راز ماندگاری انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در آغاز ورود به دهه پنجم خود هنوز هویت «انقلاب»ی خود را حفظ کرده و «نظام اسلامی» برآمده از آن هنوز در کار تکمیل و تداوم ایده‌های انقلاب 1357 می‌باشد. هیچکدام از اصول و اهداف انقلاب اسلامی دگرگون نشده و موضوعیت خود را از دست نداده است. رهبری و مردم انقلابی هنوز راه انقلاب را با حرارت ادامه می‌دهند و از این رو جهان هنوز چشم انتظار اتفاقات راهبردی تازه‌ای است که این انقلاب در کار تحقق آن است. این مهمترین و اساسی‌ترین تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌هایی است که طی سیصد سال گذشته در اندازه‌ای جهانی یا داخلی به وقوع پیوسته‌اند. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:
وقتی سخن از انقلاب در مفهوم شناخته شده آن می‌کنیم، در سیصد سال گذشته به انقلاب‌هایی نظیر انقلاب (1789-1799) فرانسه، انقلاب (اکتبر 1917) روسیه، انقلاب (1949) چین، انقلاب (1947) هند و انقلاب (1954-1962) الجزایر می‌رسیم که هر کدام با اهداف معینی و علیه رژیمی خاص به وجود آمده و به پیروزی رسیدند. هیچکدام از این انقلاب‌ها و انقلاب‌های مشابه دیگر در یک دوره طولانی باقی نمانده و خطوط اساسی آن در یک زمان کوتاه دستخوش دگرگونی شده است. از این نظر انقلاب اسلامی ایران یک استثنا به حساب می‌آید.
انقلاب فرانسه که در اواخر قرن هجده علیه دودمان سلطنتی «بوربون» برپا شد در سال 1793 یعنی چهار سال پس از پیروزی توسط گروهی به رهبری «روبسپیر» به پایان رسید و نظام سلطنتی بازگشت. کمی بعد جنگ داخلی فرانسه که به بعضی کشورهای بزرگ اروپایی‌هم سرایت و جنبه‌ای خارجی هم پیدا کرد، در گرفت و 13 سال به درازا کشید و به جنگ‌های ناپلئونی شهرت یافت. در جریان این جنگ‌ها 2/567/000 نفر از نظامیان و شهروندان فرانسه، اسپانیا، انگلیس و ایتالیا کشته شدند که تعداد قربانیان فرانسوی 1/836/000 نفر بود. در آن زمان جمعیت فرانسه بین 15 تا 17 میلیون نفر بوده است. انقلاب فرانسه اگرچه در ابعاد فرهنگی استمرار پیدا کرد و هنوز هم در سطح جهانی اثرگذار است اما ماهیت مردمی آن که برهم زننده روابط گروه‌های پرقدرت بود و نیز عدالت‌گرایی آن کاملاً از بین رفت و هویت استعماری و جنگ‌طلبی دوره بوربون‌ها باز تولید گردید. انقلاب فرانسه در بعد فرهنگی نیز به فروپاشی اخلاق، خانواده و حقوق فردی منجر گردید. کتاب‌هایی که اندیشمندانی نظیر «دوتوکویل» و «فرانتس فانون» درباره انقلاب فرانسه نوشته‌اند بیانگر آن است که اهداف انقلاب 1789 فرانسه چند سال بیشتر دوام نیاورد و از بین رفت. الکسی دوتوکویل (1805-1859) که یکی از مؤسسین جامعه‌شناسی و علم سیاست امروزی است و کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» را نوشته است، می‌گوید انقلاب فرانسه در سال 1789 از بین رفت و بیش از یکسال دوام نیاورد.
انقلاب اکتبر روسیه در پی یک سلسله درگیری‌های طولانی در حد فاصل 1905 تا 1917 با غلبه بر تزارها به پیروزی رسید. در این انقلاب طبقات کارگری و فرودست روسیه به رهبری «لئون تروتسکی» (1879-1940) بر ارتش سفید تزارها که تحت حمایت انگلیس و فرانسه بود غلبه کرد و با کنار زدن تزار نیکلای دوم رمانف به پیروزی رسید. تروتسکی 130 روز بعد کنار گذاشته شد و «ولادیمیر لنین» رهبری انقلاب را بدست گرفت. او در اوایل سال 1924 بعد از سه سال بیماری که این اواخر او را از رهبری و اداره امور ناتوان کرده بود از دنیا رفت و اداره امور بدست «ژوزف استالین» افتاد که تا زمان مرگش در سال 1953 استمرار پیدا کرد. همه کسانی که درباره انقلاب روسیه قلم زده‌اند با صراحت نوشته‌اند انقلاب کارگری روسیه از 1922 که لنین از اداره امور ناتوان شد و کار بدست نخست‌وزیر او استالین افتاد، از بین رفت و به ضد خود تبدیل گردید. پس از آن میلیون‌ها کارگر که خواستار بهبود شرایط زندگی بودند به اردوگاه‌های کار اجباری در معادن سیبری گسیل می‌شده و بسیاری از آنان بدلیل شرایط سخت کار از بین می‌رفتند. انقلاب سوسیالیستی اکتبر که نوید جهانی آزاد و خالی از طبقه چیره‌دست می‌داد از بین رفت و «شوروی» تبدیل به یک قطب استعماری گردید. در جریان این انقلاب و شورش‌هایی که در حد فاصل 1917 تا 1922 به وقوع پیوست، بیش از 20 میلیون نفر کشته شدند که 13 میلیون نفر از آنان مربوط به پنج سال پس از پیروزی انقلاب بود. وقتی استالین روی کار آمد تمام آموزه‌های سیاسی و اجتماعی و در واقع میراث مارکس و لنین و تروتسکی را کنار گذاشت و دیکتاتوری مطلق و در واقع بازسازی رژیم تزاری رومانف جای آن را گرفت.
انقلاب کشاورزان چین از 1921 آغاز گردید و در سال 1949 یعنی پس از نزدیک به 30 سال به رهبری «مائو زئونگ» به پیروزی رسید. شعار و هدف آن در بعد داخلی برچیدن رژیم طبقاتی و احقاق حقوق کشاورزان و در بعد خارجی مبارزه با سیطره آمریکا و شوروی بود. انقلاب چین در دهه اول درگیر جنگ داخلی بود و به مرگ چندین میلیون نفر منجر گردید. مائو در سال 1958 با هدف اصلاح وضع زندگی مردم، برنامه «جهش بزرگ به پیش» را به اجرا گذاشت که رویکردی مالکانه داشت و با شعارهای انقلاب او تطبیق نمی‌کرد. این برنامه به بروز قحطی گسترده در چین انجامید و موجب مرگ بیش از چهل میلیون نفر گردید. مائو اگرچه در سال 1976 یعنی 33 سال پس از پیروزی انقلاب از دنیا رفت، اما چین در دهه آخر عمر رهبر انقلاب خود به او پشت کرد. «انقلاب فرهنگی چین» که اساساً ماهیتی سیاسی و اقتصادی داشت و نه فرهنگی از اوایل دهه 1970 آغاز شد و در واقع بساط انقلاب چین را در زمان حیات رهبر آن در هم پیچید. از این زمان چین «سرمایه‌داری» را جایگزین سوسیالیسم کرد و برقراری رابطه همه‌جانبه با آمریکا که در ادبیات آن «امپریالیسم» خوانده می‌شد در دستور کار قرار داد و در واقع از بعد سیاست خارجی در آمریکا هضم شد کما اینکه هنوز چینی‌ها در مسائل سیاست خارجی خود را در نقطه «تعارض» با آمریکا قرار نمی‌دهند و هویت متمایزی ندارند. چین البته در دهه‌های اخیر در بعد اقتصادی رشد فراوانی کرد ولی اصالت چین مخدوش گردید.
انقلاب الجزایر طی مبارزاتی که مردم الجزایر در حد فاصل 1954 تا 1962 علیه استیلای فرانسه دنبال کردند به پیروزی رسید. هدف آن رسیدن به استقلال سیاسی و حکومتی مردمی بود اما این انقلاب سه سال بیشتر دوام نیاورد و بار دیگر در قالب «جمهوری الجزایر» و حزب «جبهه آزادیبخش میهنی» و به شکل غیرمستقیم تحت سیطره فرانسه بازگشت. در جریان این انقلاب بیش از یک میلیون نفر از شهروندان الجزایری که تعداد کل جمعیت آن به 10 میلیون نفر نمی‌رسید، کشته شدند. در واقع کمتر از پنج سال پس از پیروزی جز نامی از این انقلاب باقی نماند.
در یک جمعبندی می‌توان گفت انقلاب‌های دنیا اعم از آنان که داعیه‌ای جهانی داشتند و آنان که داعیه‌ای داخلی داشتند، در یک دوره کوتاه در شرایط بین‌المللی یا داخلی هضم شده و از میان رفتند. این در حالی است که انقلاب اسلامی ایران پس از چهل سال هنوز استمرار دارد و در پی تحقق اهداف بلندی در سطح داخلی و سطح بین‌المللی است. انقلاب ایران اصالت، اهداف و شعارهای خود را حفظ کرد. اما چرا و چطور؟
انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب دینی بود و توسط بزرگترین رهبران دینی هدایت شد. دین به دلیل برخورداری از ارزش‌های بنیادین سبب دوام اصول و اهداف انقلاب و نظام برآمده از آن است. رهبری دینی نیز سبب حفظ میراث انقلاب و استمرار خط «بنیانگذار» گردیده است. رهبر دوم انقلاب اسلامی برخلاف رهبران دوم انقلاب‌های دیگر، پس از به قدرت رسیدن به بازنگری دست نزد بلکه بیش از دیگران بر استمرار آن تاکید ورزید این درحالی است که در طول این دوران - یعنی دوران رهبری دوم - در متن جامعه و در سطح رهبران میانی و مدیران اجرایی شخصیت‌هایی بروز و ظهور پیدا کردند که درصدد تغییر مسیر انقلاب برآمدند و ما می‌توانیم فهرست بلندبالایی از آنان را نشان دهیم که البته به دلیل توجه توده‌های میلیونی انقلابی به لزوم حفظ انقلاب و اصول آن به جایی نرسید و انقلاب راه خود را ادامه داد.
در این بین نقش حضرت امام خامنه‌ای - دامت برکاته - تاثیر بسیار حیاتی در حفظ انقلاب داشته است. ایشان در طول دوران رهبری خود، تغییر در هیچکدام از هدف‌گذاری‌های حضرت امام خمینی - قدس سره - را برنتافته و در مقابل همه افراد و خطوطی که داعیه تغییر داشته‌اند، ایستادگی کرد. ایشان در اولین روزهای پس از شروع رهبری خود، راز ایستادگی بر خط امام را اینگونه تبیین کرده است: «شخصیت امام با هیچکدام از رهبرهای دنیا قابل مقایسه نیست او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان می‌توان مقایسه کرد. او شاگرد و دنباله‌رو آنها بود و به همین خاطر نمی‌توان با رهبرهای سیاسی دنیا مقایسه‌اش کرد.» و با افتخار می‌گوید: «خدا را شکر می‌کنیم که با همه وجودمان سخن او را باور کردیم و پشت سر او حرکت کردیم و متوقف نشدیم و در نیمه، راه او را رها نکردیم.»
انقلاب اسلامی در ابعاد داخلی و خارجی موفقیت‌های بزرگی به دست آورد. این درحالی است که بعد از انقلاب، درآمدهای دراختیار دولت در مقایسه با درآمدهایی که در رژیم پیشین دراختیار دولت بود به دلیل دشمنی‌هایی که علیه انقلاب و مردم ایران به راه افتاد، بسیار کمتر بود و این درحالی بود جمعیتی که انقلاب اسلامی بهبود وضعیت آنان را در دستور کار خود قرار داد به چندبرابر جمعیت تحت پوشش رژیم گذشته رسید. انقلاب اسلامی شرایط عمومی زندگی مردم را به‌ طور اساسی بهبود بخشید هرچند به دلایلی که بخش عمده آن به ضعف مدیران کشور بازمی‌گردد، به تامین همه آنچه برای مردم مدنظر داشت نایل نگردید و در کار تامین آن است.
انقلاب اسلامی در محیط منطقه‌ای استمرار دارد کما اینکه در آستانه ورود به چهل سالگی شاهد پیشرفت‌های عمده‌ای که ناشی از این انقلاب است در بسیاری از کشورهای منطقه‌ای هستیم. امروز رجوع ملت‌های منطقه به ایران برای حل مسائل غامضشان نشان می‌دهد، انقلاب در منطقه ادامه دارد و شاید بتوان گفت شتاب آن در منطقه بیش از اولین دهه‌ای است که انقلاب اسلامی در آن پدید آمده است.
سعدالله زارعی