درسی که شهدای کربلای 4 دادند

شهدا ی کربلای ۴ این کلام خداوند متعال را به خوبی به اثبات رساندند که "قم اللیل الا قلیلا" یعنی به پاخیز شب را مگر اندکی،مسافران کربلای ۴  از سر شب  با ذکر یا محمد رسول الله با اشکِ توسل وضو ساختند  بعضی لباس غواصی  به تن کردند ودر پس سیاهی آن  شب  و درسوز و سرمای زمستان زمزمه می کردند 

بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را

آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی

40 گردان  تیز چنگ‌  کربلا ی ۴ برای فتح المبین دیگری با به دل اروند زدند سرمست در انتظار رضایت خدا و ائمه می گفتند ما را  به رود و چشمه و دریا و آب، دعوت کن  .مارا به باغ خیس نگاه حسین(ع) دعوت کن و شاید می دانستند چو روز واقعه آخرین نمازشان هست و دیگر  بازگشتی  برایشان به این جهان نیست آنان در آن ساعات گرگ و میش ،لطافتُ حلاوتِ ملک القدوس  را جرعه جرعه  مزه می کردند تا از حجاب جسمانی  رها شوند  تا پر پرواز بگیرند و رمز یا زهرای کربلای ۵ را به سردارهای آسمانی بسپارند تا قاسمها بیرق پیروزی برافشانند.

آری سفر مسافران کربلای ۴  به دو روز نکشید که همگی آنها بال گشودند  و در میان آتش و خمپاره در خون خرامیدند و رفتند در حالیکه در بطن  شهدای آن عملیات فاجعه ای خلاف قوانین بشری مستور مانده بود .

جنگ‌تمام‌ شد  و سالها از آن گذشت

درست زمانی که تزویر برخی ها  به اوج خود رسید و برخی سلفی حقارت  ثبت  می کردند ناگهان پس از ۲۹‌سال ۱۷۵ سفیر  به نمایندگی از همه شهدا با دستانی بسته  به در خانه ملت آمدند  تا  قباحت سلفی حقارت  را در منظر جهانی بزدایند  و به آنان که دست دوستی به دشمن دراز کردند مشق  ایثار ، غیرت و مقاومت بدهند و مظلومیت  و اقتدار و عزت ایران را  به سراسر جهان مخابره کنند آن سفیران دست بسته بر دستان میلیونها ایرانی متاثر ، بدرقه شدند

تا بر کلام مقام معظم رهبری مهر تایید بزنند که فرمودند نطق شهدا بعد از شهید شدن باز می شود

لیلا اسدی