اجماع کامل در برابر لفاظی های کاخ سفید داریم

 سیاست تحریم و اعمال فشار همواره یک رویکرد دائمی و اجتناب ناپذیر برای آمریکا بوده که این کشور به عنوان سردمدار جبهه استکبار این سیاست را علیه دیگر کشورها و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است. خصومت آمریکایی ها نسبت به ایران از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی در چهار دهه ای که از عمر نظام جمهوری اسلامی ایران می گذرد به عنوان یکی از مشخصه های رابطه میان این دو کشور بوده است.

تلاش آمریکایی ها در سالهای متمادی در اعمال فشار های سیاسی، اقتصادی و رسانه ای گسترده ای که با همراهی ایادی اروپایی و منطقه ای آنها در سیاه نمایی اوضاع ایران و نشان دادن چهره ای غیر واقعی از ایران داشته اند، تا کنون برای آنها نتیجه ای جز بلند تر کردن دیوار بی اعتمادی و تنفر ایرانیان از آنها نداشته و البته در مصمم تر شدن اراده ملت و نظام در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی نیز تاثیرگذار بوده است.

به منظور بررسی ناکارآمدی سیاست های تحریمی آمریکا و به خصوص در دوران دولت کنونی و رئیس جمهور حاشیه ساز آن (ترامپ) و همچنین بیان چرایی وارد شدن آمریکا به مذاکره با ایران، سید محمد علی حسینی سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه در یادداشتی اختصاصی به واکاوی این مساله پرداخته است.

در خصوص تحریم ها، نکته ای که هست اینکه اگر دولت های قبل از ترامپ از اعمال تحریم ها به نتیحه مطلوبی رسیدن منطق سیاست جاه طلبانه آمریکایی ها در این دوره هم ایجاب می کند که آقای ترامپ نقش خودش را در همان مسیر تعریف و سهم خود را در رویکردهای شرارت آمیز گذشته ایفا کند. 

نکته دیگر اینکه آمریکایی ها قبل از نشستن پای میز مذاکره با ایران، بهره برداری از تمام گزینه های خود را بررسی و نهایت به این جمع بندی رسیده اند که تحریم ها کارایی لازم را ندارد و اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی نه تها مردم ایران را از حاکمیت و نظام اسلامی جدا نکرده است بلکه موجبات تقویت و انسجام ملی را در ایران فراهم و افزایش داده است.

آمریکایی ها به دنبال فلج کردن اقتصاد ما بودند و برای این منظور انواع تحریم ها را علیه ایران به کار بستند، اما به این نتیجه رسیدند که اقتصاد ایران فلج نشده و همچنان به راه خود ادامه می دهد و لذا با ناکارآمد دیدن سیاست تحریم و از طرفی ناتوانی در ادامه روند سیاست تحریم با حفظ اجماع جهانی علیه ایران، آنها به پای میز مذاکره آمدند و این نکته را آقای اوباما و برخی دیگر از مسئولین آمریکا، بیان کرده اند.

مورد بعدی که آقای ترامپ باید مد نظر داشته باشد این است که استفاده از گزینه نظامی هم تنها در لفاظی های آمریکایی ها بوده و به اذعان آقای اوباما جمهوری اسلامی و حامیان منطقه ای ایران از چنان آمادگی نظامی بالایی برخوردار هستند که در آن زمان هر تصمیم گیری در خصوص استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را دچار تردید جدی می کرد و البته بدیهی است که در حال حاضر توان بازدارندگی ایران افزایش نیز یافته است.

لذا آمریکایی ها نتوانستند به این سمت حرکت کنند که از گزینه نظامی استفاده کنند و این گفته آقای اوباما که گفته بود اگر می توانستیم پیچ و مهره ای از صنعت هسته ای ایران باقی نمی گذاشتیم و لی نتوانستیم! این اقرار رئیس جمهور وقت آمریکا به عدم توانایی آنها نیز نکته حائز اهمیت دیگری است.

نتیجه همه گستاخی ها و شرارت های آمریکایی ها در قبال ایران، این بود که برنامه مسالمت آمیز هسته ای ایران با سرعت بیشتری دنبال، زیر ساخت ها تکمیل، چرخه سوخت نهایی، دانش هسته ای متخصصین ما تکمیل شد و در نهایت به سوخت ۲۰ درصد هم دسترسی پیدا کردیم.

نکته دیگری که خوب است به آن توجه داشته باشیم، تفاوت وضعیت آقایان اوباما و ترامپ در ابعاد داخلی و بین المللی هست، مقبولیت و محبوبیت این دو بسیار متفاوت از هم است. آقای ترامپ نظراتش هم در میان همپیماناش بسیار متفاوت از اقای اوباما است.

اما شما ببینید آقای اوباما هم که نهایت استفاده را از وضعیت و ظرفیت خود داشت نهایت به این نتیجه رسید که نمی تواند سیاست تحریم ها را پیش ببرد و با تغییر رویکرد به مذاکره روی آورد و متعهد به تعهدات بین المللی خود باقی ماند.

مساله دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که، آقای ترامپ و حلقه اول نزدیک به وی باید این را بدانند که اگر در ایران در خصوص برجام و میزان توفیق آن در تامین منافع ملی کشور، تفاوت دیدگاه و سلیقه دیده می شود، اما درباره لفاظی ها و جاه طلبی های آمریکا اتفاق نظر و اجماع شگفت انگیزی میان سلیقه های سیاسی ایران وجود دارد و رأی بالای نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح مقابله با سیاست های خصمانه و تروریستی آمریکا در منطقه هم گواه این مطلب است.

استقبال دولتمردان ما از رأی بالای نمایندگان هم نشان می دهد که هیچ قشر و سلیقه ای در ایران، این لفاظی ها و رویکرد را نسبت به خودشان بر نمی تابند و با انگیزه مضاعفی آمادگی لازم را در مقابله با هر عامل و اقدامی که امنیت و منافع ملی کشور را تهدید می کند، دارند.

خوب است به بی اطلاعی مسئولان و نمایندگان آمریکایی نسبت به موضوع برجام هم توجه داشته باشیم، خانم «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد با اظهاراتی که دارد مشخص است از کمترین دانش و اطلاعی از سوابق برجام برخوردار نیست و مدعی مطالبی شده است که در حال حاضر در میان هیچ یک از نهادها و مسئولین اروپایی و ذی ربط، گوش شنوایی برای آن ادعاها و اتهامات وجود ندارد.

خانم هیلی بدون ارایه هیچ گونه ادله و مدرکی و بدون پشتوانه هیچ معیار و مبنایی برای صحبت های خود، به حالت خیلی گستاخانه و تحریک آمیز، مطالب کذبی را بیان کرده است که هم نشان از غرض ورزی وی نسبت به جمهوری اسلامی ایران و بی اطلاعی وی از سوابق موجود در خصوص برنامه هسته ای ایران دارد و همینطور ناآگاهی وی از سیاست نهادهای بین المللی ذی ربط و کشورهای اروپایی و همچنین بی اطلاعی وی از سوابقی که در سازمان ها و نهادهای داخلی آمریکا موجود است، را نشان می دهد.

جمع بندی اظهارات اخیر خانم هیلی این است که رویکرد دولت کنونی آمریکا کاملا «رویکردی انزوا گرایانه» است که جامعه جهانی و متحدین نزدیک اروپایی آنها این مطالب و مواضع آمریکا را نپذیرفتند و در دیگر کشورها هم، چنین لفاظی هایی جایی برای استماع ندارد و این نشان دهنده این است که سیاست ایران برای روشنگری در برنامه هسته ای خود و رفع ابهام افکار عمومی از آنچه انجام شده و سیاست های پیش روی خود موفق بوده و نتیجه کار این شده است که آمریکا در انزوای سیاسی و بین المللی قرار گرفته و نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد، مجبور به اعتراف غیر صریح این مطلب است.