هم تکلیف امریکا و اروپا روشن است و هم تکلیف ایران

چگونه است که رهبری می‌گویند «تکلیف امریکا روشن است». آیا بین دو دولت از دو حزب امریکا نمی‌تواند تفاوتی باشد؟ و آیا اساساً ایران نمی‌تواند از اختلافات درون امریکا بهره‌برداری کند؟ پس چرا یکی از دو حزب امریکا با ایران معاهده می‌بندد و دیگری از آن خارج می‌شود؟ آیا این تفاوت نیست؟ و آیا اگر باید «مواظب خدعه اروپا باشیم» این یعنی تکلیف اروپا هم روشن است یا اروپا می‌تواند ماهیتی متفاوت از امریکا داشته باشد؟

 

سخنان دیروز نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا درباره برجام نشان داد که او بیشتر از حفظ برجام، نگران متحدان اروپایی امریکا و به هم خوردن روابط با اروپا است: «من فکر می‌کنم بهتر بود دولت ترامپ قبل از تصمیم‌گیری برای خروج از توافقنامه هسته‌ای و خارج کردن نظامیان امریکایی از سوریه، با متحدان‌مان نیز مشورت می‌کرد و به دیدگاه‌های آن‌ها احترام می‌گذاشت.» در واقع، آنچه برای رئیس مجلس نمایندگان امریکا به عنوان عضو حزب دموکرات مهم است، ماندن در برجام نیست، بلکه چگونه خارج شدن از آن است.

 

این سخنان پلوسی یادآور همان سخن جان کری است که گفته بود ما (دموکرات‌ها) هم به‌وقتش از برجام خارج می‌شویم. کری گفته بود: «شما این توافق (برجام) را نگه می‌دارید و به ایرانی‌ها می‌گویید ببینید، ما به شما گفته‌ایم که باید این چیزها [فعالیت‌های موشکی و منطقه‌ای]را متوقف کنید. ما به شما دو سال یا یک سال یا هر زمان دیگری، وقت می‌دهیم. ما حاضریم درباره این چیزها مذاکره کنیم. اما اگر شما مذاکره نکنید، اگر تا آن زمان این کار را نکنید، ما از این توافق خارج می‌شویم.»

 

ایلان گلدنبرگ، مشاور جان کری نیز اخیراً همین جنس حرف‌ها را زده و گفته است: «رئیس‌جمهور بعدی باید از اهرم فشاری که با خروج ترامپ از برجام ایجاد شده است، برای رسیدن به تفاهم اولیه بر سر بسیاری از مسائل محل اختلاف با ایران و آینده برنامه هسته‌ای این کشور استفاده کند. پیامی که باید به ایران و دنیا بدهیم این است که ما انتظار داریم بار دیگر به توافق برگردیم، اما قبل از آن لازم است صحبت کنیم»!

 

پس از خروج امریکا از برجام، برخی در ایران برای تعیین تکلیف برجام، منتظر سرنوشت انتخابات کنگره امریکا بودند، حتی در میان مذاکره‌کنندگان ایرانی، احتمال رأی‌آوری مجدد ترامپ در انتخابات بعدی مطرح شد و آن‌ها در جمع خود کاملاً از تغییر سرنوشت برجام نا امید شده بودند! اما دوستان وزارت خارجه وقتی با اظهارات نا امیدکننده دموکرات‌ها روبه‌رو شدند و احساس کردند که مخالفان ترامپ نیز مزه خروج از برجام زیر زبان‌شان آمده است، کم‌کم عباراتی مثل «به انتخابات امریکا چشم ندوخته‌ایم» و «منتظر اروپا نمی‌نشینیم» هم از زبان‌شان شنیده شد.

 

در روزهای اخیر نیز سخنان ظریف در دفاع از توانایی‌های موشکی ایران و حملاتی که به امریکا داشته است، با تعجب امریکایی‌ها روبه‌رو شده تا جایی که پمپئو گفته است: «بعضی می‌گویند که این آقا (ظریف) میانه‌رو است، ولی وقتی کسی امریکا و اسرائیل را به انجام قتل متهم کند، دیگر میانه‌رو نیست. این‌ها نشانه‌هایی هستند که آقای ظریف و آقای روحانی به همان اندازه انقلابی هستند که دیگر رهبران نظام جمهوری اسلامی هستند.»

 

به نظر می‌رسد پس از آنکه بارها درباره غیر قابل اعتماد بودن امریکا سخن گفته شد، ولی شاهد خوش خیالی مذاکره‌کنندگان ایرانی بودیم، حالا می‌توان با تأکید بیشتری گفت که «تکلیف امریکا روشن است» و مذاکره‌کنندگان ایرانی هم دیگر آن خوش‌خیالی‌ها را ندارند.

 

اما آیا تکلیف اروپا هم روشن است؟ در اینجا باید به نکته دقیقی اشاره کنیم و اینکه اتفاقاً تکلیف اروپا در مقابل برجام بسیار روشن‌تر از امریکاست! و این دلیل منطقی روشنی دارد. اروپا بسیار ضعیف‌تر از امریکا است و معلوم است که نمی‌تواند در آشکارسازی سیاست‌هایش به صراحت امریکا عمل کند. پس آنچه را که در سر دارد در لحاف هزارتوی سیاست‌ورزی و فریبکاری می‌پیچاند تا بخشی از ضعف خود را با این کارها جبران کند.

اگر امریکا از برجام خارج می‌شود و با افتخار عهدشکنی خود را به رخ دنیا می‌کشد، اروپا در حسرت چنین عربده‌کشی‌هایی که یادآور دوران گذشته استعمارگری آن‌ها است، سعی می‌کند خود را متفاوت نشان بدهد. یعنی از برجام خارج نمی‌شود، اما به آن عمل هم نمی‌کند! در واقع همان کار امریکا را می‌کند، اما برای جبران ضعف‌های خود از فریاد کشیدن آن خودداری می‌کند و این یعنی دوبرابر خسارتی است که امریکا با خروج از برجام به ایران زد، یکی خسارت خروج رویه‌ای (دوفاکتو) اروپا از برجام و دیگری نپذیرفتن مسئولیت این خروج! پس تکلیف اروپا برای ما بسیار روشن‌تر از تکلیف امریکا است.

 

اما آیا تکلیف ایران هم روشن است؟ برخی می‌گویند اظهارات اخیر روحانی و ظریف در دفاع از برنامه موشکی کشور و اشاره به وضعیت جنگی کشور که یک جنگ اقتصادی است، در واقع تلاش برای القای این نکته به مردم است که مشکل فعلی ما موشک‌هاست و همین هم ما را به دامن جنگ اقتصادی برده است! اگر تا این حد بدبین نباشیم و منطقی‌تر بیندیشیم باید بگوییم روحانی و ظریف هم از اینکه در مذاکره دیگری حتی بر سر موشک‌ها بتوانند با امریکا و اروپا به توافقی پایدار برسند، نا امید شده‌اند و نمی‌خواهند باقیمانده آبروی سیاسی و ملی خود را هم در پای مذاکره دیگری با غرب به زمین بریزنند. این هنر اروپا و امریکا بود که تکلیف ایران را حتی برای کسانی که میانه‌رو می‌نامیدند و به آن‌ها امید بسته بودند، روشن کرد و حالا تکلیف همه روشن است، تکلیف امریکا، تکلیف اروپا و تکلیف ایران.

غلامرضا صادقیان