پشت پرده عزل وزرایی که ناگهان مغضوب شدند

تلفن مستقیم دفتر وزیر زنگ می خورد؛ مکالمه ای نسبتا کوتاه بین دو طرف خط برقرار می شود که ماحصلش یک جمله است؛ «باید استعفا بدهید!»؛ این نتیجه دیالوگی است که طی روزهای گذشته، شاید چندین بار تکرار شده است.

روحانی بعد از 3 سال به فکر ترمیم کابینه اش افتاده؛ ترمیم را هم درست از جایی شروع کرد که بیشترین تاثیر را بتواند از آن برداشت کند؛ حالا حداقل تا چند روز جای وزرای ورزش، ارشاد، آموزش و پرورش در دولت خالی می ماند تا روحانی گزینه های جدید وزارت را راهی مجلس کند.

تغییر سه وزیر دولت اما به همین سادگی ها نبود؛ زمزمه هایی هست که وزیر آموزش و پرورش و تا حدودی گودرزی راضی به استعفا نشده و خیلی صریح گفته اند «اگر می خواهید برکنارمان کنید»؛ دست آخر هم فانی صریحا استعفا نداد ولی نامه اش به روحانی مبنی بر اینکه رئیس جمهور می تواند درباره آینده کاری اش در دولت تصمیم بگیرد، از سوی روحانی به معنای استعفا تلقی شد.

شرایط تغییرات کابینه اما سوال های فراوانی را ایجاد کرده است؛ حداقل سماجت فانی در عدم استعفا نشان داد که برکناری این سه وزیر نظر رئیس جمهور بوده؛ حالا چرا روحانی صریحا سه وزیر را برکنار نکرده، سوالی است که علامت سوال بزرگی را در برابر مرد اول کابینه قرار داده است.

روحانی این روزها  نه تنها مسئولیت عزل وزرایش را به دوش نمی کشد، بلکه ناکارآمدی سه وزیرش (که حجم انتقادات به آنها بالا رفته بود) را با استعفای آنها، به افکار عمومی القا می کند؛ حالا همه باید فکر کنند که مقصر اصلی برگزاری کنسرت در قم و شکایت مراجع، جنتی بوده و مسئول بروز تخلف 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان نیز فانی است.

نوبخت هم همین پازل را برای دولت تکمیل کرد و در اولین مصاحبه خود بعد از تغییر وزرا، تاکید کرد که «دولت به دنبال گزینه هماهنگ ترین است»

ادعای ناهماهنگی و ناکارآمدی وزرای که قرار است بار ترمیم کابینه را به دوش بکشند؛ شاید از نظر دولتی ها دلیل خوبی برای ترمیم کابینه باشد، اما بررسی رفتار دولت و حامیانش درباره همین وزرا طی سه سال گذشته نشان می دهد که رئیس جمهور و حامیانش چندان هم از عملکرد وزرای تعویض شده ناراضی نبوده اند.

حالا همه می خواهند بدانند که دولت چرا این زمان را برای ترمیم کابینه انتخاب کرده است؛ زمانی که جنتی انتقادات مراجع را برای دولت به ارمغان آورده و فانی نیز یک اختلاس 8 هزار میلیاردی را به دولت سنجاق کرده.

جنتی؛ از محبوبیت تا قربانی شدن برای فرار دولت از فشار

«امیدوارم ادامه دهنده راهی باشم که با سید محمد خاتمی آغاز شد...» جنتی با گفتن همین جمله در روزهای ابتدایی وزراتش در شهریور 92 نشان داد که خوب می داند چطور یک وزیر محبوب باشد؛ حالا او تیتر یک رسانه هایی بود که تا قبل از این به دلیل نسبت فرزندی با آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان و معاونت سیاسی وزارت کشور و سفارت در دوره احمدی نژاد با دیده تردید به او نگاه می کردند.

جنتی حالا می خواست آنقدر محبوب باشد که هیچ کس به گرد پایش هم نرسد؛ درباره ممیزی حرف های خوبی می زد، به انتقادهای منتقدانش با کنایه پاسخ می داد و معاونت مطبوعاتی اش هم سخت گیرانه به عملکرد روزنامه های منتقد رسیدگی می کرد.

17 دی ماه 92 جنتی به مجلس رفت تا به سوال حمید رسای نماینده مردم تهران در مجلس نهم درباره نحوه برخورد وزارت ارشاد با برخی  نشریات هتاک پاسخ دهد؛ جلسه در نهایت با عدم اقناع نمایندگان مجلس از پاسخ آقای وزیر تمام شد اما رسانه ها و شخصیت های اصلاح طلب این کارت زرد را کاملا سیاسی می دانستند.

روزنامه شرق در گزارشی از جلسه سوال وزیر ارشاد در مجلس، با انتخاب تیتر «مجلس روی ریل ناسازگاری با دولت»، کارت زرد نمایندگان به جنتی را تلاش برخی نمایندگان برای گرفتن انتقام های سیاسی از وزیر ارشاد، عنوان کرد.

مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس نهم (و دهم) نیز در مطلبی با عنوان «کارت زرد سیاسی» درباره جلسه سوال از جنتی نوشت: «آنچه روز گذشته در صحن علنی مجلس شاهد آن بودیم مساله سیاسی شدن کارت زرد به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود»؛ روحانی نیز دو روز بعد در تالار وحدت و در دیدار با هنرمندان تاکید کرد که از جنتی راضی است و «دولت او از کارت زرد نمی ترسد!»

اما این آخرین تلاش روحانی برای محبوبیت بیشتر در میان حامیان دولت نبود؛ فروردین ماه سال 93 جنتی راهی دیدار نوروزی با خاتمی شد تا پالس های مثبت جدیدی را به حامیانش ارسال کند؛ انتقاد نمایندگان مجلس به این دیدار هم از سوی رسانه های اصلاح طلب، نوعی بهانه گیری برای کند کردن اصلاحاتی شد که جنتی قرار بود در ساختار وزارت ارشاد انجام دهد.

جنتی اما هنوز هم می خواست محبوب تر شود؛ شرکت در همایش «دل آرامیم» حزب مردم سالاری که در پاسخ به همایش «دلواپسیم» منتقدان دولت در تیرماه برگزار شده بود و  انتقاد تند از منتقدان دولت و سیاست های دولت های نهم و دهم، جنتی را شدیدا محبوب رسانه های اصلاح طلب و دولتی ها کرده بود.

شیوه علمکرد وزیر ارشاد اما برای برخی نمایندگان قابل تحمل نبود و زمزمه های استیضاح وزیر ارشاد دولت از بهارستان به گوش می رسد؛ حامیان دولت اما تمام قد پشت جنتی ایستاده بودند و از عملکردش حمایت می کردند؛ احمد پورنجاتی فعال اصلاح طلب در آبان ماه 93 با دفاع از عملکرد جنتی می گوید: «واقعیت در مورد حمله و هجمه ها به وزارت فرهنگ هدف گیری از جنس فرار به جلو دارد، به این معنا که جریان تندرو اصولگرا به دلیل ناکامی هایی که در حوزه فرهنگ و هنر داشت رونق در این حوزه را نمی تواند، تاب بیاورد و تلاش دارد به طور مستقیم و غیرمستقیم این پیام را به اهالی فرهنگ و هنر ارسال کند که به این فضا دل نبندید چرا که قرار نیست فضای رو به جلویی در حوزه فرهنگ تداوم داشته باشد.»

همه این حاشیه ها و جنجال ها و حتی کارت زرد دوم مجلس به جنتی در خرداد 94 به اندازه ماجرای لغو برخی کنسرت ها نتوانست به اهرم فشاری علیه منتقدان و البته بالا رفتن آمار حضور جنتی در تیتر رسانه های حامی دولت شود؛ جنتی که پیش از این گفته بود «هرگز در برابر فشار گروه های تندرو عقب نشینی نمی کنم»، از دید برخی تلاش کرد که وزارت خانه اش را روی موج لغو کنسرت ها محبوب تر کند؛ اما ماجرای برگزاری کنسرت در مشهد، همه چیز را متوقف کرد.

آیت الله علم الهدی نماینده ولی فقیه در مشهد مخالفت جدی خود از برگزاری کنسرت در مشهد را اعلام کرد؛ رسانه ها و شبکه های اجتماعی حامی دولت شدیدا به امام جمعه مشهد حمله کرده و منتظر بودند تا علی جنتی قاطعانه وارد میدان شده و از برگزاری کنسرت در مشهد حمایت کند؛ جنتی اما اینجای بازی را خوب نخوانده چرا که پس از کس و قوس های فراوان در مصاحبه با خبرنگاران اعلام کرد که «برگزاری کنسرت در مشهد مقدس متوقف ولی در دیگر شهرهای خراسان رضوی بلامانع است»

روند سقوط جنتی از قله محبوبیت میان هواداران دولت که حاشیه ها برایش به ارمغان آورده بود، با همین به اصطلاح عقب نشینی شروع شد؛ اولین انتقاد را هم رئیس دولت در اول شهریورماه از وزیرش کرد؛ «یک جا می‌خواهد کنسرتی برگزار شود، درحالی که ما مجلس شورای اسلامی داریم و هرکسی که صبح بیدار می‌شود و یک تریبون پیدا می‌کند نمی‌تواند قانون گذاری کند، و وزیر نباید نیز تبعیت کند چرا که وزیر باید تابع قانون باشد؛ از نظر من هیچ وزیری دربرابر هیچ فشاری نباید کوتاه آید و عقب نشینی کند»

حالا وزیری که حاشیه های وزارتخانه اش بهانه خوبی برای حمله به منتقدان دولت بود، خودش قربانی حاشیه ها شده بود؛ با این وجود کسی تا پایان شهریور ماه سال جاری زمزمه برکناری جنتی را از درون دولت نشنیده بود؛ اما برگزاری کنسرتی در اوایل مهرماه در شهر قم تیر خلاص را به جنتی زد.

مراجع و علمای قم که بعضا در برابر جنجال ها پیرامون برگزاری کنسرت در مشهد مقدس سکوت کرده بودند، شدیدا به برگزاری کنسرت در قم واکنش نشان دادند؛ دولت که تاکنون تلاش کرده بود رابطه دولت و مراجع را خوب نشان دهد، از این موقعیت بهترین استفاده را کرد؛ حالا برکناری علی جنتی هم می توانست پاسخ مثبتی به انتقاد مراجع و علمای قم به عملکرد وزیر ارشاد باشد و هم هزینه برکناری اش را برای روحانی که شدیدا از کوتاه آمدن جنتی در برابر برگزاری کنسرت در مشهد عصبانی بود، کاهش دهد.

حالا دولت و رئیس جمهور در بهترین زمان، بهترین استفاده را از اشتباه جنتی کردند؛ وزیر ارشاد این روزها عنوان سابق را در حالی یدک می کشد که خیلی ها او را «بازنده» بازی قدرت می دانند؛ اما او تنها بازنده این بازی در دولت یازدهم نیست.

فانی؛ وزیری با عملکرد تحسین برانگیز که ناگهان ناکارآمد شد!

اوایل شهریور ماه سال جاری بود که زمزمه های یک اختلاس بزرگ در صندوق ذخیره فرهنگیان به گوش رسید؛ اختلاسی که حسین مقصودی نماینده مردم سبزوار در مجلس و سخنگوی فراکسیون مبارزه با فساد اقتصادی مجلس دهم رقم آن را 8 هزار میلیارد تومان اعلام کرد.

تکذیب بروز چنین اختلاس بزرگی در صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه به عنوان زیر مجموعه صندوق، اولین گام مسئولان صندوق و گام دوم نیز ربط دادن این تخلف بزرگ به دولت سابق بود.

فانی وزیر آموزش و پرورش در یک قدمی استیضاح قرار داشت که ناگهان زمزمه های تغییرش به گوش رسید؛ مقاومت های او در برابر نوشتن استعفا به دست خودش هم نتیجه نداد تا در نهایت نامه مبهم او به روحانی به جای استعفای رسمی پذیرفته شود.

فانی اما در نامه اش به روحانی تاکید کرده بود که حاضر است در جلسه استیضاح شرکت کرده و به سوالات نمایندگان پاسخ دهد؛ نکته ای که برخی معتقدند به شکل ظریفی اشاره به این داشت که او حاضر نیست به تنهایی مسئولیت فساد 8 هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان را به گردن بگیرد.

وزیر سابق آموزش و پرورش حالا به عنوان وزیری ناهماهنگ (از سوی سخنگوی دولت) خطاب شده و استعفای عزل گونه او نیز پاسخی به مطالبات فرهنگیان و عملکردش طی سال های اخیر است؛ اما آیا فانی از ابتدا ناهماهنگ بود یا به صورت ناگهانی و پس از رخ دادن فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان ناهماهنگ شد؟

معرفی فانی که در ابتدای دولت نهم سرپرست وزارت آموزش و پرورش و در انتخابات 88 رئیس ستاد فرهنگیان میرحسین موسوی بود، منتقدان فراوانی داشت؛ اما روند انتصاب های فانی نشان داد که وی چندان هم حاشیه بیزار نیست.

انتصاب شهاب الدین غندالی معاون وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات که در حمایت از متحصنین مجلس ششم از سمت خود استعفا داده بود به عنوان رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان، انتقاد ها از فانی را افزایش داد؛ منتقدان معتقد بودند که انتصاب چهره هایی با سابقه مخالفت با نظام در مواردی مانند تحصن مجلس ششم و فتنه 88، می تواند برای سیستم آموزشی کشور خطرناک باشد.

فانی اما با آخرین حد توان از مدیرانش دفاع کرد و حتی کارت زرد مجلس در 31 فروردین ماه سال 93 نیز باعث نشد که وی از انتصاب افراد مساله دار سیاسی در ارکان وزارت آموزش و پرورش دست بکشد.

در بهمن ماه سال 93 یکبار دیگر پایی فانی به مجلس باز شد و وی دومین کارت زرد خود را نیز از نمایندگان دریافت کرد؛ همین روند باعث شد تا برخی نمایندگان مجلس طرح استیضاح فانی را کلید بزنند؛ اواخر خردادماه سال 94 استیضاح فانی به صورت جدی در دستور کار بهارستان نشینان قرار گرفت.

واکنش دولت و حامیانش به استیضاح فانی اما در نوع خود قابل توجه بود؛ اسحاق جهانگیری معاون اول دولت در اولین واکنش به استیضاح فانی در کنگره پرسش مهر در 25 خرداد، شدیدا از عملکرد وزیر آموزش و پرورش دفاع کرد و گفت: «این درست نیست که به خاطر این اقدامات [و عملکرد مناسب] وزیر آموزش و پرورش استیضاح شود بلکه این وزیر نیازمند تشویق و قدردانی است.»

معاون اول دولت روحانی، علی اصغر فانی را چهره ای درخشان در آموزش و پرورش خطاب کرد و در ادامه برای او سنگ تمام گذاشت؛ «طی این دو سال کارهای بزرگی در آموزش و پرورش انجام شده است و در برخی مواقع که آقای فانی در جلسه هیئت دولت کارهای مهمی را که انجام داده‌اند بازگو می‌کند، موجب تحسین می‌شود.»

در مجلس نیز برخی حامیان دولت، استیضاح فانی را یک اقدام سیاسی از سوی مخالفان دولت عنوان کرده و از عملکرد فانی دفاع می کردند؛ غلامرضا تاجگردون نماینده مجلس نهم و دهم استیضاح فانی را به دلیل برخی خصومت ها و درخواست های شخصی عده ای از نمایندگان می دانست و معتقد بود که مشکلات فانی مسئول تمام مشکلات وزارت آموزش و پرورش نیست.

بهروز نعمتی نماینده مجلس در دوره های نهم و دهم نیز استیضاح فانی را گروکشی  مخالفان دولت خواند و گفت: آقای فانی امروز وارث مشکلاتی است که از گذشته وجود داشته و این مشکلات مربوط به زمان او نیست و حداقل در این زمینه باید سه وزیر پاسخ گو باشند اما الان همان هایی که باید پاسخ گو باشند در عمل، گرداننده همین استیضاح هستند.»

در نهایت جلسه استیضاح فانی در سوم تیرماه 94 برگزار شد و وزیر آموزش و پرورش مجددا از مجلس رای اعتماد گرفت؛ رای اعتمادی که رسانه های اصلاح طلب از آن با عنوان پیروزی حامیان دولت در برابر تندروها یاد می کردند. پس از این استیضاح فانی دو بار دیگر در 30 آذر و 28 دی 94  از مجلس نهم کارت زرد گرفت و از این حیث یک رکورددار محسوب می شد.

اما همه چیز به یکباره برای وزیری که به قول جهانگیری همواره به دلیل اقدامات موثرش مورد تقدیر دولت بوده، تغییر کرد؛ افشای فساد 8 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان که انتصاب غندالی در آن یکی از انتقادات منتقدان فانی بود، کار را برای دولت سخت کرد؛ حالا دولت روحانی یا باید فانی را عزل می کرد یا از وی برای ادامه کارش حمایت می کرد.

عزل فانی می توانست در افکار عمومی برای دولت هزینه داشته باشد، چون با عزل فانی، در واقع دولت پذیرفته بود که با انتصاب و حمایت های اشتباه وزیر آموزش و پرورش، در بروز این فساد هزاران میلیاردی نقش داشته است؛ در این میان ادامه کار فانی به دلیل قطعی بودن استیضاح وی هم به صلاح دولت نبود، چرا که احتمال داشت در جلسه استیضاح فانی مطالبی درباره ابعاد دیگر فساد 8 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان زده شود که به نفع دولت نباشد.

آیا روحانی مسئولیت عملکرد وزرایش را می دهد؟

خیالش کمی راحت شده؛ حالا هم توانسته 3 سال از حاشیه های وزرای معزولش استفاده کند و هم در بهترین موقعیت از کار برکنارشان کند و برای دولتش اعتبار کسب کند.

اما همه چیز در اینجا تمام نمی شود؛ وزرای رفته میراث های بزرگی برای رئیسشان جا گذاشته اند که فقط یک رقم آن 8 هزار میلیارد تومان می ارزد؛ قطعا دستگیری رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان در روز پایانی وزرات فانی، می تواند این پیام را به دولت رهسپار کند که ماجرا با رفتن یک وزیر تمام نخواهد شد.

در روزهای آینده حتما خبرهای بیشتری از فساد بزرگ صندوق ذخیره فرهنگیان به گوش می رسد که آرام روزهای پسا ترمیم دولت را بهم خواهد زد.

در حوزه فرهنگ هم وضع دولت آنقدرها هم خوب نیست؛ فقط کافی است وزیر فرهنگ ارشاد قبلی همین گزینه ای باشد که این روزها حرفش در محافل مختلف شنیده می شود؛ انتصاب چنین چهره هایی قطعا می تواند حاشیه هایی بیشتر از جنتی برای دولت پدید بیاورد چون تجربه نشان داده فرد مذکور بسیار تند تر از وزیر مستعفی عمل خواهد کرد.

روحانی اما هنوز چند ماه دیگر برای پاسخ دادن به سوال های بزرگ پیش رویش وقت دارد؛ سوال هایی درباره وضعیت ولنگار مانده فرهنگ کشور و فساد 8 هزار میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان؛ قطعا هرچه به انتخابات سال 96 نزدیک تر شویم، زمان روحانی نیز کمتر خواهد شد.