سیدحسن و مسئله هاشمی بعد از خاطرات «من بودم و امام»!‬

به گزارش افکارخبر، حضور برخی افراد منتسب به بیت امام راحل در برخی تجمعات و ملاقات با خانواده‌های زندانیان فتنه مانند سیدیاسر خمینی، نعیمه و زهرا اشراقی، مرتضی اشراقی، محمدرضا خاتمی همسر زهرا اشراقی و... و مواضع بعضاً دوپهلوی شخص سیدحسن خمینی، فضا را تا جایی برد که فتنه گران داخلی و حامیان خارجی شان سخن از رویارویی بیت امام با نظام جمهوری اسلامی سر می دادند؛ اگرچه در این میان سیدعلی خمینی تنها کسی است که نه تنها به آنها باج نداد بلکه با حضور در راهپیمایی 9 دی و حمایت تمام قد از نظام اسلامی، هزینه های بسیاری طبق گفته ی اخیر خودش داد.

 

از دیگرسو فتنه‌گران سعی در مصادره شخص سیدحسن خمینی و خانواده امام راحل را داشته و دارند. متاسفانه عدم مرزبندی صحیح و بعضا تاییداتی از سوی وی به این موضوع دامن زد و امروز شاهدیم که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، علنا وی را یکی از رهبران ائتلاف اصلاحات با اعتدال می‌خوانند و از این مسیر به دنبال کسب مشروعیت از دست رفته خود پس از رویارویی با نظام در فتنه 88، هستند

سید حسن خمینی و هاشمی رفسنجانی.

قمار هاشمی پس از خاطرات «من بودم و امام» بر سر سیدحسن رسید

هاشمی رفسنجانی را استاد به کارگیری از تمامی ظرفیتها برای نیل به هدفش باید دانست. وی با عاریه دادن القابی چون «علامه» و «آیت الله» به سیدحسن خمینی و کشاندن وی به عرصه انتخابات، در حال مهره چینی بازی است که پیش از فتنه 88 آغاز کرده است. استفاده ابزاری از اعتبار نام «خمینی» با ذکر خاطرات و خوابهای بعضا عجیب و غریب راهبرد قدیمی هاشمی است؛ چنانکه وی در طول سالیان پس از رحلت امام(ره) و یادگارش، سعی بر آن داشته که خود را مرجع و مفسر اصلی روح‌الله تعریف کند؛ و چه کسی است که نداند این مصادره برای هیچکس اگر آب و نانی نداشته قطعا برای وی سودآورترین معامله بوده است.

اکبرهاشمی رفسنجانی پس از ارائه تفسیری لیبرال از امام(ره)، حال دست به سوی بیت ایشان دراز کرد. اما ساده انگارانه است که گمان کنیم سیدحسن نیز این مطلب را ندانسته و چشم و گوش بسته پای به بازی شطرنج هاشمی گذاشته است. باید به انتظار نشست و دید این قمار دوجانبه تا کجا پیش می‌رود.

جالب آنکه در دوره دوم خرداد نیز هاشمی رفسنجانی از سوی اصلاح طلبان مورد همین رفتار قرار گرفت و بسیاری از چهره های شاخص دوم خردادی با هجمه های فراوان علیه هاشمی، تا حدی به وی تاختند که او را مجبور به انصراف از حضور در مجلس ششم کردند؛ هر چند همان طیف چند سال بعد با بالا بردن تابلوی هاشمی در انتخابات 84 مدعی حمایت از وی شدند و بعد از آن نیز اعلام کردند نباید آن رفتارها را در برابر هاشمی انجام می‌دادند اما «تشابه رفتاری هاشمی و اصلاح طلبان با یکدیگر» در سالهای گذشته، امروز می‌تواند درس عبرتی برای سید حسن خمینی باشد و شاید علامه گفتن های امروز هاشمی تاریخ انقضای زودرسی داشته باشد! تاریخ چنین نشان می دهد و می توان برای راستی آزمایی این مساله، باز هم منتظر بود و در پس گذر زمان قضاوت دقیق تری کرد.

چالش مرزبندی یا عدم مرزبندی با براندازان فتنه 88 برای سیدحسن خمینی

در جمهوری اسلامی با پدیده ای به نام «پنهان سکولاریسم» مواجهیم. مقام معظم رهبری در سفر خراسان شمالی در مورد این گونه افراد تعبیر خاصی داشته و فرمودند که در برخی از افراد سکولاریسم پنهان وجود دارد. یعنی در مقام عمل با آن چیزی که باورشان هست، فرق می‌کنند. اینان درباره دین و اعتقادات دینی صحبت های خیلی خوبی هم می کنند، اما پای عمل که می رسد، پاسخ و راهکار مناسب موضوع را از مبانی دینی دریافت نمی کنند. شاید واقعا سوءنیتی هم نداشته باشند، اما چون گرفتار روزمرگی هستیم پس تصمیم عاجل و عموما سکولار گرفته می شود!

این موضوع اما برخی اوقات مانند فتنه 88  از عمق به سطح آمده و علنی می‌شود. تا جایی که از شعار «رای من کو» به «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» می رسد. اصلی ترین شاخصه جریان چپ، بدون مانیفیست و مرامنامه حقیقی بودن است و از روزنامه نگاران فراری تا مجاهدین خلق و ترنس ها در فتنه 88 خود را ذیل پرچم اصلاحات تعریف کردند. این عدم مرزبندی با دشمن که بارها از سوی مقام معظم رهبری هشدار داده شد، موجب آن شده که بسیاری از مردم به دید نفی به جریان فوق نگاه کنند. لذا آنان مجبورند برای کسب مشروعیت دست به دامان چهره‌های سفیدی چون روحانی و خمینی جوان برای زنده ماندن در فضای سیاست شوند.

جناح اصلاحات هم برای عبور از فضای نرمالیزاسیون به دموکراتیزاسیون، امروز بالاجبار سخن از خط امام(ره) می‌زند و لفظ مقام معظم رهبری از زبانشان نمی‌افتد. اما کیست که نداند این نقاب به هیچ وجه نمی‌تواند تا مدت زیادی به چهره‌ی آنان بنشیند و دیر یا زود(که شواهدش اخیرا دیده شده) رخ از پس نقاب بیرون کشیده و دوباره هجمه مبانی انقلاب و براندازی را کلید می زنند.

با توجه به مقدمه ابتدایی متن در مورد جناحی شدن سیدحسن در سالهای اخیر، دیگر وی شخصیتی فراجناحی نیست. از سویی سید حسن خمینی به خوبی می داند که برای پیروزی در انتخابات آتی و وارد شدن علنی به فضای سیاسی، باید دارای بدنه اجتماعی ثابتی باشد.

آیا سید حسن خمینی آزمون لازم برای ثبت نام را داده است؟

در قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در سایت رسمی شورای نگهبان نیز موجود است، طبق بند ب ماده 11 قانون مذکور، از شرایط احراز صلاحیت،داشتن  اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعض مسایل فقهی را داشته باشد و بتواند ولی فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد و طبق تبصره 1 همان ماده، مرجع تشخیص دارا بودن شرایط فوق،  فقهای شورای نگهبان قانون اساسی هستند. طبق اعلام قبلی شورای نگهبان متقاضیان شرکت در انتخابات باید در آزمون نیمه شهریورماه سال جاری شرکت می کردند.

پرسشی که اکنون شکل میگیرد اینست که آیا سید حسن خمینی آزمون اجتهاد شورای نگهبان را داده است؟ و یا از رانت آقازادگی و فشار رسانه ای برای تایید صلاحیت وی استفاده می شود؟

حال باید پرسید سیدحسن خمینی که تمامی اعتبارش را از نوه امام راحل(ره) بودن دارد، از دوراهی مرزبندی با براندازان میراث امام(ره) تا همراهی با نظام اسلامی(چنانکه رهبرمعظم انقلاب با بوسه بر پیشانی ایشان به آن تاکید کردند) کدام را انتخاب خواهد کرد.