علي مطهري نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي طي نامهاي خطاب به محمود احمدينژاد رئيس جمهور كشورمان از برگزاري جشن نوروز، متن سخنراني رئيس جمهور و اقدامات مشايي به شدت انتقاد كرد.

بر اساس این گزارش متن کامل این نامه‌‌ که نسخه‌ای از آن در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته، به شرح زیر است:

جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با اهداء سلام و آرزوی توفیق، اظهارات جناب عالی و آقای مشایی درباره نوروز و اصرار بر تقدس بخشیدن به آن و معرفی نوروز به عنوان یک فرهنگ و مکتب، اسباب تعجب همگان شده و سؤالاتی را در اذهان پدید آورده است.

در سخنان خود آن قدر برای نوروز محاسن و کرامات قائل شده اید که به طور طبیعی این سؤال برای انسان پیدا می شود که اگر نوروز چنین مکتبی است، چه نیازی به رسالت پیامبر اسلام و نزول قرآن و آن همه زحمات از روز بعثت تا به امروز برای زنده نگه داشتن اسلام و سپردن آن به نسل های بعدی بوده است؟ و فرضاً نیازی بوده، چرا پیغمبر اسلام از این منبع انرژی معنوی و اکسیر حیات به نام نوروز استفاده نکرده است و در دوره معاصر چرا امام خمینی(ره) از این عامل مؤثر بهره نبرده است بلکه بر عکس، اولاً هیچ گاه تعبیر " عید " برای نوروز به کار نبردند و ثانیاً همیشه با توجه به تقارن یا فاصله زمانی نوروز با یکی از اعیاد اسلامی درباره آن سخن می گفتند، مثلاً می فرمودند نوروز امسال بین دو عید بزرگ اسلامی نیمه مبعثو شعبان واقع شده است و توجهات را به سوی اسلام جلب می کردند.

بدیهی است که همه ما نوروز را یک انتخاب خوب از سوی ایرانیان باستان می دانیم که بهترین ایام سال از نظر اعتدال طبیعت را برای گردش و تفریح و دید و بازدید انتخاب کردند، یعنی اهمیت نوروز در ظرف زمانی آن یعنی آغاز فصل بهار است که طبیعت بعد از آن که در پاییز و زمستان مرده بود، دوباره زنده می شود، و در آثار اسلامی نیز آمده است که هرگاه بهار را دیدید زیاد از قیامت یاد کنید، یعنی بهار نمونه ای از قیامت در همین دنیاست.

آن چه که از نوروز به اذهان متبادر می شود همین مقدار است و این که بخواهیم نوروز را به عنوان یک مکتب و فرهنگ معرفی کنیم کاری است تکلف آمیز و عقل ها را قانع و دل ها را خاضع نمی کند. به علاوه خرافاتی که در نوروز هست مانند چهارشنبه سوری و سیزده به در هیچ گاه در اسلام تأیید نشده است زیرا اولی که در آن از آتش مدد خواسته می شود و طلب سلامتی می گردد(زردی من از تو، سرخی تو از من) با توحید افعالی خداوند منافات دارد و دومی نیز بر اساس نحسی عدد ۱۳ است که نوعی اعتراض به خلقت است، در حالی که خداوند مخلوق نحس ندارد و آن چه وجود یافته است خیر است و از نظر فلاسفه اسلامی وجود مساوی با خیر است و شر مطلق وجود ندارد؛ گرچه این دو آئین اکنون به صورت های دیگری اجرا می شوند، اولی به صورت ترقه بازی در آمده که کاری نامعقول است و برای دومی توجیهی درست کرده اند به نام " روز طبیعت " که تا حدودی قابل پذیرش است.

جناب آقای احمدی نژاد
جناب عالی در سخنرانی خود در دومین جشن جهانی نوروز فرمودید " نوروز فراتر از مرزهای جغرافیایی، نژادی، زبانی و جزء جدایی ناپذیری از فرهنگ الهی و انسانی مردمان منطقه ما و بسیاری دیگر از مردم جهان است " و بعد از آن که به قول خودتان ارزش های نوروز را برشمردید مانند " نو شدن و حیات دوباره طبیعت، تولد و شروعی مجدد، نگاه کریمانه آسمان به زمین، بارش رحمت و رویش زیبایی ها " که اکثر آن ها در " فرا رسیدن بهار " خلاصه می شود فرمودید " از این رو نوروز انسان ها را به فراسوی مرزهای جغرافیایی، نژادی و زبانی منتقل می کند. "
معلوم نیست این نتیجه چگونه از آن مقدمه گرفته می شود زیرا وقتی نوروز، سنتی مربوط به ملت های فارسی زبان است، حداکثر، پیوندی عاطفی و نه ایدئولوژیک واعتقادی میان این ملت ها پدید می آورد و پیام آن این است که ما ملت های فارسی زبان بهترین ایام سال را برای گردش و تفریح و دید و بازدید انتخاب کرده ایم، و هیچ آرمان مشترکی نه تنها برای همه مردم جهان بلکه برای همین ملت ها نیز به دست نمی دهد، در حالی که اولین شرط جهان شمول بودن یک فرهنگ یا مکتب این است که آرمان های مشترک انسانی و نه قومی و نژادی در پیروان خود ایجاد کند.

آیا ملت های دیگر حق ندارند ادعا کنند که فلان سنت ما بهتر است، شما بیایید سنت ما را بپذیرید، چرا ما نوروز شما را بپذیریم؟ فرهنگ جهان شمول فرهنگی است که رنگ هیچ ملت خاصی را نداشته باشد، لذا باید منشأ الهی داشته باشد و امروز این فرهنگ چیزی جر فرهنگ واحد اسلامی نیست که رنگ هیچ قوم خاصی را ندارد و می گوید همه ما از خاک آفریده شده ایم و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به علم و تقوا.

فرموده اید " در منطقه ما و هر جا که سفره نوروز پهن است ارزش های انسانی در اوج است ". آیا این که ارزش های انسانی در منطقه ما نسبت به دنیای غرب زنده تر است ناشی از اسلام است یا نوروز؟ اگر اسلام نبود و فقط نوروز بود آیا ما در همین سطح از رعایت ارزش های انسانی بودیم؟ در ایران ساسانی که فقط نوروز بود و اسلام نبود چه جنایاتی علیه ملت ایران رخ می داد؟ آیا جامعه، طبقاتی نبود به گونه ای که کشاورز زاده و کفاش زاده حتماً باید کشاورز و کفاش می شد و استعدادهای خدادادی آن ها تباه می گردید؟ آیا ظلم های انوشیروان را که به غلط " عادل " نامیده شده است در تاریخ نخوانده اید؟ آیا داستان سه هزار زنی را که در حرمسرای خسرو پرویز زندگی شان تباه می شد نشنیده اید؟ اگر نوروز این همه کرامات دارد که به قول شما " زمینه ساز روابط عمیق و گسترده انسانی بین انسان ها و ملت هاست " پس چرا ایرانیان دوره ساسانی آن گونه از اسلام استقبال کردند و مقاومت جدی در مقابل سپاه مسلمین از خود نشان ندادند؟

آقای رئیس جمهور
با اشاره به ظهور امام زمان علیه السلام فرموده اید " او خواهد آمد و با کمک صالحان و نوروزیان یگانه پرستی، یک رنگی، عدالت و عشق را به انسان هدیه خواهد کرد ". در کدام یک از متون اسلامی " نوروزیان " هم ردیف " صالحان " قرار گرفته است و اساساً با عقل جور در می آید که هر کس که در روزهای اول بهار به گردش و تفریح و دید و بازدید رفت و نوروزی بود لزوما جزو صالحان است؟

تعبیر " یگانه پرستی، عدالت و عشق " ترجیع بند سخنان شما در موارد گوناگون است، هم چنان که در جای دیگرِ همین نطق خود نیز گفته اید " تجلی حقیقی نوروز آن گاه است که خداپرستی، عدالت و عشق در جهان حاکم شود " و در پایان نیز فرموده اید " از خداوند متعال برای همه بشریت صلح و سلامتی و رفاه و شکوفایی در سایه توحید، عدالت و عشق مسئلت می کنم " و در موارد زیاد دیگری نیز سعی داشته اید به جای استفاده از کلمه " اسلام " یا " آرمان های اسلامی " از سه گانه " یگانه پرستی، عدالت و عشق " استفاده نمایید، به خیال این که با این عناوین کلی و گاه مبهم بهتر می شود مردم جهان را جذب کرد، در حالی که فرضاً به این وسیله جذب شوند اهداف ما تأمین نمی شود.

صهیونیست ها و آل سعود و صدام نیز یگانه پرست اند. اسلام بالاتر از این می خواهد، یعنی ایمان و عمل به دستوراتی که پیامبر اسلام به عنوان صراط مستقیم زندگی و یگانه راه نجات بشر از سوی خالق بشر آورده است.

" عشق و محبت به همه انسان‌ها " نیز که در کلام شما زیاد تکرار می شود تعبیر درستی نیست. از نظر اسلام باید برخی انسان ها را دوست داشت و برخی را دشمن. تولی و تبری که در اسلام آمده است ناظر به همین مطلب است. باید مؤمنین را دوست داشت و کافران را یعنی کسانی که از روی عناد اسلام را نپذیرفته اند دشمن. آیه " اشداء علی الکفار و رحماء بینهم " همین مطلب را ذکر می کند. ملاک انسان بودن، صورت ظاهر انسان نیست که بگوییم هر موجود یک سر و دو پای راست قامت پهن ناخن انسان است و باید به او عشق ورزید. واقعیت انسان ها از اسفل السافلین تا ما فوق فرشته در نوسان است و به تعبیر ملاصدرا " به تعداد افراد انسان انواع انسان داریم " یعنی هر انسانی به سبب ملکاتی که کسب کرده است نوع خاصی را تشکیل می دهد، برخلاف حیوانات که هر کدام یک نوع بیشتر نیستند زیرا به دلیل مختار نبودن امکان صعود و نزول ندارند.

به هر حال اسلام را نباید در سطح مکتب محبت که مکتب هندی است یا مکتب مسیحیت تحریف شده پایین آورد بلکه اساساً هنر اسلام به همین تک بعدی و تک ساحتی نبودن آن و توجه به همه ارزش های انسانی است و به تعبیر شهید آیت الله مطهری " انسان کامل انسانی است که همه ارزش های انسانی را به طور هماهنگ و در حد اعلی در خود رشد داده باشد ". اسلام، هم دین محبت است و هم دین شدت، هم دین صلح است و هم دین جنگ، ولی هر کدام در جای خود.

استدلال شما و آقای مشایی این است که چون از اسلام برداشت های مختلفی شده و مثلاً عده ای عقاید و روش القاعده را اسلام می دانند پس بهتر است ما از اسلام سخن نگوییم بلکه از فرهنگ نوروز و حداکثر از اسلام ایرانی و برداشت ایرانی از اسلام سخن بگوییم! این یک فکر خطرناک و نوعی دست برداشتن از اسلام است و مانند این است که کسی در صدر اسلام بگوید " چون خوارج خود را مظهر اسلام دانسته و از اسلام سخن می گویند، ما دیگر از اسلام سخن نمی گوییم و تعبیر دیگری به کار می بریم ". این یک نوع عقب نشینی در مقابل گروه های منحرف است. همیشه باید از اسلام دم بزنیم و مقصودمان هم اسلام واقعی است.

جناب آقای دکتر احمدی نژاد
اینجانب در سال ۸۵ یعنی بعد از گذشت یک سال از ریاست جمهوری شما، زمانی که برای بزرگداشت شهید مطهری به منزل ما آمده بودید، به دلیل برخی نشانه ها، نسبت به روند فرهنگی دولت شما تذکری دادم اما احساس کردم که آن را جدی نگرفتید. در همان زمان در نامه ای سرگشاده هشدارهای لازم را دادم اما توجهی نشد. در نطقی که در زمان رأی اعتماد به وزرای دولت دهم در مجلس داشتم در حضور خود شما و آقای مشایی گفتم که این دولت از نظر فرهنگی لیبرال است و باعثناراحتی شما و دوستانتان شد و تلاش کردید پاسخ آن را بدهید که قانع کننده نبود. امروز همه آن دوستانتان این واقعیت را تایید می کنند و برخی به من می گویند تو زودتر از همه این مطلب را دریافتی.

حتی این مطلب به ذهن متبادر می شود که شما در زمان انتخابات ۸۴ و ۸۸ صداقت کافی به خرج ندادید و این افکار خود را آشکار نکردید و نگفتید من فردی هستم مرید آقای مشایی و این افکار ویژه را درباره نوروز و مکتب ایران و مسئله حجاب و به طور کلی امور فرهنگی دارم. مردم به شما به عنوان یک فرد حزب‌اللهی و حساس نسبت به مسائل فرهنگی و اخلاقی رأی دادند اما امروز حرف های روشنفکرانه از جناب عالی می شنوند و البته همه می دانند که این حرف ها و فکرها از آثار ارادت و سرسپردگی فکری به آقای مشایی است و الا شما در زمان تحصیل در دانشگاه علم و صنعت که اینجانب نیز دو ترم با شما در آن جا بودم این افکار را نداشتید.

نمی‌خواهم وارد ماهیت این قضیه شوم. شاید کراماتی از ایشان دیده اید که به موجب آن، افکار امام(ره) و شهید مطهری را رها کرده اید و به افکار وی چسبیده اید. حضوراً به من گفتید که " مشایی مثل خودت زلال است ". ولی زلالی افراد دلیل درستی افکار آنها نیست. ای بسا افراد زلالی که افکار غلطی دارند.

به راستی اگر امام خمینی(ره) و شهید آیت الله مطهری اکنون در قید حیات بودند جرأت داشتید متن سخنرانی خود در دومین جشن جهانی نوروز را به آن ها نشان بدهید؟ و اساساً آیا قبل از این سخنرانی این متن را به رؤیت رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی رساندید؟ بعید می دانم. متن نطق یک رئیس جمهور باید بر اساس واقعیات باشد نه بر اساس مجاز و توام با تعابیر شاعرانه.

نکته آخر این که راهی که درباره نوروز و ترویج به قول خودتان فرهنگ نوروز در پیش گرفته اید معلوم نیست به کجا ختم می شود. امسال جشن جهانی نوروز در ایران برگزار شد. شاهد موارد خلاف شرع بودیم، مانند برنامه گروه قرقیزستانی در تالار وحدت که شامل تک خوانی و حرکات موزون یک زن بود. در سال های بعد که این جشن در سایر کشورها برگزار می شود معلوم نیست شامل چه موسیقی ها و رقص و آوازهای زنان باشد و معلوم نیست که اساساً هیأت ایرانی مجاز به شرکت در آن هست یا نه. بدین ترتیب جناب عالی و آقای مشایی بانی یک برنامه گناه آلود شده اید.

رئیس دفتر شما در مراسم اختتامیه جشن جهانی نوروز گفت: " به زودی در سال ۹۰ بنیاد بین المللی نوروز با هدف توسعه و ترویج فرهنگ نوروز تاسیس می شود، لذا مهمترین اقدام تدوین دانشنامه نوروزی است ". آیا نوروز از آرمانهای انقلاب اسلامی است که این مقدار باید برای آن سرمایه گذاری شود؟ بودجه فرهنگی سال ۸۹ افزایش چشمگیر داشت اما چون در این حوزه ها مستهلک شد نتیجه معکوس داشت. ظاهرا بناست که سال ۹۰ نیز به همین منوال طی شود.

برادرانه توصیه می کنم که بر روش فرهنگی خود پافشاری نفرمایید و اندک توجهی به هشدارهای دلسوزانه مراجع عظام تقلید، علما و روحانیون، نمایندگان مجلس و بخش عظیمی از مردم بنمایید و سیاست های فرهنگی دولت را بر اساس اسلام تنظیم نمایید نه بر اساس آراء آقای مشایی. نوروز را در حد خودش ببینید، به مسئله پوشش اسلامی که همچنان رو به انحطاط است و ریشه آن بیشتر نطق تلویزیونی سال گذشته جناب عالی است اهمیت لازم را بدهید.

از ابزار شدن مسئله امام عصر علیه السلام در دولت خود جلوگیری کنید. اخیرا لوح فشرده " ظهور نزدیک است " در سطح وسیع توزیع شد و آقای مشائی نیز افاضه فرمودند که " شناخت زمانه ظهور جزو الزامات منتظر بودن است و مهمترین مسئله برای دولت جمهوری اسلامی مدیریت صحیح فرایند ظهور است " در حالی که در روایات ما دستور تکذیب کسانی که برای ظهور زمان تعیین می کنند رسیده است و به علاوه، آقای مشائی باید از ظهور نگران باشد چون با توجه به این که ایشان فرهنگ نوروز و مکتب ایران را جایگزین اسلام کرده است معلوم نیست برخورد امام زمان علیه السلام با وی چگونه باشد.

كاستيهاي حوزه فرهنگ در دولت شما باعث شده است كه خدمات قابل توجه اين دولت در نوع برخورد با دنياي غرب و حفظ حماسه و صلابت انقلاب اسلامي، پيشبرد فناوري هسته اي ايران، پيشرفتهاي علمي در فناوريهاي جديد و پرتاب ماهواره به فضا و نيز اجراي نسبتا خوب و كم تنش قانون هدفمندي يارانه ها تحت الشعاع قرار بگيرد و از اهميت آنها كاسته شود. زيرا هر مقدار در حوزه هاي علمي و فني پيش برويم و مثلا ماهواره ها به فضا پرتاب كنيم اما جهت گيري ما در مسائل فرهنگي خطا باشد و مثلا رو به بي حجابي حركت كنيم آن پيشرفتها پشيزي ارزش ندارد چون روح و جان انقلاب اسلامي را فرهنگ و معنويت تشكيل مي دهد و علم و فناوري ابزاري بيش براي نيل به اهداف فرهنگي و آدم سازي نيست و به تعبير امام خميني(ره) همه انبياء آمده اند كه آدم بسازند.