوع این حمله را داد احساس گناه شدید کرده است. مورل گفت، بوش اصلا نمی‌خواست درباره گزارش‌های سازمان سیا مبنی بر این که اسامه بن لادن در حال برنامه‌ریزی برای حمله‌ای در خاک آمریکا بوده، چیزی گوش دهد.

مورل خاطرنشان کرد: بوش به من گفت، وظیفه شماره یکش محافظت از مردم آمریکا است و به من گفت که در زمان وقوع حملات ۱۱ سپتامبر شکست خورده و نمی‌تواند اجازه دهد مجدداً این اتفاق بیفتد.

بوش در یک سخنرانی در کمپ دیوید گفت، می‌خواهد تروریست‌ها را از لانه‌شان بیرون بکشد و کمی بعد از آن یک مقام وزارت امور خارجه وقت آمریکا از او خواست قبل از متوسل شدن به زور، دیپلماسی را در قبال افغانستان امتحان کند. وی گفت: رئیس جمهور به من نگاه کرد و در ادامه برگشت و گفت، گور بابای آنها ما وارد جنگ می‌شویم!

مورل ادامه داد: ذهنیت رئیس‌جمهور این بود که این آن‌ها هستند که این کار را کرده‌اند و آنها قابلیت لازم را برای انجام این حمله داشتند و باید اطمینان حاصل می‌کرد که دیگر آن کار را انجام ندهند و تنها راه برای این کار، حمله نظامی بود.

ارتش آمریکا در زمان تعقیب بن لادن در افغانستان تصور می‌کرد که رد او را در کوههای تورابورا در افغانستان زده اما او فرار کرده بود.

مورل تصریح کرد که در این مورد به بوش گفت: من خبری واقعاً بد دارم، بن لادن فرار کرد! وی ادامه داد: من هرگز تا حالا ندیده بودم که رییس جمهور کنترل اعصابش را از دست بدهد و مثل دیوانه‌ها شود اما در این مورد این اتفاق افتاد.

همچنین بر اساس آنچه که در این مستند مطرح شد، بوش عقیده داشت که حمله به عراق فرصتی برای "اشاعه ارزش‌های آمریکایی" است. او گمان می‌کرد که این ماموریت "سرنوشت" اوست و نوعی احساس "محق بودن انجیلی" را داشت که نحوه قضاوت او را در دست خود گرفته بود.

زمانی که جورج بوش از دیک چنی خواست اسناد و مدارک را درباره به اصطلاح سلاح‌های کشتار جمعی صدام حسین کندوکاو کند، در واقع در زیر ریاست جمهوری‌اش یک بمب قرارداد.

راوی این مستند عنوان داشت، بوش تسلط بدی در امور خارجی داشته و تمایل داشت که بدترین چیزها را درباره صدام باور کند و هرآنچه که چنی و کابینه‌اش درباره او گفتند را به عنوان حقیقت قبول میکرد.

اما در واقع در نهایت همه این روایت‌ها نادرست از آب درآمد و بوش به دروغگویی به کشورش به منظور ایجاد پایه و اساس حمله به عراق متهم شد.

دانا پرینو که در آن زمان دبیر مطبوعاتی دولت بوش بود، توصیف می‌کند که چطور بوش تا هر میزان که می‌توانست با خانواده‌های سربازان کشته شده آمریکایی در جنگ عراق دیدار می‌کرد. وی شرح می‌دهد که چطور بوش به ملاقات مادر سربازی رفت که به کما رفته و دیگر قادر به بازگشت به زندگی نبود و در آن زمان این مادر بسیار از دست بوش عصبانی شده و به او حمله کرد اما بوش تلاش نکرد که آنجا را ترک کند. به گفته پرینو، بوش بعد از ترک آنجا گفت این مادر واقعا از دست من عصبانی بود.

وی ادامه داد: بوش به من نگاه کرد و در ادامه از پنجره بیرون را نگاه کرد و یک قطره اشک روی گونه‌اش سرازیر شد و گفت من ذره‌ای او را مقصر نمی‌دانم.

این مستند "تجربه آمریکایی" همچنین به بررسی زندگی جورج دبلیو بوش پیش از ریاست جمهوری‌اش از جمله دوران جوانی او در تگزاس، زمانی که به شدت عادت به نوشیدن الکل داشت تا اینکه به چهل سالگی رسید و زندگی‌اش دگرگون شد، پرداخته است.

در این بخش از مستند شرح داده می‌شود که چطور بوش بعد از ترک الکل یک فرد مذهبی شد و با کمک کارل روو، نامزد فرمانداری تگزاس شد. به گفته این مستند، کارل روو چیزی را در بوش قبل از آنکه هر کس دیگری ببیند، دید.