سلفی ضرغامی با فرزند یکی از منافقان +عکس

جنایات و خیانت‌های روی داده در طول سال‌های دفاع‌مقدس و انقلاب اسلامی همواره با ردی از گروهک منحرف منافقین همراه بوده است. آسیب‌های روحی و جسمی تنها بخش بسیار کوچکی از اقدامات ظالمانه این گروهک است که داغ آن همواره بر دل ملت شریف ایران باقی می‌ماند. جنایات این گروهک منحرف که در حوزه‌های مختلف از جمله فروش اطلاعات و همکاری با رژیم بعث عراق به رهبری دیکتاتوری، چون صدام حسین، به شهادت رساندن تعداد زیادی از مقامات کشوری هم‌چون شهید رجایی و شهید باهنر و مردم کوچه و خیابان در شهر‌های مختلف کشور و به راه انداختن قائله‌های تحریک‌آمیز و آشوب‌پراکن در شهر‌های مرزی سبب به وجود آمدن نفرتی عمیق از این گروهک در دل ملت ایران شده است. ظلم و ستم این گروهک تنها شامل مردم عادی نشده است و حتی اعضای سازمانی خود را نیز به ستوه آورده است، به گونه‌ای که برخی از آن‌ها در تلاش هستند تا به هر نحو ممکن از اردوگاه‌های عذاب آور این گروهک بگریزند.

عزت‌اله ضرغامی نیز به عنوان یک ایرانی به گرمی از فردی که به تازگی از بند ظلم این گروهک گریخته استقبال کرده و تصویری از خودش را در کنار او منتشر کرده و نوشته است:

#کارشناس!

ایشان دوست جدید من است. در میدان انقلاب با هم آشنا شدیم.

پدر و مادر یاسر جزو سازمان منافقین هستند. مادر او در عملیات مرصاد کشته می‌شود و پدرش هم در حال حاضر یکی از کارگزاران کمپ منافقین است!

خود او پس از چند سال تحمل زندگی سخت در اردوگاه منافقین بالاخره موفق به فرار می‌شود و به ایران می‌آید. الان هم یکی از شهروندان زحمتکش تهرانی است. درد دل هم کم ندارد. با هم به تعادل رسیدیم!

عزیزانی مثل یاسر، جوان‌های خوبی هستند که به آغوش ملت بازگشته‌اند و باید با امیدواری به زندگی در وطن‌شان ادامه دهند.

دوستان وزارت اطلاعات در این زمینه مسئولیت دارند و زحمت می‌کشند و مراقبت‌های خاص خود را هم دارند. این مسئولیت، بسیار دقیق و کارشناسی است. افراد غیرکارشناس مثل من صاحب نظر نیستند مگر اینکه برخی حواشی و حساسیت‌های رفتاری، اجتماعی و رسانه‌ای را در این گونه موضوعات به دوستان مسئول منتقل کنند...

***پی نوشت***..

کارشناس در همه جای دنیا جایگاه برجسته و بی‌بدیلی دارد و اگر به درستی انجام وظیفه کند، مؤثرترین ابزار برای پیشبرد اهداف سازمان و تصمیم‌گیری‌های مدیر است.

در کشور ما، موضوع کارشناسی قدری غریب و مظلوم است. مدیران، تلاش می‌کنند تا کارشناسان را مطابق چارچوب‌های سیاسی و مدیریتی خود تنظیم کنند. در واقع از آن‌ها تأییدیه می‌خواهند.

کارشناسان هم به مرور متوجه این حقیقت شده‌اند و حتی بدون ابلاغ صریح منویات! همان مسیر رضایتمندی مدیر را می‌روند تا زندگی‌شان بچرخد. راز بقای کارشناس!

متأسفانه برخی مدیران روی بدنه کارشناسی پاتیناژ می‌کنند. شخصیت کارشناسان را می‌گیرند و برای آنان هیچ هویتی قائل نیستند.

امان از زمانی که اظهارنظر کارشناس، ایدئولوژیک، سیاسی و حتی انقلابی! می‌شود؛ در آن صورت مشکلات مضاعف شده و سازمان‌ها در انبوهی از ابهامات، منابع سازمانی را هدر می‌دهند.