به گزارش افکارخبر، اما هنگامیکه «فرامرز فروزنده» آخرین بازمانده خاندان پهلوی را با یک مانکن آمریکایی مقایسه کرد، «ربع پهلوی» به نقطهجوش رسید و بسیاری معتقدند اینجا بود که حکم اخراج فروزنده صادر شد.
چند روز بعد، «شهرام همایون» مدیر و مجری تلویزیون لسآنجلسی «کانال یک» به اخراج فروزنده واکنش نشان داده و با او همدردی میکند. «شهرام همایون» در یکی از برنامههای خود گفت: “اگر فروزنده به سر کارش برنگردد، من به دستور شاهزاده رضا پهلوی برنامهای مستقل به او میدهم”. حمایت همایون از فروزنده از سوی نزدیکان «ربع پهلوی» بیپاسخ نماند و «رضا پیرزاده» رئیس دفتر سیاسی «ربع پهلوی» با حضور در تلویزیون «افق ایران» (تلویزیون شخصی «ربع پهلوی») ادعای همایون را تکذیب کرد و آن را دروغ دانست.
فشارهای بیامان سلطنتطلبان و خانواده پهلوی، همایون را ناچار میکند تا سخنان قبلیاش را تکذیب کند و حتی بهطور تلویحی گفت که «ربع پهلوی» در حدی نیست که بتواند به او دستور دهد!
اما این پایان کار نبود و اطرافیان «ربع پهلوی» با تمام امکانات به جنگ «شهرام همایون» رفتند و سعی نمودند او را تخریب کنند. تلویزیونهای مختلف سلطنتطلب که همواره برای کسب سهمی بیشتر از کمکهای دلاری «ربع پهلوی» در پاچهخواری خاندان منقرضشده پهلوی با یکدیگر مسابقه میگذارند، همگی علیه همایون جبهه گرفتند و او را فریبکار، کلاهبردار، حسود، عقدهای، جاهطلب شیاد، دروغگو، کاسبسیاسی و … نامیدند.
سیل انتقادات از همایون چارهای جزء خداحافظی از اجرا برای او باقی نمیگذارد. او در آخرین برنامههای خود اذعان کرد که دوستان سابقش اکنون در برابرش ایستادهاند و تنها تلویزیون مورد حمایت «ربع پهلوی» هم به او فحش میدهد!
از همان ابتدا هم مشخص بود که غیبت «شهرام همایون» چندان طولانی نخواهد بود و او منتظر دلجویی پهلویها و بازگشتی افتخارآمیز بود. اما بیتوجهی «ربع پهلوی» سبب میشود او دست به دامن کارمندان خود شود تا با فضاسازی در برنامههای مختلف تلویزیون «کانال یک» زمینه بازگشت دوباره خود را فراهم کند.
بالاخره پس از مدتی دوری، «شهرام همایون» دوباره برگشت، اما با دستی پر. اینبار باز هم همایون حرف خودش را زیر پا گذاشت و «فرامرز فروزنده» را به تلویزیونش آورد، البته نه با دستور «ربع پهلوی»، بلکه برای یارکشی علیه سلطنتطلبها و در رأس آنها «ربع پهلوی». و اینگونه همایون و فروزنده به سلطنتطلبها اعلام جنگ سردی را اعلام میکنند.
«شهرام همایون» که روزی «ربع پهلوی» را پس از پرچم «شیروخورشید» مهمترین چیز در زندگیاش (البته بعد از پول!) میدانست، اکنون برنامههایش به «ربع پهلوی» میخندد.
اما سؤالی که همزمان با بازگشت زودهنگام «شهرام همایون» مطرح میشود، چگونگی حل مشکلات مالی او در مدتی کوتاه است. ابتدا زمزمههایی مبنی بر توسط همایون به «علیرضا نوریزاده» برای یافتن حامی مالی از بین شاهزادههای سعودی مطرح میشود. سپس از توافق پشتپرده همایون با خاندان پهلوی حرفهایی به میان آمد و در نهایت برخی معتقدند او با عواملی در ایران ارتباط گرفته و اخیراً نرمش زیادی در برنامههای نشان داده است. «شهرام همایون» در یکی از برنامههای اخیرش خواستار زندگی مسالمتآمیز با حامیان جمهوریاسلامی و افرادی مانند روحانیون و و پاسدارها و بسیجیان شده و آنها را برادر خود دانسته است و گفت: “فکر کنیم فردا شرایط طوری شود و من سوار هواپیما بشوم و بروم تهران. اگر آنور ببینم یه آخوندی با فرزندانش دارد از مملکت در میرود، من سوار همان هواپیما میشودم و برمیگردم … من ایرانم را با همه میخواهم …”
گویا «شهرام همایون» در پی کسب مصونیت قضایی برای بازگشت به ایران است. این در حالیست که جمهوریاسلامی در چند سال اخیر نشان داده پذیرای بسیاری از مخالفان سیاسی خود است، اما بهنظر میرسد مشکل بازگشت همایون به ایران نهسیاسی، بلکه فساد مالی گذشته او است.
«شهرام همایون» در سال ۱۳۷۲ به دلیل کلاهبرداری از یک تاجر فرش از ایران فرار کرد و بعدها در دادگاه محکوم میشود. همان سال در روزنامه رسالت، آگهی احضار همایون صادر شده بود. در این آگهی آمده بود: “… بدینوسیله به آقای «امیرحمید همایون» فرزند ابوالحسن مجهولالمکان به اتهام خیانت در امانت و کلاهبرداری ابلاغ میشود حداکثر ظرف مدت یک ماه خود را به شعبه سوم بازپرسی مجتمع شماره ۳ دادگستری واقع در خیابان آزادی نبش خیابان خوش معرفی نماید، در غیر این صورت طبق قانون اقدام خواهد شد …”
دلیل بازگشت «شهرام همایون» به اجرا هرچه باشد، اما واضح است که او اکنون در پی یارگیری است. یارانی که اکثراً جمهوریخواه هستند و مخالف نظام پادشاهی و شخص «ربع پهلوی».