ترامپ به مذاکره نیاز دارد نه توافق

پس از اقدام سپاه پاسداران در ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی و اظهارات ضدونقیض مسئولان آمریکایی در موضوع جنگ، حالا و پس از چند روز دوباره مسئله مذاکره از طرف آمریکایی‌ها مطرح شده است. در این میان ممکن است برخی بازیگران سیاسی داخلی به فکر استفاده از این گزینه بیفتند. گزینه‌ای که با واقعیت های موجود اساساً همخوانی ندارد و به طور کامل ضرری کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای کشور خواهد داشت.

نوع خواست دوطرف ماجرا به چنین مذاکره‌ای چست؟ طبیعتاً ایران در چنین مذاکره‌ای به دنبال برداشته شدن فشار اقتصادی از کشور خواهد بود، اتفاقی که قرار بود با برجام رخ دهد اما به دلیل نبود تضمین‌های بین المللی برای قراردادهای آمریکایی (فارغ از اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد) و همین طور تضاد عقیده، تضاد منافع و درگیری تاریخی ایران و آمریکا، این اتفاق رخ نداد و دیری نپایید که طرف مقابل به دنبال امتیاز بیشتر از حربه قبلی استفاده کرد.

لذا اساساً نمی توان انتظار داشت که هدف ایران از مذاکرات به نتیجه برسد. در طرف دیگر ترامپ هدفش در زمان کنونی صرفاً مذاکره است و به دنبال توافق نیست. او که تحت فشار افکار عمومی داخلی به انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک می شود، حالا بدون دستاورد خاصی در حوزه سیاست خارجی از زمان خروج از برجام باید به مبارزه نامزد دموکرات‌ها برود. دموکرات‌ها در انتقاد از او خواهند گفت که خروج از توافق اوباما نه توافق جدیدی را به ارمغان آورد و نه حتی ایران را به میز مذاکره کشاند و اتفاقاً تنش ها را نیز افزایش داد.

از همین رو، ترامپ صرفاً با داشتن برگه "مذاکره در حال انجام" می تواند پاسخی برای طرف های مقابل داشته باشد. با این تحلیل او تا ۲۰۲۰ نیازی به توافق و امضا ندارد بلکه نیاز دارد تا ایران را به میز مذاکره بکشاند. ضمن آنکه آمریکا هنوز به صورت رسمی از ۱۲ خواسته خود برای مذاکره کوتاه نیامده است.

۱۲ خواسته ای که عملاً ایران را به مستعمره آمریکا تبدیل خواهد کرد. جالب اینکه ترامپ که دم از مذاکره می زند دیروز ضمن تحریم دفتر رهبری و برخی فرماندهان نظامی از تحریم قریب الوقوع محمدجواد ظریف مسئول دیپلماسی کشور خبر داده است. یعنی تیر خلاص به همان ادعای مذاکره و دیپلماسی.

گرچه او در ژاپن از مسئله هسته ای و جدیداً هسته ای در کنار موشکی به عنوان تنها خواسته های آمریکا در مذاکرات سخن گفت، اما سوال این جاست آیا ما می توانیم همان چیزهایی را که از جنگ جلوگیری کرده به طرف متخاصم مان به ثمن بخس هدیه بدهیم.

از این جهت است که باید تاکید کرد مذاکره به معنای باتلاق است، مذاکره در وضعیت کنونی برای طرف مقابل معنای تسلیم ایران را خواهد داشت و خواسته‌های آنها و امتیازات و مطالباتشان را بیشتر و بیشتر خواهد کرد. از طرف دیگر مذاکره حداقل تا ۲۰۲۰ به هیچ نتیجه واقعی نخواهد رسید. در این زمینه تجربه کره شمالی پیش روی ماست. پس از سه سال و آن همه سروصداهای دیدار دوطرفه، هیچ اتفاقی رخ نداده و فشار اقتصادی و تحریمی سرجای خودش باقی است.

اما اگر از گزینه مذاکره استفاده نشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا یک جنگ محدود یا گسترده در راه است؟ باتوجه به رفتار آمریکایی ها (به ویژه شخص ترامپ) و اخبار چندگانه و مغشوش رسانه های آمریکایی پس از ساقط شدن پهپاد آمریکایی می توان به تحلیل رسید. قطعاً بهانه جلوگیری از کشته شدن ۱۵۰ نفر همان طور که بسیاری از تحلیل گران بین‌المللی گفته‌اند مسخره‌ترین عذر برای پاسخ ندادن به ایران است. در سه‌سال گذشته چندین هزار زن و کودک یمنی زیر بمب‌های آمریکایی-سعودی کشته شده اند و ترامپ هنوز از ارزشمندی دلارهای‌نفتی سعودی سخن می گوید.

در اساس اینکه حمله ای برنامه ریزی شده باشد می توان شک کرد اما حتی اگر فرض کنیم دستوری بوده و سپس ملغی شده است، به نظر می رسد همان طور که واشنگتن‌پست نیز گزارش داده، قبل از نهایی و اجرایی شدن حمله اطلاعات جدیدی به کاخ سفید و ترامپ داده شده که او را مجبور به لغو دستور حمله کرده است. می توان حدس زد که این اطلاعات به موضوع ارزیابی دوباره توان دفاعی ایران با توجه به ضربه پدافندی یا شکست در حمله سایبری (که توسط برخی رسانه های آمریکایی ادعا شده است) برمی گردد.

در واقع آمریکایی‌ها از ترس پاسخ ایران مجبور به عقب‌نشینی در پاسخ به سقوط پهپادشان شده‌اند. به نظر می رسد پس از عقب‌نشینی در موضوع ورود ناوهواپیمابر به خلیج‌فارس در ماه گذشته، این بار و پس از سقوط پهپاد موازنه هوایی نیز مانند دریایی و زمینی به نفع ایران سنگین شده است.

ساقط شدن پیشرفته ترین پرنده آمریکایی به وسیله موشک ساخت ایران، این موضوع را پیش‌کشیده که طبیعتاً ایرانی ها می توانند هواپیماهای اف ۱۶ و اف ۲۲ (که ستون فقرات نیروی هوایی آمریکا و کشورهای جنوب خلیج فارس هستند) را که از سامانه های به مراتب ضعیف‌تر و قدیمی تری نسبت به گلوبال‌هاوک دارد نیز ساقط کنند.

حال اگر نه مذاکره کنیم و نه جنگی بشود چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تجربه ایران پس از تحریم های ۸۹ تا ۹۳ این است که اقتصاد کشور پس از مدتی خود را منطبق با واقعیت های جدید می کند و دوباره برای رشد قدم برمی دارد. وضعیتی که به مرور دوباره در حال رخ دادن است.

امروز نیز با تحریم چند فرمانده ارشد سپاه یا نهاد رهبری، آمریکا نشان داد که دیگر هیچ تیر در ترکش تحریم ندارد و صرفاً به "تحریم نمایشی" روی آورده است. موضوعی که بلومبرگ نیز از آن به عنوان "پایان راه سیاست تحریم" یاد کرده است. به نظر می رسد حفظ فشار بر آمریکا (از طرقی که هم اکنون انجام می شود) و منتظر فشار طرف های داخلی به ترامپ ماندن در کنار رسیدگی به وضعیت داخلی می تواند راهگشا باشد.

مهم است توجه کنیم که در وضعیت کنونی هیچ گزینه ای که آینده روشن داشته باشد وجود ندارد مگر حل مشکلات داخلی اقتصاد، چراکه گزینه مذاکره با توضیحات بالا تا دوسال آینده هیچ دستاوردی نخواهد داشت و پس از آن هم مشخص نیست نتیجه ای داشته باشد در حالی که اگر در همین دوسال کار لازم صورت بگیرد و کشور معطل مذاکره مجدد نشود می توان انتظار رشد اقتصادی در سال های سوم به بعد را داشت. لذا حتی سخن گفتن از مذاکره در داخل نیز به طرف مقابل امید بیشتر برای حفظ فشار می‌دهد و عوامل دولتی و خصوصی داخلی را منفعل می کند که نتیجه‌ای جز باقی ماندن مشکلات کنونی و افزایش آن به بار نخواهد آورد.

مصطفی غنی زاده