
صبح امروز یکشنبه ۶ مهر ماه، پایتختهای لندن، پاریس و برلین در هماهنگی کامل بیانیهای صادر کردند که به ظاهر رنگ و بوی قانونی داشت: «فعالسازی مکانیسم ماشه» علیه جمهوری اسلامی ایران. آنها مدعی شدند تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل – همان بسته فشار موسوم به اسنپبک – دوباره برقرار شده است.
این بیانیه، ایران را به «خودداری از اقدامات تنشزا» فراخواند، در حالی که شواهد و تاریخ مذاکرات هستهای به روشنی از رفتار متناقض و فریبکارانه همین کشورها حکایت دارد.
اما پشت این متن حقوقی، سناریویی نهفته بود که از همان لحظه انتشار، ستونهای دیپلماسی جهانی را لرزاند: بازی با افکار عمومی و بازارها، بیش از آنکه تیری واقعی در میدان اقتصاد باشد.
دقایقی پس از این اعلام، مارکو روبیو وزیر خارجه آمریکا، که کشورش پیشتر با خروج غیرقانونی از برجام و اعمال مجدد تحریمها تعهدات خود را نقض کرده بود، مدعی شد: «ایران باید مذاکرات مستقیم را با حسن نیت بپذیرد.» در حالی که همین واشنگتن در میانه گفتوگوها، سیاست فشار حداکثری و حملات سیاسی و اقتصادی را علیه تهران دنبال کرده است.
برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ و یک کلاهبرداری حقوقی
مکانیسم ماشه محصول برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ بود؛ سازوکاری که قرار بود بهعنوان «آخرین چاره»، اجرای تعهدات را تضمین کند. بند ۱۱ همین قطعنامه تصریح دارد که شورای امنیت باید دیدگاههای تمام طرفهای ذیربط را لحاظ کند. اما در این دور، نه مخالفت رسمی ایران، نه همراهی چین و روسیه، و نه نامه مشترک وزرای خارجه این سه کشور مورخ ۲۸ اوت ۲۰۲۵، هیچکدام مانع حرکت اروپا نشد.
پیشنویس قطعنامه ۱۹ سپتامبر نیز بدون رعایت الزامات حقوقی رأیگیری شد و عملاً به سلاحی نمایشی بدل گردید که طرفدارانش، بیش از میدان عمل، به میدان رسانه امید بستهاند.
اسنپبک؛ از سازوکار حقوقی تا ابزار جنگ روانی غرب علیه ایران
بسیاری از کارشناسان معتقدند این اقدام بیش از آنکه ماهیت اقتصادی داشته باشد، بخشی از عملیات روانی محور غرب برای ایجاد التهاب در بازارهاست. این تحلیل را حمیدرضا زندیان، نماینده مردم بیجار در مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم با صراحت بیان کرده و بر بیاثر بودن نسبی چنین تحریمهایی در شرایط فعلی اقتصاد ایران تأکید کرده است.
حمیدرضا زندیان، نماینده مردم بیجار در مجلس شورای اسلامی، روایتی بیپرده از این ماجرا دارد و می گوید: آنچه که مسلم است تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا علیه ایران به مراتب سنگینتر از تحریمهای سازمان ملل است. این تحریمها بیشتر از آنکه بار اقتصادی داشته باشند، بار روانی دارند. حتی قبل از اجرای اسنپبک، انتظارات تورمی باعث شده که بازارها ملتهب شوند.
او زمانبندی این بازی روانی را دقیق میداند و می گوید: اروپا و آمریکا پس از ناکامی در جنگ ۱۲ روزه و همچنین ایجاد فتنههای داخلی، به عملیات روانی در قالب اسنپبک رو آوردند تا با ایجاد التهاب در اقتصاد کشور، بازار ایران را دچار تلاطم کنند و به مطامع غیرمنطقی خود برسند.
زندیان با صراحت تأکید میکند: تحریمهای سازمان ملل عموماً صنایع دفاعی و هستهای را شامل میشوند و تحریمهای آمریکا به مراتب سنگینترند. دیگر چیزی نمانده که بخواهند در لیست تحریم بگذارند.
و توصیه پایانی او، یک نسخه برای بازار است: اساتید دانشگاه، کارشناسان و مقامات باید واقعیت مکانیسم ماشه و عدم تأثیر آن را تبیین کنند تا نگرانی و التهاب کاهش یابد. ما از همه مراحل سربلند عبور کردهایم؛ این مرحله را هم پشت سر خواهیم گذاشت.
وزارت خارجه: پشتوانه اقتصادی ندارد
حمید قنبری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه، نیز از زاویهای دیگر میگوید: تحریمهای شورای امنیت در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ محدود بودند. بیشتر فعالیتهای هستهای و بخشی از فعالیتهای نظامی را شامل میشدند. اما تحریمهای آمریکا دامنه و ضمانت اجرایی بسیار گستردهتری دارند؛ شامل مجازاتهای حبس و جزای نقدی که شورای امنیت هرگز وضع نکرده.
او درباره اثرات واقعی این حرکت اروپا توضیح میدهد: بازگشت تحریمها هنوز حتی در تئوری اجرایی نشده است؛ رفتار تجاری مطابق با آن شکل نگرفته. فضای روانی است و سعی کردند اغراق کنند. کسانی که بر اساس این آثار روانی اقدام میکنند، معمولاً متضرر میشوند.
قنبری بر نقطه قوت تجارت ایران تکیه دارد و می گوید: بخش قابل توجهی از تجارت ما با کشورهایی انجام میشود که همراه غرب نیستند. کشورهای حوزه بریکس مخالفت خود را رسماً اعلام کردهاند و این بخش از تجارت ما بیاثر خواهد ماند.
اسنپبک؛ بیش از آنکه تحریم باشد، مانور رسانهای است
برآیند دیدگاههای حقوقی، پارلمانی و دیپلماسی اقتصادی نشان میدهد که مکانیسم ماشه جدید، اگرچه در عنوان ترسناک جلوه میکند، اما در عمل تفاوتی با وضعیت موجود ندارد. سنگینی تحریمهای آمریکا، دامنه محدود تحریمهای سازمان ملل، و شبکه گسترده روابط اقتصادی ایران با کشورهای غیرهمسو با غرب، عملاً این حرکت اروپا را به یک عملیات روانی تبدیل کرده است.
بازار ایران اگر به آمار واقعی و تحلیل کارشناسان اعتماد کند، میتواند از موجهای مصنوعی ساخته شده در رسانههای خارج عبور کرده و مسیر اقتصادی خود را بدون التهاب ادامه دهد.