تهدیدهای ایران و ایالات متحده تا کجا ادامه می‌یابد؟

واقعا این تک و پاتک کلامی تا کجا ادامه می‌یابد؟ جنگ‌طلبی آمریکا و پاسخ‌ها و مقاومت‌های ایران، تنگه هرمز یا Strait of Hormuz را به یک دغدغه جهانی تبدیل کرده است. آمریکا مدعی می‌شود اجازه صدور نفت ایران را نمی‌دهد ولی ایران یک گام جلوتر می‌رود و می‌گوید در این صورت صدور نفت خاورمیانه ممکن نیست.

در حالی که فرماندهان نظامی پشت سر رئیس‌جمهوری صف می‌کشند و این سخن حسن روحانی را تهدید واقعی برای بستن تنگه هرمز تفسیر می‌کنند، سردار حسین علایی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مؤسس نیروی دریایی سپاه درباره امکان عملی این تهدید به ایرنا می‌گوید: «ایران توان بستن تنگه هرمز را دارد ولی هزینه‌های آن را باید حساب کرد. از طرفی آمریکا هم بعد از بستن ایران خود را به آب و آتش خواهد زد تا تنگه هرمز را باز کند. از این ‌رو، باید هزینه و فایده این اقدام دیده شود.»

آمریکا هم این قد علم کردن را نادیده نگرفته است. بیل اربن، سخنگوی فرماندهی مرکزی ارتش این کشور در واکنش به این تهدیدها اعلام می‌کند: «نیروهای آمریکایی و متحدان منطقه‌‌ای این کشور، آماده تضمین آزادی تردد دریایی و گردش آزاد تجارت، حسب مجوزهای قوانین بین‌الملل هستند.» این واکنش، پیامی بود برای جهان که نشان دهد دو طرف در مواضع خود جدی هستند.

اما پیغام‌های تهران و واشنگتن کم‌کم تندتر می‌شود. رئیس‌جمهوری روحانی می‌گوید: «تنگه‌های زیادی برای بستن داریم تنگه هرمز تنها یکی از آنهاست.» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا پاسخ می‌دهد: «هرگز و هرگز ایالات متحده را تهدید نکن . . .»

با شدت گرفتن تهدیدات دو طرف، نگرانی‌های جهانی نیز افزایش می‌یابد و در پاسخ به این نگرانی‌ها رئیس جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌کند: «ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه در طول تاریخ هستیم.»

** تحلیل جهانی از مواضع ایرانی 
رسانه‌های جهان، پیام‌های تهران و واشنگتن را رصد می‌کنند. رای الیوم در تحلیلی اشاره می‌کند که تهدیدهای اخیر ایران دارای دو کارکرد اصلی است: یک، افزایش فشار بر اروپا برای همراهی با خود در مقابل سیاست‌های آمریکا و دوم کاهش فشار آمریکا از طریق به مخاطره انداختن بازار جهانی نفت و اقتصاد این کشور. در نهایت به تعبیر این رسانه، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران تلویحا آمریکا را به مذاکره بر سر موارد اختلافی دعوت می‌کند. 

اویل پرایس، رسانه دیگر در تحلیل این تهدیدات نوشته است: «ایران برای اجرای سیاست یا همه یا هیچ در بحث صادرات نفت خلیج فارس، راه دیگری هم دارد و آن، استفاده از ظرفیت نیروی دریایی خود در تنگه باب‌المندب میان یمن و شاخ آفریقاست.»

حسین شیخ‌الاسلام، مشاور سابق وزیر امور خارجه ایران در گفت‌وگو با خبرنامه دانشجویان ایران با اشاره به اینکه «مقصود رئیس‌جمهوری ایران از تنگه‌های دیگر و بازی با دم شیر، تنگه باب المندب است»، تأکید می‌کند: «بندر حدیده همچنان در اختیار انصارالله یمن است و از این طریق تسلط خود را بر تنگه مهم باب المندب حفظ کرده است.»

این تفسیرها از سخنان رئیس‌جمهوری ایران در حالی است که بسیاری از تحلیل‌گران بر این باورند که ساکنان کاخ سفید از هزینه‌های رویارویی نظامی با ایران آگاهند و از این رو ترجیح می‌دهند گزینه مذاکره را همچنان روی میز نگه دارند. 

**تجربه جنگ نفتکش‌ها و تهدید هاشمی رفسنجانی
البته این نخستین باری نیست که ایران برای مقابله با تهدیدات چنین موضوعی را مطرح می‌کند. نخستین تجربه ایران در این زمینه به جنگ نفتکش‌ها بازمی‌گردد. از اوایل سال 1360 شمسی، رژیم عراق حمله‌های خود را به تأسیسات نفتی خارک، کشتی‌های تجاری و نفتکش‌های ایرانی آغاز کرد، به گونه‌ای که روند صادرات نفت به عنوان مهمترین منبع درآمد کشور و واردات کالاهای پشتیبان در دوران جنگ را تحت تأثیر قرار داد. بر اساس آمارهای موجود، تنها از سال 60 تا 62 ، 48 کشتی تجاری ایرانی مورد حمله هوایی عراق قرار گرفتند، در سال 63 نیز این آمار به 71 فروند کشتی تجاری رسید. 

از این رو، ایران در سال 1364 تصمیم گرفت از حق حاکمیت خود بر تنگه هرمز بهره ببرد و راه را بر کمک نظامی به عراق ببندد. دولت وقت ایران اعلام کرد اگر از صادرات نفت محروم شویم، تمامی خلیج فارس محروم می‌شوند؛ مشابه گفتاری که رئیس‌جمهوری اخیرا مطرح کرد. اواخر سال 1365 یکی از نفتکش‌های لیبی که در حال صادرات نفت ایران بود، هدف حمله موشک‌های عراقی قرار گرفت و در خلیج فارس غرق شد. به دنبال این ماجرا سپاه پاسداران تصمیم به بستن تنگه هرمز، از طریق منهدم کردن ناوچه یواس‌اس استارک آمریکا در آن منطقه گرفت. مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز در سال1366 به ایرنا گفت: «برای بستن تنگه هرمز نیازی به موشک نیست و ایران قادر است آن را با توپخانه ببندد. به هر صورت اگر تنگه هرمز بسته باشد یا نه، سراسر خلیج فارس زیر تیر هواپیماها، هلی‌کوپترها، کشتی‌ها، ناوچه ها و توپخانه‌های ماست.»

** کسی که پشت سرش اسلحه‎ پنهان کرده فریاد نمی‎زند
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه آزاد اسلامی و تحلیلگر سیاست خارجی در گفت‎وگو با ایرنا در تحلیل مواضع ایران و آمریکا معتقد است: بحران آمریکا یکی از مهم‎ترین بحران‎های موجود در جامعه جهانی و تهدیدکننده صلح و امنیت بین‎المللی شمرده می‎شود. از این رو نگرانی‎های متفاوتی در ارتباط با پرونده ایران و آمریکا در محافل گوناگون سیاسی، بین‎المللی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای ایران و آمریکا وجود دارد.

او ادامه می‌دهد: از نظر استراتژیک گفته می‎شود کسی که پشت سرش اسلحه‎ای را پنهان کرده فریاد نمی‎زند؛ اما کسی که فاقد سلاح است، به‎ دیگران پرخاش می‌کند. اکنون ایران و آمریکا رفتارهایی با پرخاشگری از خود نشان می‌دهند که می توان به دو شکل تحلیل کرد؛ در تحلیل اول، بر اساس نظریه سون تزو و نظریه استراتژیک مذکور قدرت‌نمایی کشورها مقابل یکدیگر در واقع میل آنها به مذاکره بزگ‎تر را نشان می‎دهد. در تحلیل دوم، این پرخاشگری‎ و تقابل‎های دو کشور را می‌توان ناشی از عصبانیت و رسیدن به گلوگاهی دانست که عبور از این گلوگاه جز با برخورد فیزیکی امکان‌پذیر نیست. این پرخاشگری‌ها می‌تواند جهت‌گیری نظامی و بالارفتن سطح اصطکاک‌ها را نیز به دنبال داشته باشد. یعنی سیگنال‌های موجود شدت سرعت در تصمیم‌گیری، برای حل بحران ایران و آمریکا را در حوزه‌های گوناگون نشان می‌دهد.

**برای مقابله با تهاجم نیاز به مشارکت ملی داریم
مطهرنیا درباره گزینه‌های روی میز ایران برای مقابله با آمریکا، می‌گوید: ایران کشوری با تاریخ غنی است و قدرت و استمرار خود را نشان داده است. با این حال، امروز اوضاع داخلی و منطقه‌ای ایران نشان می‌دهد که در زمینه‎های گوناگون اجتماعی، زیست‌بوم، اقتصادی، سیاسی، ارزشی، فرهنگی و نیروهای انسانی و همچین در مورد امنیت خود با چالش‌های جدی‎ روبه‎روست. به این ترتیب میل به بحرانی شدن دارند. 

مطهرنیا در ادامه می‌افزاید: ایران از یک سو می‌تواند توان تاریخی و مذهبی خود را با قدرت نظامی به نمایش بگذارد، ولی همزمان در ساحت‌های مختلف با تهدیدهایی روبه‌روست. در این شرایط ایران دو راه دارد: نخست اینکه با تکیه بر قدرت نظامی، فرهنگی و تاریخی خود و همچنین با توان ملی، زمینه‎های مقاومت را ایجاد کند که البته این موضوع نیازمند عبور از بحران‎هاست. 

**مذاکره سازش نیست
این استاد دانشگاه همچنین تأکید دارد: اگر بخواهیم با تکیه بر نیروی مردم و مشارکت ملی در برابر حمله و تهاجم بایستیم، نیازمند وحدت درونی و ایجاد زمینه‎های نشاط در نسل‎ جدید هستیم. تحرک آنها با تهییج‌های سنتی امکان‌پذیر نیست. 

راه دیگر، این است که ایران مذاکره با آمریکا را بپذیرد و بر سر میز مذاکره با مرکزیت قدرت آمریکا بنشیند. علاوه بر این می‌تواند با ایجاد امید در مردم، زمینه های حل و فصل مسائل را با تکیه دیپلماسی بازآفرینی کند.

مطهرنیا همچنین با اشاره به اینکه «ایران بارها مذاکره با آمریکا را رد کرده است»، می‌گوید: آمریکایی‌ها هزاران بار درخواست مذاکره می‎دهند؛ آن‎ها مذاکره را ابزاری برای رسیدن به هدف می‌دانند. مذاکره به معنای سازش یا تسلیم نیست. آمریکایی‌ها خواهان مذاکره هستند و آن را ابزاری با هزینه‌های کمتر برآورد می‌کنند. خرد سیاسی آمریکایی‎ها را به درخواست مجدد برای مذاکره سوق می‌دهد و تلاش دارند به افکارعمومی بقبولانند آمریکا برای مذاکره آماده بوده اما ایران حاضر به مذاکره نشده است و به دنبال آن القا کنند به اجبار به سراغ ابزار غیردیپلماتیک رفته‌اند.

**اصلاح طلبان، مخالف مذاکره در شرایط کنونی
اظهارات مطهرنیا در حالی است که نامه اخیر شماری از فعالان سیاسی داخل و خارج کشور درباره لزوم مذاکره با آمریکا بعد از خروج ترامپ از برجام با واکنش‌های منفی حتی از سوی اکثریت اصلاح‌طلبان مواجه شد. به عنوان نمونه عباس عبدی در گفتگو با ایرنا، مذاکره کره شمالی و آمریکا را «شوی سیاسی» دانست و درباره تشبیه سازی آن به مذاکره ایران و آمریکا گفت: در شرایط کنونی که ترامپ برخلاف منطق از برجام خارج شده، عملا راه گفت و گو را بسته است.

حتی مطابق گزارش سایت انتخاب، رئیس دولت اصلاحات هم در دیداری با اشاره به خط و نشان کشیدن ترامپ و نتانیاهو علیه کشور گفت: در شرایطی که این افراد با ادبیات کاملا خصمانه و موهن علیه کشور تهدید و توهین می‌کنند، پیشنهاد کنار گذاشتن آداب دیپلماتیک و مذاکرات بی‌قید و شرط با آمریکا، نقض کرامت ایران است و اینگونه رفتارها نتیجه‌ای به سود منافع ملی در برنخواهد داشت.

**چالش حقوقی در لاهه
اما روحانی برای مقابله با آمریکا تنها به تهدید بسنده نکرده است. این روزها محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران نیز در پی به چالش کشیدن حقوقی آمریکاست. او از آمریکا بر اساس عهدنامه مودت، نزد دادگاه لاهه اقامه دعوا کرده است. این در حالی است که مذاکرات دیپلماتیک برای باز نگه داشتن راه‌های تجارت جهانی از سوی همکاران روحانی نیز همزمان دنبال می‌شود. به نظر می‌رسد ساکنان پاستور برای مقابله با تهدیدات آمریکا قصد دارند از همه ظرفیت‌های حقوقی و سیاسی برای حفظ منافع ملی استفاده کنند و البته توان نظامی را نیز به عنوان اهرم اقتدار ایران در نظر دارند.

** بهره‌گیری از نظر نخبگان در تصمیم‌گیری
یوسف مولایی، استاد روابط بین‎الملل دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که «گزینه‎های ایران برای مقابله با آمریکا چیست؟»، به ایرنا می‌گوید: عرصه روابط بین‌الملل مانند بازی شطرنج است. باید هر لحظه مطابق با شرایط کشور و آنچه در عرصه بین‌المللی اتفاق می‌افتد عمل کرد. 

وی همچنین با تأکید بر لزوم ایجاد فضایی برای گفت‎وگوی فراگیر در کشور، تصریح می‌کند: با توجه به اینکه شرایط کشور، در داخل و عرصه بین‎المللی حساس است، باید گفت‎وگوی فراگیری بین مسئولان، مردم و نخبگان انجام شود. چراکه باید همه دیدگاه‎های سیاسی و افرادی که دلسوز کشور هستند در تصمیم‌گیری ها مشارکت فعال داشته باشند. 

این تحلیلگر ادامه می‌دهد: اراده سیاسی که تصمیم به مذاکره و یا عدم مذاکره می‌گیرد باید از نظرات کارشناسی نخبگان هم در عرصه حقوقی، سیاسی، بین‌الملل و ... استفاده کند؛ چراکه برخی محدودیت‌ها باعث شده افرادی به مجلس شورای اسلامی راه یابند که نتوانند نظرات کارشناسی بدهند.

حسین علایی، درباره ابزار مقابله ایران در برابر آمریکا می گوید: آنچه در دنیا تجربه‌شده و در ایران هم می‌توان به‌عنوان تجربه موفق از آن استفاده کرد به نظر من در گام اول آزادسازی اقتصاد است. تا جایی که امکان دارد اقتصاد باید در اختیار مردم قرار گیرد و مردم آزاد باشند، فعالانه در حوزه‌هایی که توانمندی دارند، اقتصاد را توسعه و رونق بدهند. تمام قوانین باید به نفع اقتصاد آزاد تغییر کند. 

حالا باید دید اقدام بعدی بازیگران دو سوی این میدان چه خواهد بود. تهدیدات لفظی به عرصه عملی کشیده می‌شود یا اینکه راه حل‌های سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی از وقوع هزینه‌های سنگین جلوگیری می‌کند؟ هرچند بسیاری از مفسران جهانی بر این باورند که رئیس‌جمهوری آمریکا قابل پیش‌بینی نیست و ممکن است برخلاف عرف جهانی دست به اقداماتی نامتعارف می‌زند. از این رو داشتن آمادگی برای مقابله با هرگونه اقدام نامتعارف از سوی طرف ایرانی یک اقدام اجتناب‌ناپذیر است.