بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با بانوان، بار دیگر «جایگاه زن در منظومه فکری اسلام» را به مرکز توجه بازگرداند؛ جایگاهی که نه در الگوهای تحقیرکننده غربی تعریف میشود و نه در برداشتهای ناقص و سنتزده، بلکه در هندسهای که از قرآن و سیره اهلبیت سرچشمه میگیرد: هندسه کرامت، قداست، مسئولیت و تأثیرگذاری.
در اندیشه اسلامی، زن «حاشیه» نیست؛ «اصل» است. متون دینی با صراحت از زنانی سخن میگوید که در ایمان، عقل، اراده و ساختن تاریخ در کنار مردان ایستادهاند. از آسیه که در برابر فرعون قیام کرد، تا مریم که مظهر طهارت بود و تا زینب کبری که ستون استواری جبهه حق شد و «ما رأیتُ الّا جمیلا» را در قلب طوفان معنا کرد. در نگاه رهبر انقلاب نیز زن، نه صرفا یک «هویت فردی»، بلکه «نیروی راهبردی» در تمدنسازی است؛ سرمایهای که اگر پاس داشته شود، جامعه را بالا میبرد و اگر تحقیر شود، جامعه را فرومیکاهد.
بیانات اخیر مقام معظم رهبری چند محور مهم را برجسته کرد: نخست آنکه هویت زن در اسلام، بر پایه کرامت انسانی و مسئولیت اجتماعی است، نه بر اساس نقش ابزاری در نظم سرمایهداری. غرب، زن را به نام آزادی، از حقیقت زنانهاش جدا کرد و او را به کالا، مدل یا نیروی مصرفی بدل ساخت. اسلام اما زن را به جایگاهِ ارجمندی بازمیگرداند که در آن، عفاف نه محدودیت، بلکه سپر کرامت است؛ مادری نه خانهنشینی، بلکه خلاقترین نقش تمدنی است؛ و حضور اجتماعی نه تقلید از مرد، بلکه مشارکت فعال و هویتمند در ساختن آینده است.
رهبر انقلاب همچنین بر این نکته تأکید کردند که جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگر، محتاج بانوان فهیم، مؤمن، شجاع و در تراز الگوهای اسلامی است؛ بانوانی که در سنگر خانواده، فرهنگ و اجتماع، «عامل رشد» باشند نه «هدف مصرف». این سخن، تنها توصیف وضع مطلوب نیست، بلکه یک نقشه راه تمدنی است. جامعهای که زن را تحقیر یا تنزل دهد، خود را از مهمترین موتور رشد فرهنگی و معنوی محروم میکند.
اکنون زمان آن رسیده است که سیاستگذاریها، رسانهها، آموزش عالی، تشکلهای فرهنگی و حتی ساختارهای اقتصادی، این حقیقت را جدی بگیرند: زن، زیربنای تحول اجتماعی است.
هرگونه برنامهریزی برای آینده ایران، اگر به تواناییهای فکری، تربیتی، اقتصادی و معنوی زنان توجه نکند، از ابتدا ناقص خواهد بود.
در این مسیر اما آفتهایی نیز وجود دارد: از یکسو جریانهایی که با شعار حمایت از زنان، در عمل فرهنگ غربی را بازتولید میکنند و زن را به ابزار رقابتهای سیاسی فرو میکاهند. از سوی دیگر، جریانهایی که با برداشتهای محدود و غیرمعرفتی از دین، نقش زن را صرفا به حوزههای بسته تقلیل میدهند. هر دو نگاه، از حقیقت زن در اندیشه اسلامی فاصله دارند. راه صحیح، همان راهی است که قرآن، سیره اهلبیت و رهبر انقلاب ترسیم کردهاند: راه زن مؤمن، فعال، با وقار، اثرگذار و تصمیمساز. جامعهای که زن را گرامی بدارد، خود را گرامی داشته است. جامعهای که زن را به اوج برساند، خود را به اوج رسانده است. امروز، بازگشت به این حقیقت نه یک انتخاب فرهنگی، بلکه یک ضرورت تمدنی است. زن، نه فقط نیمه جامعه، که نیمه «دل» جامعه است؛ اگر این دل استوار بماند، جسمِ جامعه نیز میایستد و راه میرود و آینده میسازد.
نویسنده : مسعود پیرهادی