یزدی‌نژاد: یارانه کاغذ راه‌گشا نیست

مهدی یزدی‌نژاد از جمله همان کارشناس‌هاست که در نشست تخصصی «رابطه نرخ کاغذ با رسانه‌های چاپی» میهمان غرفه معاونت امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و با  او درباره راه‌های پیشنهادی چاپ نشریات در این شرایط اقتصادی به گفت و گو نشستیم. یزدی‌نژاد تجربه طولانی در مدیریت چاپ و نشر روزنامه‌ها و مجلات مختلف داشته و حالا مدیر چاپخانه‌های موسسه مطبوعاتی جام جم و مدیر بازرگانی خبرگزاری مهر است.

الگوی درست چاپ و نشر

من حوزه نشر و چاپ را یکپارچه می‌بینم. الگوی کاملی در این حوزه است که می‌تواند راه‌گشا باشد. مهم‌ترین نکته این الگو، نسبت میان عرضه و تقاضاست. این قاعده از اولین روزنامه‌هایی که در کشور ما چاپ شد وجود داشته. بهرحال به یک دلیلی یک روزنامه پرفروش و یک روزنامه کم‌فروش بوده. دلیلش هم کاملا مشخص است؛ روزنامه‌ای که نیاز روز جامعه خود را برآورده می‌کرده و به آن می‌پرداخته، فروش بیشتری داشته است. این الگو امروز هم دقیقا کار خودش را انجام می‌دهد. وقتی یک روزنامه و مجله نیاز جامعه امروز و آن‌چیزی که تقاضای جامعه است را برآورده نمی‌کند، اقبالی هم به آن وجود ندارد و مسئله گرانی کاغذ و در نتیجه گرانی یک نشریه به این اندازه‌ای که گفته می‌شود در فروش آن تأثیرگذار نیست.

شما توجه کنید به فروش بعضی از کتاب‌هایی که در این نمایشگاه با همین قیمت بالای کاغذ فروش بالایی دارند. البته در این بازار هر کتابی به فروش نمی‌رسد و اگر یک ناشر نسبت به میزان فروش کتاب‌های خود معترض است، اول باید محتوای کتاب‌هایی که منتشر کرده است را بررسی کند و ببیند با نیاز جامعه امروز چقدر همخوانی دارد، بعد قیمت بالای کاغذ را بهانه کند.

مقصدی بهتر برای یارانه فرهنگی

وضعیت نشر کتاب و مجلات در حال حاضر، حکم یک بیماری را دارد که با دستگاه زنده مانده است. شرایط و موقعیت امروز وزارت فرهنگ مانند پزشکی است که باید تصمیم بگیرد با همین شرایط ادامه دهد یا اینکه دستگاه‌ها را قطع کند و بیمار را رها کند تا بمیرد.

اگر امروز کتاب و نشریات از سبد خانواده کم یا حذف شده است دلیلش فقط این نیست که علاقه‌ای به خواندن کتاب ندارد یا پولش را ندارد بلکه شرایط نشر کتاب و نشریات ما طوری است که فقط به فکر تولید محصول است و قبل از تعیین سوژه و تولید محتوای این محصول توجه کمی به نیاز و سلیقه جامعه دارد. دلیل این رویکرد تولیدمحور، نوع یارانه‌ای است که وزارت فرهنگ می‌دهد. یارانه‌ای که به تولیدکننده پرداخت می‌شود و نه مصرف‌کننده. پس ناشر فقط کارکرد چاپ کردن دارد نه کارکرد فرهنگی و محتوایی. اگر همین یارانه به مصرف‌کننده داده شود ‌اتفاق خوبی به خصوص در حوزه نشریات تخصصی می‌افتد. این یارانه که دولت دارد در حوزه فرهنگ هزینه می‌کند تقریبا می‌شود گفت که به دست مردم نمی‌رسد و تبدیل به سود می‌شود برای ناشران کتاب و صاحبان رسانه‌های چاپی. هر چه بیشتر تولید کنند، یارانه بیشتری می‌گیرند حالا با مخاطب یا بی‌مخاطب. البته این راه‌کار قبلا تجربه شده و شکست خورده اما به دلیلی بوده که ربطی به اصل طرح ندارد و باید در روش کار بازنگری شود.

 

مشتری هست، محصول نیست

هیچکس نمی‌تواند یک طرح بدهد و یک‌شبه همه کتاب‌خوان و روزنامه‌خوان بشوند. چنین طرحی فقط در تخیلات وجود دارد. اگر به گذشته توجه کنیم؛ زمانی که تلویزیون آمد، همه می‌گفتند دیگر کسی رادیو گوش نخواهد داد ولی اینطور نشد. وقتی سینما آمد همه می‌گفتند دیگر کسی به سالن نمایش نخواهد رفت ولی اینطور نشد. وقتی هم که فضای مجازی آمد خیلی‌ها می‌گفتند و می‌گویند که دیگر کسی سراغ رسانه‌های چاپی نخواهد رفت و من می‌گویم هیچ وقت اینطور نخواهد شد و رسانه‌های چاپی جایگاه خود را دارد. روزنامه‌ها از بین نخواهند رفت اما یک لازمه دارد و آنهم اینکه روزنامه‌ها و نشریات چاپی نگاه خود و رویکرد خود را بروزرسانی کنند. اگر مسئولان حوزه نشر و اطلاع‌رسانی فقط به فکر تولید باشند و ناشر و رسانه‌ای فقط به فکر تولید باشند طبیعتا روزنامه‌ای چاپ می‌شود با ۲۰هزار تیراژ که ۱۵ هزار نسخه آن برمی‌گردد. رسانه‌های ما باید کاری کنند که سیستم عرضه و تقاضا منطقی و و اقعی شود.

روزنامه‌های ما الان به جایی رسیده‌اند که حتی ادارات دولتی هم دیگر روزنامه نمی‌خرند. قبلا نیاز خبری داشتند و خریداری می‌کردند حالا این نیاز در فضای مجازی برطرف می‌شود و تقاضایی برای خرید روزنامه ندارند. روزنامه‌ها هم نه شکل خود را عوض می‌کنند نه محتوای خود را نسبت به نیاز و تقاضای مخاطب تغییر می‌دهند. خب چه توقعی داریم که روزنامه‌ها و نشریات بفروشند؟

توفیق در زنده نگه‌داشتن نشریات و روزنامه‌ها و نشر کتاب در تغییر نگاه مدیران، تولیدکنندگان و برنامه‌ریزان است. اصلی‌ترین نکته این تغییر نگاه، از بالا دیدن این موضوع است و اینکه انتشار روزنامه، مجله و کتاب را یک پازل ببینیم که همه اجزای آن در هم‌تنیده باید باشد تا کار درست شود. شما دقت کنید که با تلاش دولت و بخش خصوصی در حوزه کودک و نوجوان، اتفاق خوبی افتاد و نشریات و کتب کودک و نوجوان بسیار پرفروش و پرمخاطب است اما آیا فکر کرده‌ایم که این نسل چند سال دیگر جوان می‌شوند و ما برای جوان نه نشریه و روزنامه کافی و حرفه‌ای داریم و نه به کتاب برای جوانان فکر کرده‌ایم پس این مشتری که به زحمت به دست آمده، وقتی به دوران جوانی می‌رسد، از دست می‌رود و مشتری محصولات دیگر می‌شود.

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۵