ماجرای طناب‌کش‌های نادان و طناب پوسیده!

 ابتلای دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به ویروس «کووید-19»، آن هم در حالی که وی در جریان مناظره انتخاباتی اخیر خود با جو بایدن ، نامزد دموکرات‌ها، از روش خود مبنی بر ساده‌انگاری ویروس کرونا دفاع کرده بود، ضربه سختی را به مستاجر فعلی کاخ سفید و همراهانش وارد کرده است. در این میان، فعالیت مؤسسات نظرسنجی در ایالات مختلف آمریکا، خصوصا ایالات «خاکستری» و تعیین‌کننده‌ای مانند فلوریدا، میشیگان و اوهایو دوچندان شده است! آنها در صددند متوجه پاسخ این سوال شوند که ابتلای ترامپ به «کووید-19»، چه تاثیری بر نگاه عمومی شهروندان آمریکایی در قبال او و رقیبش جو بایدن دارد. همان‌گونه که مشخص است، رسانه‌های آمریکایی مشغول گمانه‌زنی بر سر پیروزی بایدن- ترامپ در منازعه انتخاباتی ماه نوامبر هستند، بدون آنکه متوجه «زیرساخت‌های تخریب‌شده» یا «در حال تخریب» مناسبات کلان سیاسی- اجتماعی در کشورشان باشند. 

مناظره اخیر میان بایدن و ترامپ نشان داد «انتخابات ماه نوامبر»، نه‌تنها «نقطه پایان منازعات داخلی آمریکا» و «نقطه ‌گذار از وضعیت موجود» محسوب نمی‌شود، بلکه نقطه‌ای کلیدی در هدایت آمریکا به سوی «نقطه بدتر» است. ترسیم مختصات «آمریکای فردا»، آن هم با استناد به متدها و مؤلفه‌های آینده‌پژوهی، چندان دشوار نیست! گزینه‌های محتمل، نشان می‌دهد در آینده‌ بسیار نزدیک، شاهد شکل‌گیری بحران‌های مزمن و دامنه‌داری در معادلات سیاسی- اجتماعی- اقتصادی آمریکا خواهیم بود. به عبارت دقیق‌تر، طناب پوسیده‌ای که ترامپ و بایدن مشغول بازی طناب‌کشی با آن هستند، بزودی دو نیم شده و هر ۲ حزب سنتی آمریکا را به زمین خواهد افکند. به عبارت بهتر، در این ساختار، هر اندازه هم که یک طرف بازی (یکی از ۲ طناب‌کش)، قوی‌تر ظاهر شود، در نهایت تسلیم همان «طناب پوسیده» خواهد شد. 

در جریان مناقشه‌های انتخاباتی اخیر آمریکا، شهروندان این کشور به وضوح دریافتند تفاوت میان «روبنا» و «زیربنا» در محاسبات و معاملات سیاسی و اجتماعی چیست! شهروندان آمریکایی سال‌ها به ابزار منازعات روبنایی نامزدهای دموکرات یا جمهوری‌خواه تبدیل شده بودند و به صورت ناخودآگاه، به این منازعه مشروعیت می‌بخشیدند اما اکنون اکثریت قریب به اتفاق این شهروندان متوجه یک «زیربنا» و «ساختار» ناکارآمد و ناعادلانه شده‌اند که قطعا باید از بین برود! 

آنها متوجه ساختاری شده‌اند که در آن، رئیس‌جمهور کشورشان براحتی در مقابل دیدگان حیرت‌‌زده پزشکان و متخصصان آمریکایی، ویروس کرونا را مورد تمسخر قرار می‌دهد و به واسطه اعمال سیاست‌های سهل‌انگارانه در مواجهه با این ویروس کشنده، شیوع آن را در کل ایالات‌متحده تسریع می‌کند! رئیس‌جمهوری که اگر ساده‌انگاری وی در مواجهه با «کووید-19» نبود، امروز بیش از 210 هزار شهروند آمریکایی بر اثر این ویروس قربانی نمی‌شدند. امروز شهروندان آمریکایی با ساختاری معیوب مواجه هستند که در آن «رئیس‌جمهور مستقر» اختیار دارد پلیس فدرال، گارد ملی و حتی نیروهای پنتاگون را مأمور سرکوب مردمی کند که نسبت به نژادپرستی سیستماتیک در کشورشان دست به اعتراض زده‌اند و در این مسیر، کسی متعرض آنها نشود! شهروندان آمریکایی با ساختاری مواجه هستند که در آن، رئیس‌جمهور می‌تواند در فاصله کمتر از یک ماه تا انتخابات، بالاترین مقام قضایی آمریکا (قاضی دیوان عالی) را معرفی کند تا این قاضی (که وابستگی سیاسی وی به کاخ سفید مشخص است)، رسما رای به تقلب در انتخابات و پیروزی مجدد رئیس‌جمهور مستقر دهد! بسیار جالب است! آمریکا جایی است که در آن، «طبقه‌بندی جامعه» و «تقسیم‌بندی شهروندان» به درجه 1، ۲ و ۳، بیش از هر نقطه دیگری در جهان مرسوم است. مقایسه آمار دهشتناک قربانیان سیاه‌پوستی که بر اثر ویروس کرونا درگذشته‌اند با شهروندان سفیدپوست این مساله را بخوبی اثبات می‌کند. 

و در نهایت، شهروندان آمریکایی با ساختاری مواجه هستند که رای مستقیم آنها تعیین‌کننده رئیس‌جمهور نیست! در این میان، 538 نماینده ویژه دموکرات و جمهوری‌خواه (به تعداد آرای الکترال) مسؤول اعلام رای مردم هستند. جالب توجه اینکه قانون به این افراد اجازه داده است رای خود را جایگزین رای مردم سازند و هیچ‌کس نیز حق اعتراض به آنها را ندارد! 

امروز «شهروندان آمریکایی» در قالب تفریح و از سر رضایت مشغول رصد مناظره‌های- بخوانید منازعه‌های- انتخاباتی در این کشور نیستند! بسیاری از طرفداران ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، در آینده‌ نزدیک و به صورت خواسته یا ناخواسته به پیاده‌نظام بایدن و ترامپ تبدیل می‌شوند. در ماورای این منازعه قطعی و دنباله‌دار، این زیرساخت‌های فکری- اجتماعی- حقوقی نظام سرمایه‌داری است که به چالش کشیده خواهد شد. باید تاکید کنیم مناظره اخیر ترامپ- بایدن، نقطه آشکارساز «انهدام زیرساخت‌ها و مناسبات قدرت» در آمریکا محسوب می‌شود. این پروسه با سرعتی بیشتر از آنچه سران ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا تصور می‌کنند، طی خواهد شد و مفاهیم و مصادیقی مانند «ساختارهای قدرت در آمریکا» و «مطالبات شهروندی» در این کشور را تغییر خواهد داد. بدون شک مختصات آمریکای جدید، هر چه باشد، دیگر جایی برای جولان الاغ‌ها و فیل‌ها در آمریکا نیست!

حنیف غفاری