وزیری که اسیر شد

نام شهید « محمدجواد تندگویان » یادآور همراهی قدرت و خدمت صادقانه است. او فقط مدت کوتاهی مسئولیت وزارت نفت را به عهده‌ داشت، اما در این دوران کوتاه هم، لحظه‌ای از خدمت صادقانه غافل نشد.
قبل از انقلاب با وجود اینکه امتیاز لازم را برای اعزام به خارج، به عنوان سهمیه بانک ملی به دست آورده بود، در مصاحبه، به دلیل اینکه مذهبی متعصب شناخته شد، کنار گذاشته شد.
پس از انقلاب، با توجه به سوابق انقلابی‌اش، از سوی شهید «رجایی» به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی شد. در طول مدت کوتاه وزارت شهید تندگویان که بیش از چهل روز دوام نداشت، او بیشتر ایام را در مناطق جنگی حضور می‌یافت و ضمن هدایت کارکنان، باعث ایجاد روحیه و دادن قوت قلب به آنان می‌شد. این حضور، تحمل شرایط سخت تاسیسات نفتی مورد حمله دشمن را برای کارکنان این بخش‌ها هموار می‌کرد.
تندگویان در پاسخ به نصیحت کنندگانی که از ایشان می‌خواستند به جای حضور در مناطق جنگی، وقت خود را برای پیگیری امور، در داخل مرکز بگذرانند، میگفت: "در شرایط سخت کنونی که ما از کارکنان نفت می‌خواهیم در منطقه حضور داشته باشند،‌ نمی‌توان در میان آنها نبود." به همین دلیل هم وقتی کارکنان می‌دیدند که خود وزیر نفت با حضورش در مناطق خطرناک انجام وظیفه می‌کند با عشق و امید و انگیزه بیشتری کار می‌کردند.

وزیری که اسیر شد


در نهایت در آخرین بازدید از منطقه، به اسارت رژیم بعثی عراق درآمد و در زندان عراق هم شربت شهادت را نوشید.
سالهاست که از رفتن محمدجواد تندگویان، رادمردی از خاک پاک ایران زمین که عشق را در مکتب حسین (علیه السلام) آموخته بود می‌گذرد و اکنون خاطره‌ای از وزیری بر جا مانده که خود، مرد میدان و عمل بود. حال ماییم و شهید تندگویان، ماییم و شهدای بزرگوار دیگری که هریک ستاره‌ای و چراغی در راهمان هستند، و امروز، اعتلای کشور ما مدیون خون شهدایی است که باید بذرهای افشانده آنها را مراقبت کنیم تا آن را به درختی ستبر و سایه گستر بر تمام میهن تبدیل کنیم.


* صفورا ترقی