سرداری که انالحق می‌گفت...

در پی شهادت سردار رشید اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی ، ابراهیم حسن بیگی، نویسنده شناخته شده ادبیات انقلاب و دفاع مقدس و صاحب آثار و رمان‌هایی چون «اشکانه»، «ریشه در اعماق»، «نشانه‌های صبح»، «سال‌های بنفش»، «شب ناسور»، «قدیس» و «معمای مسیح» یادداشتی را برای خبرگزاریارسال کرد. متن این یادداشت را در ادامه بخوانید: 

اخبار فرهنگ و هنر - «فکر می‌کردم: سردار سلیمانی می‌تواند رییس جمهور آینده ایران باشد. این را به چند نفراز دوستان نویسنده‌ام گفته بودم. هیچکدام جدی‌اش نگرفتند. شاید جدی هم نبود. فکری که حتی پشتوانه تحلیل سیاسی هم نداشت. اما دلم این را خواسته بود و می‌خواست. جای یک آدم با تقوا و قدر و توانمند در رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری آینده را خالی می‌دیدم.

فکر می کردم شاید سردار سلیمانی بیاید و نقطه امیدی را در عرصه اداره پرجنجال کشور ایجاد کند. نگرانی بسیاری از ما خالی بودن عرصه سیاست از مردان بزرگ و کارآمد و امتحان پس داده است. سلیمانی امتحانش را در همه زمینه‌ها به خوبی پس داده بود. تنها آدمی بود که همه دوستش دارند و کسی نسبت به او حب و بغضی نداشت. وقتی رسانه‌های معاند بیگانه از او به عنوان ژنرال یاد می‌کردند و او را عامل اصلی نجات مردم از دست داعش می‌دانستند، ما ایرانی‌ها به او افتخار می‌کردیم و صد البته نگران جان او هم بودیم. می‌دانستیم او سرداری سردار است انالحق گویان.

سلیمانی مثل شهیدی زنده در بین ما زیست. او روحی بود شهید در حصار تنی که بی صبری می‌کرد برای پیوستن به مقصد و مقصود. من این بیتابی را سال‌های نه چندان دور در شهید آوینی هم می‌دیدم. نوعی بی قراری که از وجنات سلیمانی هم می‌شد دید که ماندنی نیست و روزی خواهد رفت. آوینی شهید قلم بود و سلیمانی شهید قدم. هم او که مرد قدم بود و عمل. مردی که دشمنانش از او بیمناک بودند و دوستانش از او مسرور.

روحش شاد.»