چرا برای «وحدت ملی» حریص نیستیم؟

در برهه حساس کنونی که کشور در معرض تهدیدات و تحریم‌های دشمنان انقلاب است، درگیری و مناقشه به هیچ وجه راهگشا نیست و امیدواریم همه تاثیرگذاران نظام از مردم عادی گرفته تا سطوح بالا با تن دادن به گفت‌وگو، تعامل و تفاهم، راه برگزاری انتخاباتی رقابتی، آزاد و مطابق قانون را هموار و نیز از نیروهای زبده و کارآمد و دلسوز انقلاب از همه سلایق برای برون‌رفت از مشکلات و توسعه و پیشرفت کشور بهره گرفته شود»

این بخشی از سخنان مرحوم هاشمی رفسنجانی در ۱۲ دی ماه ۱۳۹۱ چند ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری است که در پی آن حسن روحانی به عنوان رییس جمهور انتخاب شد.

«تعامل و تفاهم» و «گفت و گو» کلیدواژه هایی است که طی سالهای گذشته بارها و بارها از زبان افراد مختلف شنیده شده است. زمانی ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی طرح دولت وحدت ملی را مطرح کردند و زمانی هم موضوع به وحدت ملی و ضرورت گفت و گوهای احزاب مختلف خلاصه شد. اما هرچه که بود در هر زمان که یکی از دو جناح کشور قدرت را در دست گرفتند  باغرور این ضرورت را نفی کردند و در بهترین حالت تلاشی برای تحقق آن انجام ندادند.

اما این روزها که جامعه به سبب علل مختلف دست به گریبان مشکلات گوناگون شده است عقلای دو جریان کشور، این گفت و گو و تفاهم را ضرورت  این روزهای کشور می دانند و معتقدند که تنها راه برون رفت کشور از این شرایط، همگرایی گروههای مختلف و حرکت در مسیر اختلاف زدایی و حل موضوعات و چالش های بر زمین مانده است. موضوعی که اسحاق جهانگیری چندی قبل، از آن به عنوان ضرورت «گفت و گوی ملی» یاد کرد.اما باید دید علی رغم همه این شعارها چرا این ضرورت همچنان رنگ واقعیت به خود نگرفته است؟

احمد مازنی نماینده مردم تهران در مجلس در پاسخ به این سوال  گفت: ما اول باید تکلیف‌مان را با وحدت مشخص کنیم. وحدت به این معنا نیست که ما از مواضع خود دست برداریم و همه به یک صورت فکر کنیم و با یک ادبیات صحبت‌ کنیم. وحدت به این معنا است که ما بر اساس اصول مشترک و مبانی مشترک با هم همراهی و همکاری داشته باشیم به عبارت دیگر یکی از ضرورت‌های امروز مردم ایران وحدت میان آحاد مردم، اقوام و همچنین وحدت میان نهادهای حاکمیتی و همچنین وحدت میان جریان‌های سیاسی است. و امروز واقعا می‌توان گفت یکی از ضروری‌ترین مسائل موضوع وحدت است. یادمان باشد اختلاف حتما سرمایه ملی ما را از بین می‌برد.

وی درباره موانع شکل گیری وحدت در کشور گفت: سال ۸۸ بازی باخت باخت میان نیروهای انقلاب شکل گرفت که هرکدام باید مسوولیت خود را بپذیرند و اینطور نباشد که فرافکنی کنند. به نظر من محصول این مسئله باخت برای دو طرف است و آسیب آن متوجه مردم است. بعد از ۹۲ شما شاهد آن بودید که وحدتی میان عقلا  شکل گرفت و محصول آن ائتلاف اصولگرایان و اصلاح‌طلبان میانه‌رو بود که قبل از سال ۸۸ این دو در مقابل هم قرار داشتند. یادمان نرفته است که سال ۷۶ آقای خاتمی و آقای ناطق نوری در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتند و رقابت میان حامیان این دو به گونه‌ای بود که گویا جنگ اسلام و کفر است. اما دیدیم سال ۹۲ این‌ دو در کنار هم قرار گرفتند. بزرگترین مانع وحدت افراط و تفریط است. افراطیونی که همواره می‌خواهند حرف خود را به کرسی بنشانند و خود را حق مطلق می‌پندارند.

این نکته ای است که مرحوم عسکراولادی هم در ماههای آخر عمرش بارها و بارها برآن تاکید کرد و خواستار توجه همه گروهها به موضوع وحدت ملی شد.

وی در همین زمینه گفته بود: وحدت ملی و انسجام اسلامی همچون تیری در چشم دشمنان انقلاب و نظام است و ما باید در حفظ وحدت بسیار حریص باشیم.

عسکراولادی با تاکید بر این‌که راه رسیدن به وحدت، از عقلانیت ملتزم به وحی می‌گذرد، خاطرنشان کرد: اگر ذره‌ای از این راه منحرف شویم به دره‌ تفرقه و تشتت سقوط خواهیم کرد.

حال باید دید با این همه تاکید از سوی افراد مختلف و ضرورت عقلانی وحدت چرا این مطالبه مردمی مهم همچنان بر زمین مانده است و برخی ها همچون هاشمی رفسنجانی و عسکراولادی نتوانستند در دوران حیات خود آن را نظاره کنند؟