پاشنه آشیلی برای اقتدار آمریکا
آیا قدرت آمریکا رو به زوال است؟ این پرسش در چند دهه اخیر یکی از دغدغه‌های اصلی اندیشمندان روابط بین الملل بوده است. نتایج رویارویی‌های نظامی در دوره جنگ سرد ، به ویژه تغییر روند جنگ ویتنام با انتشار یک عکس در اول فوریه سال ۱۹۶۸، بسیاری از نظریه پردازان غربی را متوجه این امر ساخت که همواره دارا بودن بیشترین مقدار منابع مادی و پیشگامی در قدرت نظامی، معادل برتری ، پیروزی و حصول امنیت نیست. چه بسا کاربرد قدرت نظامی به  منظور مقابله با برخی تهدیدات و دستیابی به امنیت، به ضد خود تبدیل شود.
این باور در مطالعه چگونگی تغییرات قدرت در عرصه جهان و صعود کشورهایی که رتبه بالای قدرت نظامی را دارا نیستند، این نگرانی را در میان اندیشمندان آمریکایی پدید آورد که قدرت آمریکا رو به زوال است.
جوزف نای (Joseph Nye) که از دهه هفتاد میلادی درگیر این پرسش بود و بر ناکارآمدی مواجهه نظامی متمرکز شده بود، در دهه 90 مفهوم جدیدی را وارد ادبیات آمریکا کرد: «قدرت نرم». وی معتقد است که فرهنگ آمریکایی باید با جاذبه بالا یکی از ستون‌های قدرت آمریکا و یکی از مهم‌ترین ابزارهای نفوذ قدرت آن کشور در صحنه بین‌المللی باشد. 
«نای» با تمایزگذاری میان سه نوع قدرت نظامی، اقتصادی و نرم بر این عقیده است که در عصر اطلاعات قدرت نرم در حال تبدیل شدن به قدرتی مهم‌تر در سیاست‌های جهانی می‌باشد. او برای شکل‌گیری‌ دیپلماسی عمومی ارزش زیادی قائل است که در کمک به ایجاد تصویری جذاب از یک کشور نقش بازی کرده و در بهبود چشم‌انداز کسب نتایج مطلوب برای آن کشور تاثیرگذار می‌باشد. او با اشاره به افزایش آمریکاستیزی در جهان در چند سال گذشته، آن را هزینه‌هایی ناشی از نادیده گرفتن اهمیت قدرت نرم توسط آمریکا دانست و برای بهبود توان قدرت نرم آمریکا توصیه‌هایی ارائه کرد.
جوزف نای نظریه خود را با اصطلاح «قدرت هوشمند» بهبود بخشید که ناظر به استفاده همزمان از قدرت نرم و سخت بود؛ «قدرت در عصر جهانی اطلاعات، بیش از هر زمان دیگری، یک بخش نرم جاذبه را در بر می‌گیرد و از یک بخش سخت تهدید و تطمیع نیز برخوردار است و تنها یکی از آنها را شامل نمی‌شود. قدرت سخت ما تهاجم شوروی را منتفی ساخت، اما این قدرت نرم ما بود که اصول کمونیسم را در پس پرده آهنی نگاه داشت.»
این تئوریسین جنگ نرم و دیپلماسی عمومی در تاریخ 10 خرداد 1389 در جلسه آغازین پارلمانی شورای انگلستان با عنوان «قدرت نرم و دیپلماسی عمومی در قرن 21» سخنانی را ایراد کرد و در آن کاربردهای بهره گیری از قدرت هوشمند مقابل جمهوری اسلامی ایران را نیز تشریح کرد که این بخش مورد توجه نمایندگان حاضر قرار گرفت؛ پرسش و پاسخ‌هایی که نشان می‌داد ایران یکی از نقاط اصلی نگرانی غرب در خصوص دغدغه احتمال افول قدرت آمریکا و متحدانش است.
جوزف نای در آن سخنرانی تصریح کرد؛ «قدرت نرم بر درک ذهنیت دیگران تکیه دارد. بهترین دیپلماسی عمومی، آن است که به یک خیابان دو طرفه شبیه باشد.» 
این همان رویکردی بود که دولت اوباما با تکیه بر آن سعی قصد به چالش کشیدن ایران را داشت. حال اگر از این دریچه، سخنان امام خامنه‌ای در سالیان گذشته را بازخوانی کنیم؛ به خوبی در خواهیم یافت که رهبری جمهوری اسلامی ایران بهترین شناخت را از ترفند حریف داشته و کاربردی ترین روش‌ها را برای پیروزی بر آن به کار برده است. تقویت قدرت دفاعی (قدرت سخت) در کنار اهمیت 
قائل شدن به اقناع عمومی به‌مثابه مهم ترین بخش قدرت نرم، حتی به بهای عبور از خط قرمزهایی همچون مذاکره با آمریکا موجب اقتدار امروز ایران و رفتار خارج از انتظار ترامپ در پشت پا زدن به همه معاهدات بین المللی و حتی نادیده گرفتن اعتبار دادگاه لاهه شده است.سه محور سخنرانی امام خامنه‌ای در همایش بزرگ اقتدار عاشورایی بسیج که متوجه «عظمت ایران»، «اقتدار جمهوری اسلامی» و «شکست ناپذیری ملت ایران» بود؛ سه ستون قدرت نرم کشورمان را شامل می‌شد. تأکید ایشان به کلید واژه‌هایی همچون «ابزار رسانه»، «اقتصاد ملی»، «مأیوس نشدن» و تبیین گام‌های سه گانه «شناسایی دشمن»، «اعتمادبه‌نفس و عزم در ایستادگی» و «شناخت حوزه و عرصه تهاجم» نشان می‌دهد این سخنرانی را همه ما - خاصه اصلی ترین مخاطب این سخنرانی که جوانان بودند- باید همانند کالک‌های عملیاتی فراروی خودمان قرار دهیم و خروج از خمودگی و بی‌عملی را در دستور اقدام فوری قرار دهیم؛ اقدامی که می‌توان پاسخ پرسش اول یادداشت را مثبت کند.

محمد مهدی اسلامی