ناگفته‌های پرونده پالیزدار از زبان متهم ردیف دوم
افکارنیوز

- جواد ترابی یکی از محکومان پرونده پالیزدار که قریب هشت ماه از دوران حبس خود را در انفرادی سپری کرده و مابقی را در زندان رجایی‌شهر بوده در تمام لحظاتی که مهمان «قانون» برای بیان ناگفته‌های این پرونده بود اصرار داشت از صفت «افشاگر» برای خطاب قرار دادن پالیزدار استفاده کند تا شاید این‌گونه مرهمی بگذارد بر درد تحمل سه سال زندان برای هیچ.

او در توضیح ابهامات این پرونده جنجالی برای ما گفت که چه شد از سازمان بازرسی وارد تیم تحقیق و تفحص مجلس شد؟ اینکه پالیزدار چه نقشی در تحقیق و تفحص داشت؟ دلیل سنگ‌اندازی در مراحل کار و دلایل انحراف از تحقیق چه بود؟ اسامی مهمی که در پرونده مطرح شد و نقش روابط سیاسی در این پرونده چگونه بود؟ و دیگر ناگفته‌های این پرونده که خود مدعی است تاکنون پشت جنجال‌های رسانه‌ای ناگفته مانده‌اند؛ وی بعد از پالیزدار تنها کسی است که خبر از راز مگوی این پرونده جنجالی دارد.

تحقیق و تفحص از قوه‌قضاییه کلید می‌خورد و شما عضوی از دستگاه قضا وارد این تحقیق می‌شوید؟ چرا شما باید در تهیه این گزارش دخیل باشید؟

در جلسه‌ای با حضور نمایندگان مجلس درباره ضعف‌های سازمان بازرسی کل کشور و دلیل نتیجه‌بخش نبودن مبارزه با مفاسد اقتصادی صحبت می‌کردم. در نتیجه آن سخنان به همکاری با تیم تحقیق و تفحص دعوت شدم.

شما قوه قضاییه را دور زده بودید!
خصومت شخصی با سازمان بازرسی نداشتم؛ اما کار در سازمان مناسب من نبود؛ زیرا یکی از مشکلات کار در سازمان بازرسی ماده ۳ استخدامی سازمان بازرسی کل کشور بود. یکی از علل و عواملی که بازرسان سازمان را به سمتی می‌برد که مصلحت‌اندیش شوند و به سمت کشف جرم نروند. فرار از کشف جرم در قاموس من جایی ندارد. برابر با این ماده قانونی، مسئولان در سازمان ۳ درصد حق بیمه بیکاری و سنوات خدمتی بازرسان را واریز نمی‌کنند.

بعات آن این است که اگر به یک بازرس خاتمه همکاری را اعلام کنند، هیچ‌گونه حق و حقوق و سنواتی، حتی بیمه بیکاری به او پرداخت نمی‌شود؛ یعنی قانون در اینجا حمایتی از بازرسان سازمان بازرسی نمی‌کند. بازرسان شغل حساسی دارند و دائما در معرض تهدید مفسدان قدرتمند اقتصادی هستند؛ اما در اینجا قانون از آن‌ها حمایت نمی‌کند. بنابراین بازرسان به سمت مصلحت‌اندیشی می‌روند و دیگر به کشف جرم نمی‌اندیشند. آن‌ها صرفا رویه اداری را در پیش می‌گیرند که خاموش بروند و خاموش برگردند.

دل‌خوری شما از سازمان چه بود؟
باید گفت در حالی‌که قانون باید بازرسان سازمان را که پیاده‌نظام مبارزه با مفاسد اقتصادی هستند، حمایت کند، این بازرسان در معرض تصفیه‌حساب مدیران و افراد بانفوذ قرار دارند. من به سازمان نقایص را اطلاع دادم، اما متأسفانه گوش شنوایی نبود.

از توضیحات شما باید نتیجه گرفت که اگر بازرسی، پرده از تخلفی بردارد، ممکن است مورد تصفیه‌حساب شخصی قرار بگیرد! درست است؟
دقیقا؛ یکی از دلایلی که من در سازمان چهره منفوری بودم، بازرسی من از تخلف یکی از شرکت‌های خودروسازی بود زیرا این شرکت، شرکت خودروساز به اکثر دستگاه‌های قضایی خودروهای کارشناسی با قیمت بسیار پایین می‌داد. به همکاران من در سازمان گفته شده بود که ما قصد ارائه این خودروهای ارزان قیمت کارشناسی را به شماداریم اما به علت ارائه گزارش تخلفات این شرکت خودروساز توسط ترابی، اهدای خودروها لغو شده است.

عکس العمل سازمان به این کار شما(همکاری با مجلس) چه بود؟
حضور من در گروه تحقیق برای برخی مدیران متخلف اضطرابی به وجود آورده بود که دست به دامن مدیرکل حوزه ریاست سازمان شدند.
نتیجه این اعتراض‌ها باعثشد که مدیر دفتر آقای حجت‌الاسلام نیازی با پالیزدار و خانم آجرلو تماس بگیرد که در صورت ادامه همکاری شما با ترابی، همکاران ما می‌خواهند استعفا دهند و تصمیم گرفته‌اند کار را رها کنند. از طرفی آقای نیازی به حفاظت اطلاعات سازمان بازرسی دستور داده بود که از ورود من و عباس خجسته، همکارم در این پرونده، به سازمان جلوگیری شود.

همکاران شما در سازمان از اعتراض خود نتیجه‌ای هم گرفتند؟
آقای نیازی و خانم آجرلو با هم توافق کردند که بنده در مجلس مستقر شوم و دفتر کاری به بنده داده شود. آقای پالیزدار(افشاگر)، پرونده‌های درخواستی‌اش را تحویل بگیرد و به مجلس آورده، کپی‌برداری و سپس پرونده‌ها را به سازمان برگرداند.

خروج پرونده از سازمان بازرسی یک اشتباه نبود؟ زیرا یکی از اتهامات شما تهیه پرینت و نگهداری پرونده‌ها بود!

متأسفانه این اشتباهی بود که سازمان بازرسی انجام داد و بعدا تبعات بسیاری برای تیم تحقیق داشت. مثلا پرونده‌ها از سازمان خارج شد و به مجلس رفت و تکثیر شد. در این میان، پالیزدار کارمندی گرفته بود که این پرونده‌ها را اسکن کرده و برای او آرشیوی از آن‌ها درست می‌کرد. اگر گزارش‌ها در سازمان نوشته می‌شد و به هیأت تحقیق و تفحص داده می‌شد، چنین مشکلاتی پیش نمی‌آمد.

همکاری با مجلس افت و خیزی نداشت؟ به هر حال، همیشه مجلس و دستگاه قضا روابط خوبی با هم داشتند؟
همکاری ما با مجلس طبق توافق ادامه داشت، تا اینکه در مقطعی مشکلات درون مجلس شروع شد که دلیل آن ارتباطات حفاظت اطلاعات سازمان بازرسی با حراست مجلس بود. آن‌ها یک سری گزارشات را به حراست مجلس داده بودند که در نتیجه آن وقتی خواستیم وارد مجلس شویم جلوی ورود ما را گرفتند.

کمیته تحقیق و تفحص هم در جریان ممنوعیت شما برای ورود به مجلس بود؟
ما با خانم آجرلو و پالیزدار تماس گرفتیم؛ خود پالیزدار را هم به مجلس راه نمی‌دادند. تحقیق و تفحص به سمت تعطیلی می‌رفت که من نامه استعفا نوشتم. به اتفاق پالیزدار به مجلس آمدم و به خانم آجرلو گفتم که دو سه ماه است که از ورود من به مجلس جلوگیری شده و عملکرد تحقیق و تفحص در حال تعطیل شدن است. بعد از جلسه‌ای و توضیح ضرورت دلایل ادامه فعالیت ما، خانم آجرلو نامه‌ای نوشت به حراست مجلس و ما به مجلس برگشتیم.

نتیجه تحقیق چه شد؟ آیا موفق به تهیه گزارشی شدید؟
بعد از مطالعه همه پرونده‌ها گزارشی در ۱۸۰ صفحه تنظیم شد. هرچند کمیته زیر نظر آقای کامران دبیر کمیته تحقیق و تفحص هم گزارشی تهیه کرد؛ اما در مجموع تنها گزارشی که در مجلس قرائت شد خلاصه‌ای از گزارش بنده بود. نسخه‌ای از متن گزارش را به پالیزدار دادم و نسخه‌ای دیگر به آجرلو. به آن‌ها گفتم که به مدت یک هفته آن را مطالعه کنند، اگر نظری دارند انعکاس دهند تا مورد بررسی قرار دهیم. پالیزدار یک هفته مطالعه کرد و حرفی نزد؛ فکر می‌کنم که اصلا به طور دقیق آن را مطالعه نکرد. ولی آجرلو با بنده جلسه گذاشت و نظرات و انتقاداتی داشت و بنده نسبت به انتقادات، دفاعیات خود را ارائه دادم.

انحراف از کجا شروع شد؟ کار شما که با ارائه گزارش نهایی تمام شده بود؟
اتفاقات دیگری در این میان افتاد. یکی از مدیران سازمان بازرسی در بسیاری پرونده‌ها باعثمختومه شدن و یا خروج از مسیر کیفری پرونده‌ها شده بود. بنا بر مستنداتی که داشتیم گزارش مفصلی تهیه کردیم که نشانگر تخلفات عدیده او بود که قرار شد این گزارش به طور مستقل به دادسرای انتظامی قضات منتقل شود. همان زمان در سازمان متوجه شدند پالیزدار وام بانکی سنگین تصفیه‌نشده‌ای دارد که اقساطش عقب افتاده است. همان مدیر متخلف از این موضوع مطلع می‌شود. در نتیجه توسط یکی از کارمندان به پالیزدار اطلاع می‌دهند که اگر ترابی در گزارش هیأت تحقیق و تفحص نامی از ما ببرد، ما پرونده بانکی شما را افشا می‌کنیم.

عکس العمل شما به این تهدید چه بود؟
پالیزدار با بنده تماس گرفت. به او گفتم او حق تهدید شما را ندارد. شما با آقای نیازی صحبت کنید. گزارشات تخلفات این آقا را به حفاظت اطلاعات سازمان و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه بدهید و آن کارمندی که این تهدید را کرده است، معرفی کنید. پالیزدار در آن زمان گفت که برای تحویل دادن گزارش کمی دست نگه دارید تا راهکاری پیدا کنیم. بنده گفتم که راهکاری وجود ندارد.

در نهایت شما چه کار کردید؟
در آن مقطع، پالیزدار من را به خانه حسین رضاخواه برد که من را نصیحت کنند تا این گزارش را تحویل خانم آجرلو ندهم؛ اما بدون اطلاع پالیزدار پرونده را به خانم آجرلو تحویل دادم. او هم تشکر کرد و تقدیرنامه‌ای به بنده داد و همکاری بنده با مجلس تمام شد. بعد از آن چند دفعه به من زنگ زدند که از گزارش دفاع کردم و مستنداتی را به آن‌ها نشان دادم.

حسین رضاخواه که بود؟ آیا او هم با پرونده شما مرتبط بود؟
حسین رضاخواه رئیس ستاد انتخابات استان تهران احمدی‌نژاد در سال ۸۴ بود که رئیس سازمان صنایع ملی ایران شد؛ ولی با مشایی درگیر شد و از آنجا بیرون آمد. پالیزدار روابط خوبی با او داشت و یک بار هم در ستاد انتخاباتی او در قم سخنرانی کرد.

در نهایت، نتیجه منفی وام بانکی بر روند کار شما چه بود؟
تا قبل از این موضوع، رئیس وقت سازمان بازرسی، آقای نیازی، همکاری خوبی با پالیزدار داشت؛ اما پس از افشا شدن وام بانکی او، کاملا همه چیز تغییر کرد؛ همکاری تبدیل به جدل شد.

قبل از افشای پرونده بانکی مراحل دریافت پرونده‌ها از سازمان بازرسی چگونه بود؟
ابتدا پرونده‌ها به صورت قطره چکانی به دست ما می‌رسید. زمانی که پرونده‌ها را نگاه می‌کردم به طور تصادفی متوجه شدم پرونده‌ها در دفتر مدیرکل ریاست سازمان مطالعه می‌شوند و پس از فیلترینگ به ما داده می‌شوند. البته از یک زمانی این فیلترینگ برداشته شد.

دلیل رفع فیلترینگ در ارسال پرونده‌ها چه بود؟
سایت بازتاب خبری منتشر کرد با این مضمون که برادر یکی از مسئولان با ۹۵ کیلوگرم تریاک و ۴۵ کیلوگرم هروئین در جاده بندرعباس دستگیر شده است. همان مسئول با پالیزدار جلسه گذاشت و گفت که خواهشا نامی از برادر من برده نشود و پالیزدار در مقابل خواست همکاری سازمان با ما بهتر شود که قبول کرد و ۱۲۴ پرونده کلان را به نیت ۱۲۴ هزار پیامبر یک باره به ما دادند و فیلترینگ برداشته شد.

واکنش نمایندگان به تحقیقات شما چه بود؟
این گزارش به مجلس تحویل داده شد که ما با آقای کامران نشستی داشتیم. کامران بیان کرد که بررسی قوانین و اصلاح قوانین از گزارش حذف شود، فقط پرونده‌‌های مفاسد اقتصادی باقی بمانند. ما اعتراض کردیم که علل به وجود آمدن این پرونده‌های مفاسد اقتصادی ضعف‌های قانونی است. فکر می‌کنم ماده ۱۷۳ آیین دادرسی باشد که درباره شمول مرور زمان است که اگر پنج سال از جرمی بگذرد تبعات کیفری آن حذف می‌شود و از نظر حقوقی فقط پیگیری می‌شود.

خیلی از پرونده‌های سازمان بازرسی با استناد به همین ماده قانونی از مسیر اصلی خارج شده بودند. مثلا در حالی که اتهام پرونده‌ تضییع اموال دولتی بوده، قاضی نوشته بود که به تشخیص من سوء‌نیتی ندارد و بعد هم پرونده بایگانی شده بود.

سخنرانی‌های پالیزدار از کجا شروع شد؟
طبق آن چیزی که من از بازجوهای او شنیدم، پالیزدار قبل از ایراد سخنرانی در دانشگاه همدان، چند بار در ستاد تبلیغاتی خانم آجرلو در کرج در رابطه با محتوایات گزارش تحقیق و تفحص مجلس سخنرانی‌هایی انجام داده بود. حتی سخنرانی‌ای در قم برای آقای رضاخواه در انتخابات مجلس هشتم انجام داد و طی این سخنرانی‌ها گریزهایی به پرونده‌هایی که در تحقیق و تفحص سازمان بازرسی در رابطه با مفاسد اقتصادی تهیه شده بود، زد و بخش‌هایی از این پرونده‌ها را در سخنرانی خود مطرح کرد.

بعد از انتخابات هم سخنرانی‌های او ادامه پیدا می‌کند و در نتیجه برای آن سخنرانی‌های مستقل بازداشت می‌شود. چرا سخنرانی‌ها ادامه پیدا کرد؟
پالیزدار کاندیدای شورای شهر تهران شد. آن زمان، لیستی بود به نام رایحه خوش خدمت و لیست ستادهای مردمی حامیان دکتر احمدی‌نژاد؛ پالیزدار هم در این لیست‌ها قرار گرفت؛ ولی متأسفانه رأی نیاورد. در همان حین به او پیشنهاد می‌شود که اگر می‌خواهی در آینده رأی بیاوری باید چهره شوی. پس بهتر است برای چهره شدن در دانشگاه‌ها سخنرانی کنی. در نتیجه، دانشگاه همدان برای سخنرانی هماهنگ می‌شود. دانشگاه همدان، جایگاه دانشگاه تهران را در میان دانشگاه‌های شهرستانی دارد، چراکه دانشگاه بوعلی دارای جایگاه ویژه‌ای در همدان است. معمولا هر سخنرانی‌ای که جنجالی است در آنجا انجام می‌شود. برای مثال، همین سخنرانی آقای پالیزدار.

با این توصیحات، پالیزدار متهم اصلی و متخلف در انتشار اطلاعات پرونده بود!

زمانی که مرتضوی(دادستان وقت تهران) سخنرانی پالیزدار را یک سخنرانی غیرقانونی اعلام کرد، باید توجه داشت که چه کسانی مجوز این سخنرانی را داده‌اند. با توجه به اینکه دانشگاه بوعلی یک دانشگاه دولتی است باید رئیس دانشگاه، بسیج دانشجویی و خیلی از مسئولان و استانداری و اداره اطلاعات استان در جریان بوده‌باشند. این سخنرانی جنجالی نمی‌تواند بدون هماهنگی صورت بگیرد. چه کسی مجوز سخنرانی دانشگاه را داده است؟ اصلا یکی باید پاسخگو باشد که چه کسی دانشگاه‌های دیگر را هماهنگ کرده است؟

یعنی خود پالیزدار متخلف نیست؟
تخلف کرد، زیرا موضوع بعدی خود پالیزدار است، که اطلاعات نه چندان درستی که با یک بار مطالعه گزارش ۱۸۰ صفحه‌ای به‌دست آورده بود را افشا کرد و روند تحقیق و تفحص را تغییر داد. اگر بخواهیم بگوییم که این سخنرانی جرم بوده، گروه هماهنگ کننده هم مقصر بوده‌اند.

خود شما در این امر مقصر نبودید؟
زمانی که سخنرانی انجام شد ۶ ماه بود که همکاری بنده با تحقیق و تفحص به پایان رسیده بود و من نقشی در این سخنرانی نداشته‌ام. باید پیکان برخورد قضایی به سمت کسی می‌رفت که این مجوز را به دانشگاه داده است.

یعنی هیچ‌گونه کمکی از شما در سخنرانی‌های مختلف صورت نگرفت؟
سخنرانی‌ها بعد از دانشگاه همدان ادامه داشت. او بعد از سخنرانی در اصفهان و قبل از سخنرانی در شیراز نظر من را در رابطه با سخنرانی‌هایش پرسید که به او گفتم این سخنرانی دو ایراد اساسی دارد: ۱) اطلاعاتی داده‌اید درباره مبارزه با قاچاق کالا و ارز که در گزارش تحقیق و تفحص نبوده است. ۲) اطلاعاتی را به استناد گزارش هیأت تحقیق و تفحص گفته‌اید که برداشتی اشتباه بود. طی سخنرانی، پرونده a را به پرونده b و پرونده b را بهc ربط دادید و نتیجه آن ارائه اطلاعاتی اشتباه بود. برای مثال، نام‌های پرونده A را با موقعیت پرونده b و موقعیت پرونده B را از پرونده C توضیح داده بود. کل اطلاعات در هم خلط شده بود. قبل از سخنرانی با او صحبت کردم که این سخنرانی تبعات سنگینی دارد؛ حتی برای تحقیق و تفحص؛ زیرا نتیجه کار ما را به حاشیه می‌راند.

پالیزدار با نهاد ریاست جمهوری ارتباطی داشت؟
داشتن ارتباط را مطمئن نیستم؛ زیرا یک بار پالیزدار به ما خبر داد که ما در شیراز می‌خواهیم سخنرانی کنیم؛ اما اداره اطلاعات مانع ما شده است و از من درخواست کرد حکمی که به عنوان دبیر کمیته دستم بود را برای او فکس کنم. اما بعد اطلاع دادند که مشکل حل شده است. همان زمان این سؤال برای من پیش آمد که چطور می‌شود که اداره اطلاعات ظرف چند دقیقه به این نتیجه برسد که مشکل حل شده است. او یک ارتباطاتی با بازرسی ویژه ریاست جمهوری وقت داشت که گاهی به آنجا می‌رفت و همکاری‌هایی با هم داشتند. شاید به همین دلیل مشکل حل شده بود، شاید هم خود اداره اطلاعات تصمیم گرفته بود که این سخنرانی انجام شود.

بعد از رسانه‌ای شدن سخنرانی چه اتفاقاتی افتاد؟
از سوی وزارت اطلاعات با پالیزدار تماس گرفته می‌شود. اداره اطلاعات از او می‌خواهد که با کسی مصاحبه نکند و جلسه‌ای با آن‌ها داشته باشد.

برخورد سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی با پالیزدار چگونه بود؟
او روز سه‌شنبه مورخ ۲۱/۳ / ۸۷ به وزارت اطلاعات رفت که آن‌ها تذکراتی به او دادند و فقط با چند تذکر پرونده بسته شد.

پس داستان بازداشت و انتشار خبر کشف باند پالیزدار از کجا شروع شد؟
فردای آن روز دادسرا از او درخواست می‌کند که به آنجا برود و در آنجا آقای مرتضوی به او می‌گوید: «شما برای مواردی که سخنرانی کرده‌اید مستنداتی دارید؟» و او می‌گوید که بله وجود دارد. مرتضوی در پاسخ می‌گوید: «او را بازداشت کنید و زمانی که مستندات را ارائه داد، آزاد می‌شود». او را به بند ۲۴۱ که ویژه حفاظت اطلاعات قوه قضاییه در زندان اوین است می‌برند. بازجوها اجازه می‌دهند که در مقابل آن‌ها به بنده زنگ بزند. او به من گفت که بازجوها و دادستان گفته‌اند که اگر مستنداتی ارائه بدهد که صحت سخنرانی‌هایش را تأیید کند، آزاد خواهد شد. او آرشیوی از اسکن‌ پرونده‌ها تهیه کرده بود؛ با کمک کارمند او پرینت گرفتیم و بنده آن‌ها را به برادر زن او دادم تا آن‌ها را به دادسرا برساند.

هرچند آقای حسن صادقیان، بازپرس شعبه ۲ در زمان دریافت مستندات گفت ما از شما مستندات نمی‌خواهیم که این موضوع را برادرزن پالیزدار، مهدی حسنی، در دادگاه بیان کرد.

چرا مدارک برای آنها بی اهمیت بود؟
آن‌ها گفتند که ما از قصد اجازه دادیم که پالیزدار با شما تماس بگیرد تا ببینیم که بعد از آن شما به کجا می‌روید و چه کاری انجام می‌دهید. استناد من به اظهارات آقای‌هاشمی - اگر اسم مستعار او نباشد - بازجوی قوه قضاییه است؛ زیرا او این حکایت را به ما گفت. من نتیجه‌گیری می‌کنم که این یک دام از پیش تعیین شده بود. اگر این تماس گرفته نمی‌شد آن چند برگ هم پرینت گرفته نمی‌شد و هیچ سندی جابه‌جا نمی‌شد. پس مقصر کسانی هستند که این دام را طراحی کرده‌اند و ما ناآگاهانه به نیت کمک به مظلومی که در زندان است در این دام افتاده‌ایم.

پالیزدار به خاطر بدهی بانکی بازداشت یا محکوم شد؟
پالیزدار به خاطر آن وام بانکی محکوم نشد؛ ولی فشار‌های زیادی به آن بانک وارد شد که وثیقه‌های او را به حراج بگذارند که خانه پدری او و چند خانه دیگر از بستگانش و قسمت‌هایی از زمین‌های کارخانه را گرفتند. پالیزدار در گرفتن وام بانکی تخلفی نداشت. در این زمینه، پالیزدار، بخش خصوصی محسوب می‌شود و بخش خصوصی سعی می‌کند اقساط وام را دیر به دیر بپردازد؛ اما قسمت دولتی مدیران بانکی کار خود را به درستی انجام نداده بودند. آن‌ها برای دریافت معوقات پیگیری انجام نداده بودند. آن‌ها در موعد مقرر زمانی که اقساط عقب افتاده است، وثیقه‌های آن‌ها را به اجرا نگذاشته‌اند؛ آن‌ها باید توبیخ شوند، نه پالیزدار؛ در درجه اول، مدیران بانک‌ها هستند که تخلف کرده اند.

دلیل حضور مرتضوی در این پرونده چه بود؟
نام مرتضوی هم در پرونده تحقیق و تفحص و هم در پرونده دانشگاه آزاد بود.

رفتار مرتضوی با نمایندگان مجلس چطور بود؟
خانم آجرلو و آقای حسن کامران را بازجویی کردند. متأسفانه نمایندگان مجلس ضعف بزرگی از خود نشان دادند. تنها کسی که دفاع کرد آقای زاکانی بود. برای مثال وقتی کامران را به دادگاه آوردند و آقای موسی قربانی همراه او بود کامران هرگونه همکاری با من را تکذیب کرد؛ تا جایی که قربانی گفت دیگر این‌ها را تکذیب نکنید.

آیا پرونده‌ای هم برای نمایندگان مجلس تشکیل شد؟
کامران و آجرلو چند جلسه به دادسرا احضار شدند. البته آن‌ها در دادگاه کیفری ۷۶ استان تهران حاضر نشدند و رای غیابی صادر شد. بعد واخواهی دادند و با تغییر ریاست قوه قضاییه و تغییر فضا آن‌ها تبرئه شدند.

دلیل ترس نمایندگان چه بود، مگر نه اینکه آن‌ها به وظیفه خود عمل کرده بودند؟
شاید نمایندگان می‌ترسیدند که همین جنجال پرونده پالیزدار منجر شود که دوره بعد تأیید صلاحیت نشوند؛ همچنین نگرانی‌هایی از نظر حرفه‌ای و شغلی داشتند.

چه بر سر گزارش تحقیق و تفحص آمد؟
بعد از تبرعه شدن نمایندگان مجلس گزارش تحقیق و تفحص بایگانی شد؛ در صورتی که گزارش تحقیق و تفحص باید به جریان می‌افتاد. متأسفانه نتیجه این تحقیق و تفحص برخورد‌های سنگین قضایی با ما بود که منجر به این شد که من هفت ماه در انفرادی بمانم.

مشکل دستگاه قضا با این گزارش چه بود؟
طي اين گزارش، بعضي از قضات متخلف شناسايي شده بودند كه قرار بود اين پرونده به دادگاه ارجاع شود و به تخلفات آنها رسيدگي شود. از بعضي از قضات چندين پرونده تخلف وجود داشت كه بايد به آنها رسيدگي ميشد. قرار بود اين پروندهها را از مجلس به دادسراي انتظامي قضات بفرستند.