پوسیده از درون!

 «پوسیده از درون» عنوان مقاله‌ای است که فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز معروف آمریکایی از اوضاع تماشایی امروز آمریکا در نشریه فارین افرز نوشته است. او می‌گوید:«آمریکا دو شقه شده است.» فوکویاما کسی بود که بعد از فروپاشی شوروی، دموکراسی لیبرال، آن هم از جنس آمریکایی را بی بدیل می دانست و تنها استاندارد حقیقی مردم‌سالاری معرفی می کرد. 

 ترامپ بالاخره کاخ سفید را ترک کرد و با حوادث تلخی، هزینه‌ای سنگین بر روی دست نظام سیاسی آمریکا در داخل و خارج گذاشت. مراسم تحلیف با اعلام حکومت نظامی زیر سرنیزه برگزار شد. بیش از ۲۵ هزار نیروی پلیس، گارد ملی و ارتش فقط در واشنگتن مأمور شدند تا نگذارند بی آبرویی که در حمله کنگره آمریکا اتفاق افتاد، تکرار شود.

قرار است نظامیان آمریکا تا بهار ۱۴۰۰همچنان در پایتخت این کشور و ۵۰ ایالت در حال آماده باش باشند. جهانیان شاهد بودند، انتقال قدرت در آمریکا مسالمت‌آمیز صورت نگرفت و این نشان دهنده آن بود که کارآمدی دموکراسی در نظام سیاسی آمریکا کارکرد خود را از دست داده است. فیلسوفان سیاسی در آمریکا دیگر قادر نیستند نظام دانایی این کشور را با تصمیم سیاسی و تصمیم‌گیری در نظام اجرایی پیوند زنند. آن‌ها می گفتند: چگونه حکومت کردن با ساز و کارهای عقلانی مهم است نه این‌که چه کسی باید حکومت کند. اما امروز به این ادراک رسیده اند که مقوله چه کسی باید حکومت کند، هم مهم است. عاقبت حکومت یک فرد فاسق، فاسد، قمارباز و زن باره در رأس هرم قدرت حوادث فضاحت باری است که در مرئی و منظر جهانیان به صورت عریان به نمایش درآمد. اکنون داد فوکویاما درآمده و او فریاد می زند:«‌ترامپ روند افول آمریکا را با سرعتی حیرت انگیز جلو انداخته است.» او می گوید:

« ما به دوپارگی فرهنگی رسیده ایم!» 

متأسفانه ما یک نظام رصد در دستگاه دیپلماسی خارجی خود از دوستان و دشمنان ایران نداریم. وزارت خارجه ما در ارزیابی معادلات رقابت در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا به این نتیجه رسیده بود که ترامپ رأی می آورد. اظهارات تیرماه گذشته وزیرخارجه ما همین فهم را واتاب می داد.

حال آنکه سوخت موتور « نه به ترامپ» تأمین شده بود و یک اراده سیاسی قوی شکل گرفته بود که ترامپ را از کاخ سفید بیرون کند و بیرون هم کرد. اما ترامپ و ترامپیسم، یک واقعیت انکارناپذیر به عنوان یک پدیده در نظام سیاسی آمریکا باقی خواهد ماند. ترامپ بخش اعظمی از سرمایه اجتماعی جمهوری خواهان را اکنون به سرقت برده و قرار است با تشکیل «حزب میهن‌پرستان» شرارت سیاسی خود را ادامه دهد. او یک تفکری را در آمریکا نمایندگی می‌کند که بوی تعفن نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی می دهد. دموکرات‌ها در نظر دارند با ادامه استیضاح و عدم کفایت سیاسی در سنا به عمر سیاسی او پایان دهند.

نظام سرمایه‌داری چه قبل از پدیداری سوسیالیسم و فاشیسم چه بعد از آن نشان داده بود در زیر سقف گفت‌وگو تعارضات و تضادهای منافع اضلاع و اطراف و  اکناف خود را مدیریت می کند و با جهانی‌سازی هژمونی خود را بی‌رقیب به اثبات می‌رساند. اما حوادث انتخابات چهل و ششمین رئیس‌جمهور  آمریکا نشان داد، گفت‌وگوهای زیر سقف اندیشکده‌ها و اتاق های فکر

 دو حزب و نیز مکانیزم‌های حکمرانی در کنگره و سنا و دادگاه عالی بی‌نتیجه است. اردوکشی خیابانی و عربده‌کشی سیاسی و زدن زیرمیز بازی هم می تواند یک راه حل باشد.

این‌که در درون هسته مرکزی سرمایه‌داری جهانی در داخل آمریکا و در خارج شرکای آمریکایی چه می گذرد ما بی‌خبریم. متأسفانه دستگاه اطلاعاتی ما و بنگاه‌های رصد سیاسی در این مورد حرفی برای گفتن ندارند.

این‌که در اردوگاه سرمایه‌داری چه می‌گذرد؟ یک سؤال بی پاسخ است! اما این‌که در کف خیابان‌های ۵۰ ایالت آمریکا و شنبه‌های آشوب در فرانسه چه حوادثی را شاهد هستیم را نمی توان با سرکوب پلیس و سکوت رسانه‌های تحت سیطره صهیونیسم و سرمایه‌داری را توهم پنداشت. رنگ و روغن بزک‌کنندگان سیمای سرمایه‌داری جهانی در داخل و خارج تمام شده، آنچه از پرده باید برون افتد، افتاده است و اوضاع تماشایی پدید آورده است که باید نشست و دقیق نگاه کرد. هنوز نیروهای امنیتی به مقرهای خود و سربازان به پادگان‌ها نرفته‌اند و در خیابان‌های ایالات متفرقه آمریکا حضور دارند و معلوم نیست چه زمانی به پادگان‌ها برگردند.

از این حوادث مهم‌تر اوضاع سیاسی در داخل سرزمین اشغالی است. دولت غاصب صهیونیستی با همین پدیده اردوکشی خیابانی و بی ثباتی دولت روبه‌رو است. نتانیاهو سعی می کند با بزرگ کردن دشمن خارجی آن‌را مهار کند.

یک مسئله برای سیاستمداران در کاخ سفید و نظامیان در پنتاگون و فرماندهان نیروهای امنیتی در پلیس و گارد ملی مسلم است و آن این‌که مدام در نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا تولید نفرت و خشم می‌شود یک جایی باید این تولید را کنترل و مهار کرد. فقر، بی عدالتی، تبعیض نژادی، بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی، چهره آمریکا را کریه‌تر از هر زمان نشان می‌دهد. لشکر قابلمه به دستان بیکار از یک طرف و رفتار آنارشیستی جماعت «کیوانُان» جوانان ۲۵ تا ۳۰ ساله از طرف دیگر، لات بازی «پسران مغرور» که همگی و یا بخشی از آن‌ها نیز مسلح و دست به ماشه هستند، ارتش آمریکا را از بیرون از مرزها به داخل کشور آورده است. آنچه در مراسم تحلیف رخ داد، نشان داد مسئله خیلی جدی‌تر از آن است که فکر می کنیم.

متأسفانه فهم دستگاه دیپلماسی ما از قدرت آمریکا ناقص است و عمدتا مربوط به هزاره سوم میلادی نیست. همین عدم فهم در مورد منابع «قدرت» در ایران اسلامی هم وجود دارد. ایران امروز از مرحله قدرت در حال ظهور عبور کرده و به عنوان یک «قدرت مستقر» در منطقه و جهان مطرح است. روس‌ها و چینی‌ها با درک چنین قدرتی بارها اعلام کرده اند  که حاضر به برقراری روابط راهبردی با تهران هستند این پیام در دستگاه دیپلماسی ما درست شنیده نمی شود. به همین دلیل با فهم ۵۰ سال پیش از قدرت آمریکا رفتند مذاکراتی را به نام برجام کلید زدند که محصول آن جز خسارت محض برای ملت ایران هیچ نتیجه‌ای نداشت.

بیرون کردن صهیونیست‌ها از لبنان در جنگ ۳۳ روزه ،یک تست نظامی برای ارزیابی قدرت انقلاب اسلامی بود. صهیونیست‌ها اگر پیشنهاد آتش‌بس را نمی‌دادند از درون فرومی‌پاشیدند و چیزی از ارتش آن‌ها باقی نمی‌ماند. امروز حزب‌الله دهها برابر در زمین، هوا و دریا پرقدرت‌تر شده است. حماس نیرومندتر شده است. حیدریون، زینبیون، فاطمیون و نیروهای بسیج و ارتش سوریه یک خط آتش مؤثر در مرزهای این کشور با رژیم صهیونیستی ایجاد کردند. در عراق حشدالشعبی دست به ماشه است تا پایگاه های آمریکا را با یک اشاره در هم بکوبد. در یمن نیروهای انصارالله خواب خوش را از سر قارون‌های عرب بیرون کرده‌اند. در ایران ارتش و سپاه ما در شعاع دو هزار کیلومتری خارج از مرزهای ایران تا عمق اقیانوس هند دشمن را رصد می کنند و تست دستگیری سربازان انگلیسی و آمریکایی را در آب های خلیج فارس و زدن پهپاد پیشرفته آمریکایی را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اند و در زدن عین‌الاسد نشان دادند با قدرت‌های جهانی شوخی ندارند. چرا این قدرت در اردوگاه اسلام و انقلاب و آن ضعف و ناتوانی در اردوگاه دشمن درست دیده نمی شود و چرا دستگاه دیپلماسی ما هنوز معتقد است برجام زنده است! چرا قراردادی که آمریکایی‌ها با افزودن بر تحریم‌ها هر روز یک لگد تازه بر آن می زنند و بر طبل زیاده‌خواهی و زورگویی می کوبند، زنده می پندارند؟

دیپلمات‌های ما در وزارت خارجه به همین نطق بایدن در روز تحویل قدرت با زور و سرنیزه نظامیان دقت کنند. او می‌گوید: اوضاع آمریکا به شدت شکننده است. به‌قول یکی ازتحلیلگران واشنگتن پست این «شکنندگی» به اندازه شکنندگی یک تخم مرغ است. او می‌گوید:« آمریکا روی لبه تیغ تیز افول و فروپاشی است.»

حکمرانی در آمریکا بر مدار عقلانیت نمی چرخد. عهد و پیمان با دیوانگان که تکلیف خودشان با مردم و حاکمیت معلوم نیست نتیجه‌اش همین بلاتکلیفی است که دیپلماسی خارجی ما را در چنبره خود اسیر کرده است. دولت مصوبه مجلس در صیانت از حقوق ملت و رفع تحریم‌ها را درست اجرا کند و اشتباهات در محاسبات گذشته را  جبران کند، تا دولت جوان، حزب‌اللهی و انقلابی بتواند در سال ۱۴۰۰ با عزت در معادلات جهانی قدرت‌نمایی نماید.

محمدکاظم انبارلویی