مطالبه حجاب اختیاری مؤلفه مدرنیته برای توسعه و مدرنیزاسیون

مطالبات ضدفرهنگی ملی و اسلامی اغتشاش‌گران در 50 روز گذشته و تحلیل موضع‌گیری رسانه‌ها یی از داخل که ادعای اصلاح‌طلبی دارند، نشان از تموج دوباره تقابل 2 تفکر موجود در سپهر تاریخی 150 سال اخیر است که یکی متکی بر فرهنگ بومی و سنت اسلامی و دیگری متکی بر یک فرهنگ مهاجم و ضدملی است. جریان دوم که آنها را با عنوان «لیبرال» می‌شناسیم، بیش از150 سال در هر عرصه‌ای با پشتیبانی نظری و عملی بیگانگان در داخل فعال بوده و از فتح تهران و اعدام شیخ شهید تا انقلاب اسلامی در عرصه قانون‌گذاری و تولید فرهنگ غربی و مدیریت دیکتاتوری پهلوی حضور داشته‌اند و تلاش بسیاری برای به اصطلاح توسعه کشور کرده‌اند اما فعالیت و حاکمیت دیکتاتورگونه آنها جز عقب‌ماندگی، فقر، فساد، خفقان، مزدوری و شیردهی به بیگانگان و تحقیر ملت قهرمان ایران نتیجه‌ای نداشته است. انقلاب اسلامی در واقع علیه خیانت، فساد و دیکتاتوری آنان در کشور به وقوع پیوست. این جریان فکری که از ابتدای پیدایش تاکنون دارای تنوعی شتر- گاو- پلنگی است، از روشنفکران ضددین، سلبریتی‌های رقاصه، خواننده و بازیگر، پری‌بلنده‌های روسپی و ورزشکارهای بی‌مخی چون شعبان جعفری‌ها و تا آخوند‌هایی ملبس به لباس روحانیت مثل ممقانی‌ها و خرقانی‌ها و امامی‌ها را شامل می‌شود.

این جریان همچون عصر سیاه و خونین و خفت‌بار پهلوی اکنون نیز مشحون از حضور روشنفکران و سلبریتی‌ها و پورن‌استارهای همزاد پری‌بلنده و همجنس‌بازان قوم لوط‌مسلک و آخوندهای لیبرال است و به قول خودشان از سروش فیلسوف تا گوگوش رقاص و خواننده را شامل می‌شود. اکنون که انقلاب بعد از 44 سال استقلال این کشور را تضمین و ایران را به یک قدرت بزرگ منطقه‌ای تبدیل کرده است، در میان فشارها و تحریم‌های دشمنان که باید روح وحدت ملی و وطن‌پرستی را در مقابل دشمن زنده و همه را در تقویت اقتصاد و وضع معیشت مردم بسیج کند، این جریان سر برآورده و با بسیج ظرفیت یک جنگ ترکیبی با فریب برخی جوانان ناآگاه و تصاحب مطالبه بحق مردم در زمینه معیشت و پررنگ کردن موضوع حجاب اختیاری و مساله زنان، تلاش دارد یا جمهوری اسلامی را براندازد یا یک قدم او را به خواست بیگانگان و مزدوران هرزه‌اش به عقب‌نشینی در موضوع حجاب وادارد تا آن را مقدمه و سکوی مطالبات بعدی قرار دهد. برای فهم سکو بودن حجاب اختیاری باید به خوانش این جماعت از توسعه و لوازم و زیرساخت‌های آن پرداخت. در 50 روز اخیر که کشور در آتش اقدامات آشوب‌طلبانه پیاده‌‌نظام جریان توسعه‌خواه گرفتار بود، علاوه بر عملیات رسانه‌ای بی‌بی‌سی و اینترنشنال سعودی، در داخل کشور نیز روزنامه‌های اصلاح‌طلب اقداماتی را در راستای عملیات رسانه‌ای در حوزه‌ شناختی برای تغییر منطق تحلیل مردم از مطالبات و خواسته‌های‌شان انجام داده‌اند که این حرکت کاملا موازی و هم‌خط با رسانه‌های تروریستی مثل اینترنشنال سعودی است. روزنامه‌های اصلاح‌طلب در طول مدت اغتشاشات در کشور در زمینه محکومیت اعمال خشونت‌آمیز پیاده‌نظام داعشی لیبرالیسم اقدامی انجام نداده و بیشتر تلاش برای برجسته کردن و تلقین خفقان و خشونت و شکنجه در کشور کرده و برخورد با اغتشاشگران را به نام خشونت ساختاری مورد نقد قرار داده‌اند.

بیشتر مطالب و تیتر‌های آنها در نقد حاکمیت جمهوری اسلامی و القای وجود شکاف طبقاتی، نسلی و سبک زندگی بوده و از حاکمیت خواسته‌اند در مقابل خواست این جریان کوتاه آمده و مطالبات ضدملی و ضددینی آنان را به رسمیت بشناسد. از جمله مسائلی که به آن نمی‌پردازند و از آن به تعمد عبور می‌کنند، نقش آشکار و روشن بیگانگان در ایجاد برنامه‌ریزی‌شده و پروژه‌ای آشوب و براندازی نظام جمهوری اسلامی و تجزیه ایران است. اینکه چرا جریان لیبرال در پشت صحنه حمایت از نیروی پیاده‌نظام حاضر در صحنه اغتشاشات قرار دارد، به فرصت‌طلبی آنان برای فشار و امتیازگیری به نفع جریان به اصطلاح توسعه‌خواه روشنفکر بازمی‌گردد. برای فهم اینکه جریان اصلاح‌طلب لیبرال در کشور، صورت تئوریک و بازوی عملیات ‌شناختی اغتشاشگران کنونی است، باید به متون روزنامه‌های موجود رجوع شود. مرور تیترها، مقالات و مصاحبه‌های روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد در طول 50 روز گذشته شاهد این مدعاست. این تیتر‌ها را مشاهده کنید: «مطالبه جمع‌آوری گشت ارشاد، تغییر در مطالبات زنان، بازیابی سرمایه اجتماعی زنان، موانع اعتماد عمومی در ایران، تضاد منزلت و موقعیت زنان، اصلاحات باید کرد، دغدغه زندگی خوب، نگران سرطان وطنم، اجرای قانون یا شرع، تکیه بر اکثریت به جای اقلیت، روزنامه‌نگاری جرم نیست، در مبارزه با فساد عزمی نداریم، زنان حقوق خود را می‌خواهند، علیه خشونت، شب آتشین اوین، مصائب یک کلمه: ارشاد، ما با بحران متقاطع روبه‌رو هستیم». اما چنانکه گفته شد همه این عملیات‌ شناختی در رسانه‌های اصلاح‌طلب به خوانش آنان از مفهوم و زیرساخت‌های توسعه بازمی‌گردد. جالب است بدانیم در همین زمین و در همین ایام (دوشنبه ۱۶ آبان1401) روزنامه اعتماد در مقاله‌ای با عنوان «ناامنی ناآرامی» به قلم حسن احمدی ایدئولوژی اسلامی را خلاف منافع ملی معرفی و مخاطب را با این سوال مواجه می‌کند: چرا ما باید ایدئولوژی را بر منافع ملی و توسعه و رشد ترجیح دهیم؟

این روزنامه در ادامه می‌نویسد: «تلاش‌های بی‌ثمر «مدرنیزاسیون دستوری و دولتی بدون سپری کردن پروسه مدرنیته» و عدم توجه به تار و پود سنت‌ها و زیرساخت‌های فکری و فرهنگی تجدد و فقدان رخدادگی توسعه انسانی و توسعه فرهنگی در یکایک افراد جامعه، از ظرفیت‌های اکولوژیک گرفته تا دیگر شاخه‌های بومی و اقلیمی، به مثابه حرکت 5 درصد الیت محرک توسعه، با وجود توده ناهمسو [است] که همچون گوی ثقیلی، زنجیروار به گام‌های رو به توسعه بسته شده‌اند. دوگانگی فرهیختگان مذهبی-غیرمذهبی، حوزوی- دانشگاهی، سستی تفکر و پایه‌های بخش مذهبی روشنفکران موافق توسعه و یله بودن بخش بنیادگرا و ارتجاع مذهبی و از طرفی نحیف بودن طبقه متوسط اجتماعی، مانع اساسی مقابل توسعه در جامعه ایرانی 150 سال دوره گذار سنت- تجدد محسوب می‌شود». این جملات که مدرنیته را زیرساخت مدرنیزاسیون می‌داند، انسان را یاد این سخن دکتر سروش، پدر روشنفکران مذهبی می‌اندازد که غرب چشم بسته به توسعه دست یافته است و ما هم اگر بخواهیم به توسعه دست یابیم، باید چشم خود را بسته و با سرعت در همان راهی که غرب رفته است برویم. این جمله بدان معناست تمام تجربه‌های منفی و مثبت غرب را با وجود اینکه آن تجربه آموخته غرب در پیش روی ما است و می‌توانیم از آن استفاده کنیم، بازتولید و تجربه کنیم. روشنفکر مقلد و الینه شده و عجول در رسیدن به توسعه، همین را می‌خواهد. می‌خواهد برای رسیدن به مدرنیزاسیون و تکنولوژی از روی تمام ارزش‌های متعالی بشری عبور کند. 

مطالبه حجاب اختیاری مؤلفه مدرنیته برای توسعه و مدرنیزاسیون

تمام سرمایه‌های ارزشمند بشری را دور بریزد و چون مهم‌ترین مانع برای دور ریختن آن ارزش‌ها دین است، لذا باید اول با دین و مظاهر دینی از جمله حجاب و حیا و ناموس مبارزه کند. برای روشنفکر غیرمذهبی که نماد آنان را در تجمع برلین و آمستردام مشاهده کردیم، از محل عریان شدن نیلوفر فولادی تا خیابان «ردلایت» جایی که زنان را برای بردگی جنسی به فروش می‌گذارند، فاصله کوتاهی است. اگر به فرض محال بتوانند حجاب را بردارند، مطالبات خود را تا آزادی روسپیگری و همجنس‌گرایی هم دنبال خواهند کرد، چون در اندیشه لیبرالیسم و روشنفکران منتسب به این ایدئولوژی، بدن متعلق به خود فرد است و هر جور می‌تواند از آن استفاده کند.

بردگی جنسی آخر پروژه حجاب اختیاری است که یکی از مولفه‌های توسعه شمرده می‌شود. این همان زیرساختی است که با عنوان مدرنیته باید مقدمه مدرنیزاسیون باشد. این همان رخدادگی توسعه انسانی و فرهنگی مورد رضایت ارتجاع ضدمذهبی است. اما انقلاب اسلامی دقیقا با حذف ارزش‌های اسلامی و بشری مخالف است. انقلاب اسلامی خود دارای زیرساخت توسعه انسانی و فرهنگی است. انقلاب اسلامی مدرنیته غربی را به دیوار می‌کوبد. برای دفاع از ارزش‌های انسانی و دینی جان‌ها فدا کرده و قبرستان‌هایی پر از شهدا دارد که به دست همین جماعت داعشی- لیبرالی و خزیده در دامن غرب آباد شده‌اند. باز هم دارد شهید می‌دهد و خواهد داد تا اصحاب من النور الی الظلمات نتوانند در جامعه اسلامی جولان دهند و جوانان و زنان را به سوی ظلمات با خود همراه کنند. توسعه و رشد با زیرساخت فرهنگ بومی و اسلامی تاکنون جواب داده و ایران را مقتدرترین کشور منطقه کرده است و اگر نبود جریان لیبرال داخلی که همچون زنجیرهای بسته به دست و پای حرکت تعالی کشور عمل می‌کند، قطعا ما در جایگاهی فراتر از امروز در مقابل تمدن پوسیده غرب ایستاده بودیم.

روح‌الله اژدری