آیا دفتر عالیجناب سرخ پوش از رانت میلیاردی «م.م.ا.ن» بی خبر بود؟

 اسمش را گذاشته اند «مرد هزار چهره»؛ شاید این عنوان را انتخاب کرده اند که بگویند او اشتباهی بوده و طی مدت 10 سال گذشته گاهی اشتباهی در کنار آنها عکس های یادگاری گرفته است.

نام «م.م.ا.ن» یا همان مرد هزار چهره امروز روزنامه های یک جریان خاص این روزها با گزارش یک رسانه درباره یک وام کلان میلیاردی (که البته بازپرداختی هم نداشته) به نام دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله هاشمی رفسنجانی بر سر زبان ها افتاد.

این رسانه گزارش داد که «م.م.ا.ن» در سال 86 حدود 5.2 میلیارد تومانی را برای دفتر حفظ و نشر آثار هاشمی رفسنجانی از بانک ملی دریافت کرده ولی تاکنون اقدام به بازپرداخت اقساط آن نکرده است.

همانطور که انتظار می رفت اولین واکنش به این گزارش از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی انجام شد؛ دفتر آیت الله تاکید کرد که چنین موسسه ای که با محوریت «م.م.ا.ن» اقدام به دریافت وام کرده، جعلی بوده است.

امروز نیز یکی از روزنامه های اصلاح طلب در گزارشی با عنوان «چه کسی به نام هاشمی وام گرفت؟» و همچنین انتشار یادداشت محسن هاشمی در همین رابطه، تلاش کرد «م.م.ا.ن» را فردی هزار چهره معرفی کند که هیچ گونه منش سیاسی خاص نداشته و در نهایت با آیت الله هاشمی رفسنجانی و دفتر وی بی ارتباط است.

در این میان اما یک سوال ذهن افکار عمومی را مشغول کرده است؛‌ سوالاتی مانند اینکه چرا این تکذیب ارتباط به «م.م.ا.ن» و عدم وجود موسسه ای به نام دفتر حفظ و نشر آثار ایت الله هاشمی زیر نظر این فرد، درست در زمانی منتشر شد که  یک رسانه، عدم بازپرداخت وام میلیاردی را رسانه ای کرد؟

آنها می خواهند بدانند آیا «م.م.ا.ن» تاکنون هیچ رابطه ای با آیت الله هاشمی رفسنجانی و دفترش نداشته و ناگهان پایش با ادعای یک «جعل عنوان» و با عنوان مردی «هزار چهره» به دفتر آیت الله باز شده یا وی با استفاده از رابطه های پنهانی توانسته به این رانت دست پیدا کند.

«م.م.ا.ن»؛ حامی دو آتشه آیت الله

برخی معتقدند که او عجیب ترین لقب را درباره هاشمی رفسنجانی وارد ادبیات سیاسی کرده است؛ آن هم زمانی که در آستانه نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حمایت از آیت الله، «ستاد مرکزی حمایت مردمی از سردار کبیر ایران» را تشکیل داد.

وی همان ایام درباره شخصیت هاشمی رفسنجانی تعابیر قابل توجهی دارد و اینگونه وی را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 دعوت می کند؛ «طی نامه‌ای از محضر سردار کبیر ایران (آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) درخواست کرده‌ایم با عنایت به خواست وجدان جمعی و عموم مردم، دیدارهای عمومی با اقشار مردم را به صورت گسترده اجابت کنند تا مردم شهرستانهای سراسر کشور در تهران ضمن اعلام همبستگی با ایشان درخواست پذیرش حضور در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری کنند.

«م.م.ا.ن» که در آن ایام با عنوان دبیر کل حزب مردم ساوه فعالیت می کرده در ادامه تصریح می کند: «هر کس وجدانش را قاضی کند به این نتیجه می‌رسد که هاشمی فرد اصلح است زیرا جامعه با حضور ایشان در رأس قوه مجریه شاهد شکوفایی همه‌جانبه و آرامش روانی خواهد بود.»

این فرد حتی از راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی جمعیت متبوع خود در آن ایام برای حمایت از هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری نهم، خبر می دهد؛ اقدامی که با توجه عدم فراگیری اینترنت در آن دوره هزینه های قابل توجهی را در پی داشت.

نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اما آنگونه که وی انتظار دارد پیش نمی رود و کرسی ریاست دولت به فردی جز هاشمی می رسد؛ اما «م.م.ا.ن» که توانسته در ایام انتخابات نفوذ های خوبی را پیدا کند، بیکار نمی نشیند.

این روزها معلوم شده است که سال 86 اوج فعالیت های «م.م.ا.ن» بوده است؛ سالی که وی در سوم مهرماه آن، در پوشش موسسه بنیاد مردم، شرکت موسسه تنظیم حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تاسیس می کند.

تاسیس این موسسه اما در بی خبری رسانه ای و به صورت پنهانی انجام نمی شود، بلکه آگهی رسمی ثبت این موسسه در روزنامه رسمی کشور در تاریخ 18 مهرماه در روزنامه رسمی کشور منتشر می شود.

وی تنها چند روز پس تاسیس رسمی این موسسه برای دریافت وامی کلان در راستای خرید اقلام اولیه، به بانک ملی مراجعه می کند و بر اساس ادعای رسانه افشا کننده این رانت، بیش از 5 میلیارد تومان در نوبت های مختلف وام دریافت می کند.

این همان وامی است که بر اساس اسناد منتشر شده، اقساط آن تا کنون پرداخت نشده و با انتشار اسناد آن بعد از 8 سال، دفتر هاشمی کلا وجود موسسه ای را که ذیل عنوان آن،  چنین وامی گرفته شده را تکذیب می کند.

البته «م.م.ا.ن» چند ماه بعد از گرفتن وام، نام موسسه خود را به تنظیم و حفظ و نشر آثار و ارزش های انقلاب اسلامی تغییر می دهد.

فعالیت های «م.م.ا.ن» اما بدین جا ختم نمی شود؛ حضور او کمرنگ او در سال 86 تا 88 قابل توجه است؛ اما در آستانه انتخابات سال 88 دوباره حضوری پررنگ پیدا می کند و بیشتر فعالیت های خود را صرف بدست گرفتن رسانه می کند.

*وقتی «م.م.ا.ن» روزنامه حامی هاشمی را ایجاد می کند

اوایل سال 88 «م.م.ا.ن» تلاش می کند خود را وارد عرصه رسانه کند؛ او پیشنهاد خرید امتیاز روزنامه فرهنگ آشتی را به مدیر مسئول وقت این روزنامه ارائه می دهد و در نهایت فروردین ماه همان سال سهام شرکت «نشر اندیشه مهر» بعنوان صاحب امتیاز روزنامه «فرهنگ آشتی» در مقابل دریافت مبلغی به «م.م.ا.ن» واگذار شود.

نکته قابل تامل در آن دوران این است که فرد مذکور به ادعای مدیر مسئول وقت روزنامه فرهنگ آشتی، خود را نماینده ستاد انتخابات محسن رضایی در انتخابات ریاست جمهوری دهم معرفی می کند؛ موضوعی که «م.م.ا.ن» در مصاحبه ای با ایسنا در اردیبهشت سال 88 آنرا رد کرده و می گوید که تلاش دارد تا مناظره ای منطقی میان طرفداران رضایی و موسوی ایجاد کند.

پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم اما مشی روزنامه فرهنگ آشتی به سمت حمایت از آیت الله هاشمی و اصلاح طلبان می چرخد و این رسانه به شکل محسوسی اخبار این جریان خاص را پوشش می دهد و گزارش‌ها و مطالب خود را همسو با آن منتشر می کند.

در این میان «م.م.ا.ن» که تمام تلاش خود را برای حمایت از مواضع آیت الله هاشمی در روزنامه تحت مدیریتش به کار گرفته است همواره مورد حمایت هاشمی و برخی چهره های نزدیک به وی نیز بوده است.

اعضای تحریریه روزنامه فرهنگ آشتی تیرماه سال 90 به همراه «م.م.ا.ن» به عنوان رئیس شورای سیاست به دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی می روند.

این دیدار که در 19 تیرماه سال 1390 در دفتر هاشمی رفسنجانی برگزار شد از جهات دیگری جز برگزاری خود دیدار قابل توجه است.

همزمان با انتشار خبر رانت خواری «م.م.ا.ن» و انتساب وی به موسسه حفظ و نشر آثار هاشمی، عکس های این دیدار از روی پایگاه اطلاع رسانی شخصی آیت الله که تحت مدیریت محسن هاشمی است، حذف و دسترسی به صفحه مذکور امکان پذیر نیست.

حذف شدن عکس های دیدار «م.م.ا.ن» و اعضای تحریریه روزنامه فرهنگ آشتی با هاشمی سوالات فراوانی را در ذهن افکار عمومی ایجاد خواهد کرد.

 

البته رئیس شورای سیاست گذاری روزنامه فرهنگ آشتی ارتباطات خوبی با دیگر چهره های نزدیک به هاشمی مانند سید حسن خمینی و علی مطهری نیز داشته است.

 

بازداشت و تغییر مواضع حامی آیت الله/ چرخش از هاشمی به خاتمی

روزنامه فرهنگ آشتی تا مرداد ماه سال 91 به کار خود ادامه داد و از این تاریخ با شکلی جدید و در غالب روزنامه مغرب فعالیت خود را در دوره جدید آغاز کرد.

روزنامه مغرب تا مهرماه همان سال به کار خود ادامه داد اما با بازداشت شدن «م.م.ا.ن» که سخنگوی قوه قضائیه تصریح داشت به دلایل غیر روزنامه نگاری است، انتشار آن متوقف شد.

بازداشت 120 روز «م.م.ا.ن» اما باعث تغییر نگرش وی نسبت به هاشمی رفسنجانی شد؛وی بعد از آزادی اش از زندان از اینکه هاشمی به وی و شرایط خانواده اش در دوران بازداشت بی توجه بوده، اعتراض داشت.

او در مصاحبه ای بعد از آزادی اینگونه گله های خود را مطرح کرد: «نسبت به رفتار هاشمی در دوره بازداشتم انتقاد جدی دارم و توقع داشتم به عنوان مدیر روزنامه «فرهنگ آشتی» که حتی بیشتر از فرزندش برای او فعالیت کردم، در این ایام، به خانواده من توجه می کرد.»

وی در با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی ثابت کرد که خانواده‌اش را بر هر چیزی حتی اهداف و آرمان‌ها ترجیح می دهد، تاکید کرد که ناگفته هایی از هاشمی در اختیار دارد که در صورت عدم اصلاح رفتار از سوی آیت الله، آنها را منتشر خواهد کرد.

«م.م.ا.ن» بعد از سرخوردگی از عدم حمایت هاشمی از وی تلاش می کند به روزنامه مغرب که بعد از آزادی وی دوباره آغاز به انتشار می کند، رنگ و بوی اصلاح طلبانه بیشتری داده و از سیاست های رئیس دولت اصلاحات حمایت های جدی تر داشته باشد.

 

مدیر مسئول روزنامه مغرب در دوره جدید انتشار روزنامه پس از آزادی اش یادداشتی از رئیس دولت اصلاحات را منتشر کرد؛ این در حالی بود که نهادهای نظارتی کشور نسبت به چاپ و انتشار تصویر رئیس دولت اصلاحات هشدارهای لازم را داده بود و در نهایت روزنامه مغرب به مدیر مسئولی «م.م.ا.ن» لغو مجوز شد.

«مرد هزار چهره» و رابطه هایی که ناگهان انکار شد!

خیلی ها فکر می کنند دادن لقب مرد هزار چهره به «م.م.ا.ن» فقط برای این است که اقدامات حمایتی وی از هاشمی رفسنجانی و جریان اصلاحات هم تحت پوشش ظاهر فریبی های شخصیت تلویزیونی مرد هزار چهره تعریف شود.

اما در این میان سواستفاده میلیاردی وجود دارد؛ سو استفاده ای که کسی باور نمی کند تنها با ثبت یک موسسه به نام آیت الله هاشمی رفسنجانی (که محسن هاشمی تاکید دارد موسسه ای جعلی است) بتواند میلیاردها تومان وام دریافت کند و دور از انتظار نیست که مسئولان دایره اعتبارات بانک ملی که این روزها یک طرف مدعی ماجرا هستند برای مطمئن شدن از هویت موسسه وام گیرنده تماسی با دفتر آیت الله و یا نهادهای نظارتی گرفته باشند.

افکار عمومی هنوز منتظر پاسخ دادن به این سوال است که چگونه ممکن است که یک موسسه وام کلانی را به اسم موسسه حفظ و نشر آثار آیت الله هاشمی دریافت کند اما دفتر وی هیچ اطلاعی از این اقدام پیدا نکند؟