علی شریعتی شخصیتی آگاه با دیدگاهی نو به اسلام/ اسلام گرایی محوریت اصلی عقاید شریعتی بود

 دکتر على شریعتی‌ دوم آذرماه سا‌ل‌ ۱۳۱۲ در خا‌نواده‌‌‌ ای مذهبی‌ در مزینان از توابع سبزوار متولد شد. وی دوران تحصیل خود را در مشهد سپری کرد و پس از فارغ‌التحصیلی در سال 1331 به شغل معلمی مشغول شد.

او در سال 1334 برای تحصیل در رشته‌ی ادبیات فارسی، وارد دانشکده ادبیات مشهد شد و در دوران تحصیل علاوه بر مطالعه دروس دانشگاه، به تحقیق و پژوهش در علوم مختلف پرداخت و آثار و مقالاتی نیز نوشت. در این دوران به سبب شرکت در فعالیت‌های سیاسی، به مدت هشت ماه زندانی شد و در سال 1337 مدرک لیسانس خود را از دانشگاه مشهد دریافت کرد و سپس به دانشگاه سوربن فرانسه رفت. 

دکتر علی شریعتی یکی از افراد اثرگذار در تاریخ معاصر ایران اسلامی بوده است، وی که در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده بود پس از فعالیتهای متعدد در راستای اسلام در 29 خرداد سال 1356 در پاریس به طرز مشکوکی از دنیا رفت. 

وی یک فرد اسلام گرا بود که به علت نفوذی که بر انقلابیون دهه 50 در ایران اسلامی داشت بسیاری از افراد سعی در نادیده گرفتن او کرده و افرادی نیز مایل هستند بخشهایی از شخصیت و فعالیتهای او را به منظور دستیابی به اهداف سیاسی خود برجسته کرده و بخشهای دیگر را نادیده بگیرند، مثلا لیبرالها شریعتی را یک تئوری پرداز خشونت پرور و عدالت خواهان او را یک تئوری پرداز برابری خواه می دانند، اما باید این شخصیت را در زمان خود و با اقتضائات سیاسی خاص آن زمان تحلیل کرد. 

اکنون در آشفته بازاری که هر جریانی سعی در تخریب شخصیتهای مهم و اثرگذار اسلام گرا دارد باید بیش از پیش مراقب توطئه های نوین که شخصیتهای کلیدی تاریخ کشور را نشانه می رود بود و نباید اجازه داد از افکار و عقاید شخصیتهایی هممچون دکتر شریعتی سواستفاده کرده و اهداف شوم خود را محقق سازند.

اکنون که در گام دوم انقلاب اسلامی قرار داریم نیاز به بازخوانی و بازسازی افکار و عقاید دکتر شریعتی این پژوهشگر، تاریخ شناس و اسلام شناس بیش از هر زمانی احساس می شود. باید اینگونه شخصیتها را بازخوانی کرد تا از مصادره آنان توسط جریان های رقیب ممانعت شود که خط محوری این بازخوانی نیز نظرات مقام معظم رهبری پیرامون شخصیت انقلابی و اسلام گرای دکتر شریعتی بوده چرا که ایشان علاوه بر هم بحثی، سابقه دوستی طولانی با شریعتی داشته و این شناخت عمیق می تواند کمک شایانی در بازخوانی افکار و اندیشه های اسلامی وی باشد. 

رهبر انقلاب دکتر شریعتی را یک متفکر اسلام گرای انقلابی می دانند که الزاما تمام سخنانش درست نیست، هم اشتباه داشته و هم تلاشهای پرفایده، اما وجه مشخصه او انقلابی بودن است نه مارکسیست یا روشنفکر بودن؛ او در جرگه اسلام گرایان سیاسی بود و هدف اصلی اش قرائت انقلابی از اسلام بود که در کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی نیز به آن پرداخته شده و نشان دهنده گرایش انقلابی گرایانه او است.

بعد از انقلاب اسلامی به ویژه در دهه اخیر برخی سعی کرده اند بعد روشنفکرانه دکتر شریعتی را چنان برجسته کنند که وجه اسلام گرایی او ناپیدا شده و در این راستا با شکل گیری جریان نه چندان دینی روشنفکری دینی تلاش کرده اند چهره دکتر شریعتی مانند روشنفکران به نظر برسد اما پرواضح است که این شخصیت اسلام گرا بوده و همواره فعالیتهایش همراه با روحانیون بوده و در آثار او نیز مفاهیم اسلامی چون عصمت، ولایت، تقیه، سنت و بدعت، غیبت، شفاعت، اجتهاد، دعا، تقلید، عترت، روحانیت و....  به کار رفته است که این مفاهیم تحقق طرح قرائت انقلابی از اسلام را تکمیل می کنند. 

رهبر انقلاب در مورد شخصیت و اندیشه شریعتی می فرمایند: شریعتی یک چهره پرسوز  پیگیر برای حاکمیت اسلام بوده، از جمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز، نظام اجتماعی و ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.

شریعتی که خود یک روحانی زاده است، علت انتقادش نسبت به روحانیت را انتظار از حوزه و روحانیت می دانست و بیان می داشت دلیل انتقادم توقع داشتن از روحانیت به عنوان یک نهاد اصیل است چون انتظارات برآورده نمی شود انتقاد می کنم وگرنه از یک غرب نگر و روشنفکر که در غرب متولد شده و با فرهنگ آن بزرگ شده نمی توان انتظار داشت.

برخی درباره افکار و عقاید شریعتی افراطی و تفریطی قضاوت می کنند اما باید دانست که او یک آغازگر و فردی انقلابی و اسلام گرا بود و طرح بازگشت به خویشتن را آغاز کرد و 
بازگشت به تشیع را حقیقی و انقلابی و نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد می کرد. 
برپاداشتن طرح بازگشت به تشیع که از دغدغه مندی اش نشأت می گرفت با زبان و فرهنگ نسل جدید بیان می شد و شریعتی با تغییراتی که در فضای اجتماعی زمان خود به وجود آورد باعث شد بسیاری همچون آیت اله مطهری و... نسبت به افکار و اندیشه های وی گرایش پیدا کنند. 
در خرداد ماه سال 1360 مجله سروش در شماره 102 گفت و گویی در باره شخصیت دکتر علی شریعتی با حضرت آیت الله خامنه ای انجام داده است که بسیاری از نظرات ایشان در مورد دکتر شریعتی را بیان می کند. 

مقام معظم رهبری در این خصوص اظهار داشته اند، به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست.
رهبر انقلاب در این مصاحبه به محسنات فراوان شریعتی اشاره می کنند و بیان می کنند  البته شریعتی یک آغازگر بود، در این شک نباید کرد. او آغازگر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود.

قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند. بودند کسانی اما هیچکدام این موفقیت را پیدا نکردند که آنچه را فهمیده بودند در قالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسایل را بگویند.

شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسایل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دادن به سوال ها و روشن کردن نقاط مبهم و تاریک بود اما اینکه او را با سیدجمال یا با اقبال مقایسه کنیم، نه.

همان وقت هم این اعتراض در ذهن کسانی که شریعتی را به درستی می شناختند پدید آمد، زیرا تعریف از شریعتی به معنای این نیست که ما پیشروان اندیشه مترقی اسلام را تحقیر کنیم.

در ادامه می فرمایند: من شریعتی را به صورت یک مرحله می توانم قبول کنم. به این معنا که همینطور که قبلا گفتم او کسی بود که اندیشه های مطرح شده در جامعه را با زبان درستی با یک سلطه ویژه ای بر فرهنگ رایج آن نسل می توانست بیان کند.

به این معنا که خود او هیچ ابتکاری نداشت به هیچ وجه قبول ندارم، بلکه خود او ابتکارهای زیادی داشت مسایل جدیدی داشت اما به معنای درست کلمه شریعتی یک مرحله بود، مرحله بعدی این است که بیاییم آن مسایلی را که شریعتی با استفاده از آشنایی های خودش با فرهنگ اسلام فهمیده بود و ارایه داده بود با اصول اساسی فلسفی مکتب اسلام بیامیزیم و منطبق کنیم.

آنچه که به دست خواهد آمد به نظر من مرحله جدیدی است که می تواند برای نسل ما مفید باشد، به تعبیر بهتر بیاییم شریعتی را با مطهری بیامیزیم. شریعتی را در کنار مطهری مطالعه کنیم، ترکیبی از زیبایی های شریعتی با بتون آرمه اندیشه اسلامی مطهری به وجود بیاوریم آن بنظر من همان مرحله نوینی است که نسل ما به آن نیاز دارد.

آنچه می توان از شخصیت دکتر شریعتی برداشت کرد فردی دلسوز که برای اسلام و انقلابی بودن دغدغه مندی خاصی داشته و با شناختی که از سایر ایدئولوژیهای غیر از اسلام داشت می توانست اسلام را با شیوه ای نوین و با زبان نسل جدید ارائه دهد، این شخصیت فقید در کوره راههای تاریخی با قلم و بیان خود تلاشهای فراوانی برای ایران اسلامی داشته و آثار فراوانی نیز در همین راستا برجای گذاشته است.