وداع
مردمان زمینی با جوان سرباز آسمانی

به نقل از پایگاه خبری آشخانه ؛ امروز در شهر بوی دیگری به مشام می رسید ، وقتی نفس می کشیدی می توانستی ریه هایت را از بوی شهید و شهادت پر کنی . بوی ایثار و شهادت که از پیکر جوان سربازی به مشام می رسید.

 
جوان قصه شهرما کیلومترها دورتر از شهر و خانواده با لباس مقدس سربازی به دفاع از مرزها می پرداخت که با گلوله های سربی اشرار و متعرضان به سرزمین اش به فیض شهادت نائل آمد.
 
در گوشه گوشه شهر اقشار مختلف مردم را می دیدی که با چشمان خیس غرق در فکر بودند به فکر جوانکی عاشق سرزمین که برای دفاع از کشور و مرزش جانش را فدا می کند.
 
بر لب پیر و جوان زمزمه جوانمردی ، رشادت و از خودگذشتی مردان این سرزمین را تسبیح می گفتند ، مادر جوانی که در کنارم راه می رفت به بغل دستی می گفت کاش منم پسری داشتم تا جانش را فدا ی انقلاب و نظام می کرد ومن به چنین فرزندی افتخار می کردم.
 
با نگاهی به اطراف پدر پیری را می دیدی که از شنیدن خبر شهادت فرزند جوانش کمرش خم شده بود و دیگر نای راه رفتن نداشت و زیر بغلش را گرفته بودند.
 
مادری که در این چند روز که خبر شهادت فرزندش را شنیده بود گویی چند سال پیر تر شده بود و بی تابی می کرد ، می دانم اگر چند روز دیگر به سراغش بروی دیگر از این بی تابی ها خبری نیست و مادر با شجاعت تمام از رشادت ها ، دلیری و جوانمردی پسرش برایت  ساعت ها سخن می گوید و فقط گوشه چشم اش خیس می شود و این حکایت مادران شهید سرزمین من است.
 
می توانی ، پسران جوانی که شاید به خاطر خجالت از کنار دستی که مبادا اشکش را ببینند مدام دستش به چشم اش است و قطرات اشک را یواشکی پاک می کند، را به خوبی ببینی . در یک روز عادی که در خیابان راه می روی و یکی از همین پسران را ببینی با این پوشش و پیرایش هیچ وقت ذهنت به حضور آنان در چنین مجالسی خطور نکند. اما امروز می بینی که نعداد این جوانان در این مراسم کم نیست و قابل توجه است.
 
پدر پیری که می گفت تمام این روزها فکر نمی کردم بری از جوانان این روزگار انقدر به کشورشان وفادار باشند .مدت ها پیش که خبر شهادت مدافعان حرم با آن سنین کم را شنیدم از این جوانان با این روحیه و لیاقت خجالت کشیدم.
 
دختران حاضر در مراسم امروز به مردان اینچنین غیور سرزمینشان افتخار می کردند که برای آرامش  و امنیت این روزهای آنان ، این سربازان وطن چه عاشقانه پرپر می شوند و برای حجاب و عفاف آنان همچنان فاطمی و زینبی بماند حتی از گلوله های سربی نیز وحشت ندارند.
 
و شاید سخن امروز این شهید جوان با همه استقبال کنندگان و سایرین این باشد که فرهنگ شهادت و ایثار را درقلب و جای جای زندگی خود داشته باشید و همان راه سی و اندی سال پیش امام خمینی (ره) و امروز رهبری را بروید تا این نظام و انقلاب به دست صاحب برحقش برسد.انشا الله.