چین ریسک ارسال سلاح به ایران را می‌پذیرد؟

موسسه آمریکایی هادسون در واشنگتن‌دی‌سی آمریکا در گزارشی به ارزیابی نتیجه جنگ ایران و اسرائیل و آثار آن بر جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه و شرق آسیا پرداخت. مایک دوران، پژوهشگر ارشد موسسه هادسون و مدیر مرکز خاورمیانه این موسسه، به همراه برایان کلارک و جان کاسامپالو پژوهشگران دیگر این موسسه در میزگردی به بررسی نتایج این جنگ پرداختند.

این درگیری ۱۲ روزه، که به آن «جنگ ۱۲ روزه» می‌گویند، یک رویداد نظامی بسیار مهم بوده است. این رویداد چه معنایی برای توازن قدرت در خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی دارد. ارزیابی سریع شما از آنچه میان اسرائیل و ایران رخ داد چیست؟

جان کاسامپالو: فکر می‌کنم مهمترین پیامد این رویداد، نه نظامی، بلکه سیاسی است. دهه‌هاست که در مطالعات ایران‌شناسی و محافل دانشگاهی و اندیشکده‌های غربی، دیدگاهی غالب وجود داشته که می‌گفت اگر گزینه نظامی علیه ایران، چه به‌صورت یک‌جانبه توسط اسرائیل و چه به‌صورت مشترک با نیروهای مسلح ایالات متحده و ارتش اسرائیل، به کار گرفته شود، کل منطقه به آتش کشیده خواهد شد و نوعی آخرالزمان در خاورمیانه رخ خواهد داد. اما حالا می‌بینیم که شهرهای اصفهان، نطنز و فوردو توسط اسرائیل و سپس آمریکایی‌ها هدف قرار گرفتند و هیچ آخرالزمانی در خاورمیانه رخ نداد. این دیدگاه که اقدام نظامی علیه ایران غیرممکن است، حالا به پایان رسیده است. این نه‌تنها یک تحلیل نادرست بود، بلکه نوعی تبلیغ سیاسی و طرفداری از سیاست اجتناب از اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران به نظر می‌رسد. از نظر نظامی، اطلاعات دقیق درباره میزان خسارت وارد شده به برنامه هسته‌ای ایران نداریم، زیرا بسیاری از تاسیسات هدف قرار گرفته زیرزمینی هستند و ارزیابی خسارت حتی با اطلاعات محرمانه دشوار است. این عملیات همچنین اولین استفاده رزمی از بمب نفوذگر عظیم‌الجثه GBU-57 بود که تا آن لحظه در هیچ درگیری واقعی علیه تاسیسات زیرزمینی آزمایش نشده بود. مدل‌سازی‌های ریاضی نشان می‌دهد که نمی‌توانیم با اطمینان ۱۰۰ درصد بگوییم برنامه هسته‌ای ایران کاملا نابود شده است، اما می‌دانیم که این برنامه حداقل برای سال‌ها به عقب رانده شده، زیرا ایران هزاران سانتریفیوژ و مقدار زیادی اورانیوم غنی‌شده را از دست داده است. از سوی دیگر، ظرفیت تولید و طراحی موشک‌های ایران، هرچند ضربه سختی خورده، همچنان تا حدی حفظ شده است. این یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات در خاورمیانه است. هدف اصلی اسرائیل در این عملیات، کاهش چشمگیر توانایی تولید موشک ایران بود، اما این هدف اصلی مداخله آمریکا نبود. بنابراین، ایران همچنان بخشی از ظرفیت تولید موشک خود را حفظ کرده است. یک تحول جالب در حوزه دیپلماسی دفاعی این است که در ماه‌ها یا حتی سال‌های آینده، ممکن است چین جای روسیه را به‌عنوان شریک اصلی دفاعی ایران بگیرد. ایران مدت‌هاست منتظر جایگزینی سامانه‌های دفاع هوایی S-300 خود، که سال گذشته توسط اسرائیل منهدم شدند، با سامانه‌های S-400 بود، اما این اتفاق نیفتاد. همچنین انتظار برای دریافت جنگنده‌های سوخو۳۵ محقق نشد. روسیه به دلیل گرفتاری در جنگ اوکراین یا عدم تمایل کافی، نتوانسته نیازهای ایران را برآورده کند. حالا چین فرصت مهمی برای پر کردن این خلا می‌بیند.

آیا نشانه‌هایی از ایفای نقش چین در این زمینه می‌بینید یا فقط فرصتی برای آنها وجود دارد؟

جان کاسامپالو: فرصتی برای چین وجود دارد. دو نشانه کلیدی می‌تواند این موضوع را تایید کند: اول، بازار جنگنده‌های ایران؛ اگر چین با جنگنده‌های J-10 وارد شود و این بازار را تصاحب کند. دوم، گزارش‌هایی درباره احتمال ورود چین با سامانه‌های موشکی سطح به هوای استراتژیک برای پر کردن خلا ناشی از خروج روسیه. اینها هنوز قطعی نیستند، اما گمانه‌زنی‌هایی در این مورد وجود دارد.

اگر جای چین بودم، نمی‌خواستم پیشرفته‌ترین سامانه‌هایم را در ایران مستقر کنم تا ایالات متحده و اسرائیل بتوانند آن‌ها را آزمایش کنند. آیا فکر می‌کنید چنین محاسباتی در پکن در جریان است؟

برایان کلارک: بله، کاملا موافقم. فکر می‌کنم پکن، به‌ویژه شی جین‌پینگ، تمایلی به ارائه قابلیت‌های نظامی پیشرفته به ایران ندارد. آنها نگران جمع‌آوری اطلاعات توسط ایالات متحده و متحدانش و همچنین شرمساری احتمالی در صورت شکست این سامانه‌ها در میدان نبرد هستند. چین قبلا از عملکرد خوب جنگنده J-10 در درگیری‌های هند و پاکستان تعریف کرده بود، اما اگر این سامانه‌ها در ایران شکست بخورند یا نیاز به حضور نیروهای چینی برای عملیات آن‌ها باشد، ریسک‌های جدیدی برای چین ایجاد می‌شود. فکر نمی‌کنم چین بخواهد در این رویارویی بین اسرائیل و ایران دخیل شود. منافع چین در ایران محدود است و آن‌ها می‌توانند از طریق کشورهایی مثل پاکستان به منطقه دسترسی داشته باشند. ایران برای چین یک متحد مفید است، اما ضروری نیست.

با این حال، چین نمی‌خواهد ایران کاملا شکست بخورد، درست است؟ آنها احتمالا می‌خواهند ایران همچنان در بازی باقی بماند و نفتش را تامین کند. اگر با این موافقید، چه اقداماتی ممکن است انجام دهند؟

برایان کلارک: بله، چین می‌خواهد ایران به‌عنوان تامین‌کننده نفت در بازار بماند. حذف ایران از بازار نفت باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود که به نفع اسرائیل و آمریکا نیست. چین احتمالا به ایران قابلیت‌های نظامی سطح پایین، مثل پهپادهای گروه سوم و چهارم با برد و بار کافی برای استفاده علیه نیروهای آمریکایی و اسرائیلی، ارائه خواهد داد. این‌ها فناوری‌های تجاری هستند که ریسک افشای فناوری پیشرفته چین را ندارند. همچنین، چین به خرید نفت ایران ادامه خواهد داد تا ایران بتواند روی توان نظامی خود سرمایه‌گذاری کند. هدف چین این است که ایران به‌عنوان یک عامل بازدارنده برای آمریکا و متحدانش باقی بماند، بدون اینکه چین خود را بیش از حد در معرض خطر قرار دهد.

برای کسانی که متخصص نظامی نیستند، می‌توانید گروه‌های سوم و چهارم پهپادها را توضیح دهید؟

برایان کلارک: بله، گروه سوم شامل پهپادهایی مثل بیرقدار TB2 است که اندازه‌ای دارند که می‌توان آن‌ها را روی یک تریلر حمل و پرتاب کرد. گروه چهارم شامل پهپادهایی مثل ریپر یا پرداتور است که بزرگ‌تر هستند و نیاز به کامیون برای پرتاب دارند. این پهپادها برد و ظرفیت بار بیشتری دارند، مثل پهپاد شاهد ایران که در گروه سوم قرار می‌گیرد. گروه‌های یک و دو پهپادهای کوچک‌تر مثل کوادکوپترها یا پهپادهای قابل حمل توسط انسان هستند. گروه پنجم شامل پهپادهای بزرگ‌تر مثل ریپر و گروه ششم مثل گلوبال هاوک با برد چند هزار مایلی است.

توازن قدرت بین اسرائیل و ایران را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

جان کاسامپالو: اسرائیل یک غول فناوری است. آسمان ایران کاملا تحت سلطه قابلیت‌های نظامی نسل پنجم نیروی هوایی اسرائیل، به‌ویژه جنگنده‌های F-35i آدیر، همراه با F-16 و F-15های ارتقایافته نسل ۴.۵ بود. اسرائیل نشان داد که اطلاعاتش به‌طور عمیقی در ایران نفوذ کرده است، حتی پیش از آغاز عملیات نظامی. این نفوذ اطلاعاتی باعث نگرانی شدید در جمهوری اسلامی شده است، زیرا نمی‌توان آن را به‌صورت کمی محاسبه کرد. این یک عامل کلیدی و غیرقابل پیش‌بینی است. نیروی هوایی اسرائیل توانایی خود را برای عملیات آزاد در آسمان ایران نشان داد، اما دخالت آمریکا محدودیت‌های اسرائیل را هم نمایان کرد. اسرائیل فاقد نیروی بمب‌افکن استراتژیک و مهمات ویژه‌ای مثل GBU-57 است که فقط توسط بمب‌افکن‌های آمریکایی قابل حمل است. همچنین، ناوگان سوخت‌رسان اسرائیل به اندازه کافی مدرن یا گسترده نیست و برای سوخت‌رسانی هوایی به نیروی هوایی آمریکا وابسته بود. این نشان‌دهنده محدودیت‌های اسرائیل در کنار توانمندی‌هایش است. اسرائیل، اگرچه در فناوری دفاعی پیشرو است، از نظر ظرفیت صنعتی یک قدرت متوسط است. در یک عملیات کوتاه‌مدت، اسرائیل دست برتر را دارد، اما در یک جنگ فرسایشی طولانی، بدون حمایت آمریکا نمی‌تواند عملیات خود را حفظ کند. برای مثال، برای دفاع از حریم هوایی خود به تعداد بیشتری رهگیر و مهمات نیاز دارد که بدون کمک آمریکا تامین آن دشوار است.

اشاره کردید که یک فرض دیرینه شکسته شد. آیا منظور شما این است که ایالات متحده مستقیما علیه ایران وارد جنگ شد و به اسرائیل اجازه داد این حمله بزرگ را انجام دهد؟

جان کاسامپالو: بله، دقیقا. ژنرال‌های ایرانی غافلگیر شدند، چون انتظار نداشتند آمریکا این‌گونه عمل کند. آنها فرض می‌کردند آمریکا اسرائیل را مهار خواهد کرد، اما این الگو شکسته شد. با این حال، ممکن است این وضعیت دوباره تغییر کند. اتفاقات غیرقابل تصور زیادی رخ داده است. برای مثال، در دوره بوش دوم، آیا می‌توانستید تصور کنید یک گروه مورد حمایت ایران مثل حوثی‌ها با استفاده از داده‌های ماهواره‌ای شرکت‌های چینی به نیروی دریایی آمریکا حمله کند؟ یا ایران پایگاه نواتیم اسرائیل را که محل استقرار جنگنده‌های F-35 است هدف قرار دهد؟ این‌ها همه نشان‌دهنده ابهام استراتژیک در منطقه است که بازیگران در حال آزمایش حدود آزادی عمل خود هستند.

درباره حوثی‌ها و تصمیم‌گیری‌های پنتاگون چه نظری دارید؟ چرا با حوثی‌ها وارد درگیری شدند و سپس آتش‌بس برقرار کردند؟

برایان کلارک: برنامه‌ریزان پنتاگون از این که تا همین اواخر نتوانسته بودند منابع تامین تسلیحات حوثی‌ها از ایران (ادعای تحلیلگر آمریکایی) را هدف قرار دهند، ناامید بودند. قبلا فقط به دفاع در برابر حملات موشکی اکتفا می‌کردیم، اما حالا با تغییر رویکرد، امکان تخریب این تهدید فراهم شده است. آتش‌بس اما برای آن‌ها ناامیدکننده بود، زیرا به حوثی‌ها فرصت بازسازی و تسلیح مجدد داد.

اگر در رهبری پنتاگون بودید، این درگیری را چگونه ارزیابی می‌کردید؟ آیا به نفع آمریکا بود یا حواس ما را از آسیای شرقی پرت کرد؟

برایان کلارک: فکر می‌کنم پنتاگون آن را به نفع آمریکا می‌بیند. اسرائیل توانست ایران را به‌عنوان یک تهدید کنار بزند و برنامه هسته‌ای‌اش را عقب بیندازد. این به آمریکا اجازه می‌دهد تمرکز بیشتری روی منطقه هند-آرام داشته باشد. تنها سؤالم این است که آیا حوثی‌ها با قاچاق تسلیحات از ایران (ادعای تحلیلگر آمریکایی) می‌توانند تهدید موشکی خود را بازسازی کنند و نیروهای آمریکایی را در دریای سرخ مشغول نگه دارند؟

اگر در پکن بودید، آیا یکی از اهداف استراتژیک شما نگه داشتن حوثی‌ها در مبارزه برای مشغول کردن نیروهای آمریکایی بود؟

برایان کلارک: قطعا. چین می‌خواهد نیروهای آمریکایی را در خاورمیانه نگه دارد تا ظرفیت کمتری در اقیانوس آرام داشته باشند. این درگیری همچنین درس‌های مهمی داشت: سامانه‌های دفاع موشکی کارآمد هستند و در سرکوب دفاع هوایی دشمن (SEAD) موثر است. این برای چین نگران‌کننده است، زیرا آنها برای جلوگیری از دخالت آمریکا در سناریوی تایوان به دفاع هوایی خود وابسته‌اند. حالا باید محاسبات خود را بازنگری کنند.

هدف‌گیری موشک‌های ایران از سوی اسرائیل چقدر مهم بود؟

جان کاسامپالو: این یک درس مهم است، اما نباید آن را بیش از حد یا کمتر از حد ارزیابی کرد. اسرائیل توانست لانچرهای انتقال‌دهنده و شلیک موشک (TEL) را درست در لحظه شلیک هدف قرار دهد، که نشان‌دهنده برتری اطلاعاتی و نظارتی بی‌نظیر است. این برای موشک‌های سوخت جامد که چرخه پرتاب کوتاهی دارند، بسیار چشمگیر است. اما این اقدام فقط بخشی از بار دفاع موشکی اسرائیل و آمریکا را کاهش می‌دهد و کل زرادخانه موشکی ایران را نابود نمی‌کند. برای تخریب کامل، باید ظرفیت تولید، طراحی و قطعات کلیدی را هدف قرار داد که برخی از آن‌ها از چین و کره شمالی تامین می‌شوند.

چقدر طول می‌کشد تا ایران خسارات واقعی را ارزیابی کند و استراتژی بازسازی تدوین کند؟

برایان کلارک: فکر می‌کنم سپاه پاسداران به‌سرعت به دنبال راه‌هایی برای حفظ توانایی دفاعی و منطقه‌ای خود خواهد بود. آن‌ها ممکن است به الگوی روسیه در اوکراین نگاه کنند و روی قابلیت‌های نامتقارن مثل پهپادها تمرکز کنند تا از ایجاد اهداف آشکار برای اسرائیل اجتناب کنند.

واکنش مسکو به این رویداد چیست؟ آیا پوتین ناامید شده است؟

جان کاسامپالو: پوتین مشکلات بزرگ‌تری دارد. پهپادهای شاهد ایرانی که در روسیه با نام ژران تولید می‌شوند، بیش از ۶۰ درصد بسته‌های تهاجمی روسیه را تشکیل می‌دهند. روسیه با ایجاد کارخانه‌های تولید این پهپادها، دیگر وابسته به ایران نیست.

برایان کلارک: موافقم. به‌طور پارادوکسیکال، روسیه ممکن است به ایران پهپاد و موشک بفرستد تا ایران را به‌عنوان یک تهدید نامتقارن حفظ کند و آمریکا را در خاورمیانه مشغول نگه دارد.

برایان، درس‌های نهایی برای آمریکا، به‌ویژه در مورد آسیای شرقی چیست؟

برایان کلارک: پنتاگون این عملیات را موفقیتی برای نمایش توانایی‌های آمریکا می‌بیند، اما متوجه شده که این نوع عملیات برای محیط خاورمیانه طراحی شده و در برابر چین مقیاس‌پذیر نیست. برای مقابله با چین، باید عملیات گسترده‌تری شامل جنگ سایبری، جنگ الکترونیک و دفاع غیرفعال مثل استحکامات زیرزمینی انجام شود. همچنین، باید به دفاع موشکی در فواصل کوتاه‌تر و فناوری‌های جدید مثل انرژی هدایت‌شده فکر کنیم.

آیا صداهایی در پنتاگون یا اطراف آن وجود دارند که این عملیات را اشتباه بدانند؟

برایان کلارک: خیر، همه آن را نمایش موفقی از توانایی‌های آمریکا می‌دانند، اما درس می‌گیرند که برای مقابله با چین باید رویکرد متفاوتی اتخاذ کنند.

جان کاسامپالو: اول، نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران درس و هشداری برای ماست. چین و روسیه ممکن است بخواهند همین سطح از نفوذ را در آمریکا یا ناتو ایجاد کنند. باید جبهه داخلی خود را تقویت کنیم.