در شرایطی که تنشهای منطقهای ناشی از تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی علیه ملتهای مقاوم منطقه ادامه دارد، تحلیلهای بینالمللی نشاندهنده آن است که این رژیم اشغالگر همچنان در حال ارزیابی گزینههای نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
بر اساس گزارشی که اخیراً در پایگاه تحلیلی "اوراسیا ریویو" منتشر شده(به قلم اسکات رومانیوک و لازلو سیسمان در ۲۹ دسامبر)، محاسبات تلآویو برای یک حمله احتمالی دوم به ایران، بر پایه عوامل کلیدی همچون پیشرفتهای هستهای صلحآمیز ایران، عدم تقارن در توانمندیهای موشکی و ریسکهای گسترده منطقهای استوار است.
** آنچه در ادامه میآید، برگرفته از ادعاها و سناریوهای مطرح شده در رسانههای جهان است و انتشار این گمانهزنیها به منزله تایید آن از سوی مشرق نیست.**
این گزارش، که تلاش نسبی به خرج داده تا واقعبینانه تحلیل کند، به تحولات پس از درگیریهای ژوئن ۲۰۲۵ میلادی پرداخته، تأکید میکند که رژیم صهیونیستی در حال تلاش برای حفظ برتری نظامی خود است، در حالی که جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصول دفاعی و بازدارندگی، هرگونه تهدیدی را خنثی خواهد کرد.
این تحلیل، که بر پایه دادههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و ارزیابیهای دفاعی منبعباز تدوین شده، نشان میدهد که حمله احتمالی رژیم صهیونیستی نه تنها مشروط به عوامل فنی است، بلکه تحت تأثیر حمایتهای سیاسی و نظامی ایالات متحده آمریکا قرار دارد.
در این گزارش، به صراحت اشاره شده که رژیم صهیونیستی گزینه حمله مستقیم را زنده نگه داشته و بیشترین احتمال آن زمانی رخ میدهد که رهبری این رژیم نتیجهگیری کند ایران دو قابلیت اصلی بازدارنده خود را بازسازی کرده است: پیشرفتهای هستهای تحت نظارت محدود و ظرفیت حفظ شلیکهای موشکی بالستیک در مقیاس گسترده. این در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کردهاند برنامه هستهای ایران کاملاً صلحآمیز بوده و هرگونه ادعای خلاف آن، بخشی از پروپاگاندای غربی-صهیونیستی است.
مسیر هستهای ایران و پیامدهای استراتژیک آن در اواخر دسامبر ۲۰۲۵
وضعیت هستهای ایران بار دیگر به کانون توجهات امنیتی جهانی تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی و متحدان غربیاش، با امتناع از پذیرش حق مشروع ایران در بهرهبرداری از انرژی هستهای، تلاش میکنند تا با محدودیتهای بازرسی، پیشرفتهای علمی کشورمان را متوقف کنند.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی ایران به بیش از ۴۴۰ کیلوگرم رسیده که این میزان، چندین برابر سقف تعیینشده در توافق برجام است که توسط ایالات متحده نقض شد. این ذخایر، که بخشی از برنامه هستهای صلحآمیز ایران است، به عنوان یک "حفاظ نهفته" توصیف شده که میتواند در صورت نیاز، به سرعت توسعه یابد، هرچند رهبر معظم انقلاب اسلامی، با فتوای شرعی خود، هرگونه پیگیری سلاح هستهای را حرام اعلام کردهاند. امتناع تهران از اجازه بازرسیهای نامحدود آژانس، که اغلب تحت فشارهای سیاسی غرب قرار دارد، بنبستی عمیق برای راهبرد محور غربی-صهیونی ایجاد کرده است.
مقامات ایرانی، از جمله رئیس سازمان انرژی اتمی، محمد اسلامی، تأکید کردهاند که انتقادهای غربی نه بر پایه نگرانیهای تسلیحاتی، بلکه با هدف جلوگیری از پیشرفت علمی ایران است.
این قاببندی، که در رسانههای بینالمللی نیز انعکاس یافته، نشاندهنده آن است که ایران اجازه نخواهد داد تا حقوق حاکمیتی خود زیر پا گذاشته شود. در مقابل، رژیم صهیونیستی این تحولات را به عنوان تهدیدی وجودی تلقی میکند و گزینههای به اصطلاح «پیشگیرانه» را ارزیابی مینماید. اما تاریخ نشان داده که چنین اقداماتی، تنها به تقویت اراده ملت ایران برای مقاومت منجر خواهد شد، همانگونه که در درگیریهای گذشته شاهد بودیم.
پیامدهای استراتژیک این مسیر هستهای، برای رژیم صهیونیستی بسیار پیچیده است. تحلیل یوراسیا ریویو اشاره میکند که اگر ایران ظرفیتهای غنیسازی خود را بازسازی کند، زمانبندی تصمیمگیری تلآویو فشرده خواهد شد.
این در حالی است که ایران، با تکیه بر دانش بومی و فناوریهای پیشرفته، توانسته حتی پس از حملات سایبری و فیزیکی گذشته، برنامه هستهای خود را حفظ و ارتقا دهد. فتوای رهبر انقلاب، به عنوان یک اصل اسلامی، نه تنها مانع از عبور از آستانه هستهای شده، بلکه اعتبار اخلاقی ایران را در عرصه بینالمللی افزایش داده است. با این حال، تهدیدات وجودی مانند حمله مجدد رژیم صهیونیستی، میتواند محاسبات دفاعی ایران را تغییر دهد، هرچند تهران همواره بر دیپلماسی و مذاکره مبتنی بر احترام متقابل تأکید دارد.
تعادل موشکی و چالشهای دفاعی رژیم صهیونیستی
یکی از جنبههای کلیدی تحلیل «اوراسیا ریویو»، بررسی عدم تقارن موشکی بین ایران و رژیم صهیونیستی است. جنگ ژوئن ۲۰۲۵، که در آن ایران حدود ۵۰۰ موشک بالستیک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرد، نشاندهنده برتری بازدارنده موشکی ایران بود. حتی با نرخهای رهگیری بالا توسط سیستمهای دفاعی مانند گنبد آهنین، حتی همان نفوذ به ادعای رژیم، «محدود» موشکهای ایران{که البته تصاویر و فیلمهای منتشرشده در خود رژیم این دعوی را زیر سوال برد و عمق نفوذ موشکها را نشان داد} فشار سیاسی شدیدی بر رژیم صهیونیستی وارد کرد.
تحلیلهای پس از جنگ تأکید میکنند که کمپین موشکی ایران، مقادیر زیادی از رهگیرهای گرانقیمت عمدتا آمریکای در زرادخانهها را مصرف کرد و وابستگی شدید تلآویو به هماهنگی دفاع هوایی منطقهای تحت رهبری ایالات متحده را آشکار ساخت.
از سوی دیگر، اقتصاد دفاع رژیم صهیونیستی در این زمینه، بسیار آسیبپذیر است. هزینه رهگیرهای تامیر گنبد آهنین حدود ۵۰ هزار دلار آمریکا به ازای هر شلیک است، در حالی که سیستمهای پیشرفتهتر مانند فلاخن داوود در رده میلیون دلاری قرار دارند. این عدم تقارن، که با سرعت گزارششده از بازسازی زرادخانه موشکی ایران تشدید می شود، رژیم صهیونیستی را در موقعیتی قرار میدهد که دفاع طولانیمدت آن، بسیار پرهزینه و وابسته به تأمین مجدد خارجی است.
در مقابل، ایران با ظرفیت تولید داخلی و بازتولید سریع موجودی موشکی، توانسته بازدارندگی خود را حفظ کند. این واقعیت، که در تمرینهای موشکی اخیر ایران نیز سیگنالدهی شده، نشاندهنده آمادگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی برای پاسخ قاطع به هر تجاوزی است.
درسهای عملیاتی از جنگ ژوئن، برای رژیم صهیونیستی ناراحتکننده است. متوقفکردن شلیکهای ایران ممکن است، اما حفظ دفاع در طول زمان، به یک مسابقه استقامت صنعتی تبدیل میشود. ایران، با تمرکز بر فناوریهای بومی مانند سوخت جامد و لانچرهای بقاپذیر، توانسته حاشیه راحتی دفاعی دشمن را کاهش دهد. این تحلیل تأکید میکند که بازتولید موشکی ایران، میتواند بحران بعدی را برای رژیم صهیونیستی به یک چالش سیستماتیک تبدیل کند، جایی که هزینههای پیشبینیشده عملیات نظامی به طور مادی افزایش مییابد.
محرکهای تصمیمگیری رژیم صهیونیستی
محاسبات تصمیمگیری تلآویو برای حمله احتمالی، بر پایه چهار قضاوت درهمتنیده استوار است.
نخست، بازسازی هستهای ایران: اگر رژیم صهیونیستی باور کند که ظرفیتهای غنیسازی ایران سریعتر از حد تحمل بازسازی میشود، گزینه حمله پیشگیرانه را فعال خواهد کرد.
دوم، بازتولید موشکی: ارزیابی اینکه آیا ایران لانچرها و ضرباهنگ عملیاتی خود را به نقطهای رسانده که بر دفاع هوایی دشمن غلبه کند. سوم، موضع ایالات متحده: حمایت سیاسی و نظامی واشنگتن، از جمله ادغام سیستمهای دفاع هوایی و جریان مهمات، عامل کلیدی است.
بازدید اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، از مار-آ-لاگو و بحث با دونالد ترامپ، نشاندهنده تلاش تلآویو برای تقویت گزینه نظامی است. نتانیاهو علناً استدلال کرده که تنها تهدید نظامی پایدار میتواند ایران را محدود کند، اما این ادعا، بخشی از سیاست فشار حداکثری شکستخورده آمریکاست.
چهارم، سرریز منطقهای: حمله مجدد میتواند لبنان، سوریه، عراق و میدانهای دریایی را فعال کند، که این امر رژیم صهیونیستی را در موقعیت استراتژیک بدتری قرار میدهد. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، نسبت به مداخله نظامی رژیم صهیونیستی هشدار دادهاند و حتی برخی آن را تهدید امنیتی میدانند. حمله رژیم به دوحه در سپتامبر ۲۰۲۵، تغییر در محیط امنیتی خلیج فارس را تسریع کرد و نشان داد که تجاوزات تلآویو، ثبات منطقه را به خطر میاندازد.
مسیرهای احتمالی حمله و ارزیابی ریسک
تحلیل «اوراسیا ریویو» سه مسیر محتمل برای حمله رژیم صهیونیستی را ترسیم میکند. مسیر هستهایمحور، جایی که محرک آن، باور به بازسازی سریع ظرفیتهای غنیسازی است و هدف، تخریب گرههای کلیدی برای برقراری مجرد بازدارندگی است.
مسیر موشکیمحور، با تمرکز بر زنجیرههای تولید و ذخیره موشکی ایران برای تبدیل درگیری به مشکل کمبود ذخایر برای تهران.
مسیر شوکمحور، پاسخ به یک حادثهی امنیتی عمدهیِ نسبتدادهشده به ایران برای باز-ارزیابی خط قرمز تنبیهی.
با این حال، دلایل قوی برای تأخیر یا اجتناب از حمله وجود دارد. حمله مجدد، احتمال فعالسازی منطقهای گسترده را دارد و میتواند به جنگ چندجبههای منجر شود. حتی موفقیت تاکتیکی، نتیجه استراتژیک مبهمی خواهد داشت اگر ایران با سختکردن و پراکندهسازی برنامههای خود پاسخ دهد.
نتانیاهو حملات هوایی اضافی را رد نکرده، اما این علامتدهی، بیشتر بخشی از جنگ روانی است تا اقدام واقعی. در ماههای آینده، احتمال حمله افزایش مییابد اگر شاخصهای بازسازی هستهای و موشکی ایران همسو شوند و ایالات متحده حمایت ایجابی ارائه دهد. اما اگر رژیم صهیونیستی ارزیابی کند که ریسک صبر، قابل مدیریت است، یا واشنگتن چندان پای کار نیست، احتمال کاهش مییابد.
در نهایت، این تحلیل نشان میدهد که حمله احتمالی، مشروط به نقاط عطف اطلاعاتی است و رژیم صهیونیستی باید بین اقدام پیشگیرانه و ریسک تشدید تعادل برقرار کند، در حالی که ایران آن را به عنوان جنگ تمامعیار قاببندی میکند.
نتیجهگیری:
گزارش «اوراسیا ریویو» هرچند از منظری غربی تدوین شده، ناخواسته بر قدرت بازدارنده جمهوری اسلامی ایران تأکید میکند. رژیم صهیونیستی، که سابقه تجاوزات متعددی از جمله علیه غزه، لبنان و سوریه دارد، اکنون با چالشهای داخلی و بینالمللی روبرو است.
ملت ایران، تحت زعامت رهبر معظم انقلاب و با تکیه بر نیروهای مسلح قهرمان، آماده پاسخ به هر تهدیدی است. پیشرفتهای هستهای و موشکی ایران، نه برای تهاجم، بلکه برای دفاع از حق حاکمیت و صلح منطقهای است. جهان باید بداند که هرگونه ماجراجویی نظامی رژیم صهیونیستی، با پاسخ قاطع و کوبنده ایران مواجه خواهد شد، همانگونه که تاریخ مقاومت اسلامی نشان داده است.