سینما کلید پیشرفت کشور

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن۱۳۵۷ تنها واقعه‌ای سیاسی نبود و جامعه ایرانی را در ابعاد مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی، اقتصادی و شاخه‌های دیگر دگرگون و به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. پیرو همین تحول، سینما ی پس از انقلاب هم به لحاظ ساختاری و مضمونی، تفاوت‌هایی اساسی با سینمای پیش از انقلاب پیدا کرد و به راه دیگری رفت. مسیری که فارغ از قدردانی از زحمات سینماگران و تلاش‌های آنها برای فعالیت و بقای این هنر ــ صنعت در ایران، از جهات مختلف منتهی به پیشرفت شد و در مقابل سینمایی غالبا مبتذل و سطحی‌نگر در دوران فیلم فارسی، پرچمدار سینمایی متعالی و آبرومند بود.

مرگ سینمای پیش از انقلاب و دوران پهلوی حتی پیش از وقوع و پیروزی انقلاب رقم خورده بود و حتی ستاره‌ای چون فردین همراه دیگر فعالان و تهیه‌کنندگان و پخش‌کنندگان سینمای ایران، نسبت به شکست آن اذعان و اعلام خطر کرده بودند. تماشاگرانی که حدود دو دهه با زرق‌وبرق فیلمفارسی و سینمای صرفا تجاری و سرگرم‌کننده به سالن‌های سینما می‌رفتند و ساعاتی را با تخمه و سیگار و ساندویچ می‌خندیدند و اشک می‌ریختند و به هیجان می‌آمدند، از جایی به بعد دیگر چنین تکرار و کلیشه‌های سخیف جنسی و جاهلی را برنمی‌تابیدند و دنبال سینمای متفاوت و انواع دیگری از فیلم‌ها بودند. مردمی که خودشان و جامعه را در فیلم‌ها نمی‌دیدند از میانه‌های دهه ۵۰ به بعد از دست فیلمفارسی و سینمای طاغوتی خسته شدند و نیاز به انقلابی سینمایی داشتند. سینمای ایران یا عمدتا درگیر فیلم‌های مبتذل و جذب تماشاگر به سطحی‌ترین شکل ممکن بود یا در سینمای هنری و شبه‌روشنفکری فرسنگ‌ها دور از دغدغه‌های مردم سیر می‌کرد. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سینما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مواجهه ملت با خود و مسائل و مشکلات‌شان در سینما بود. جمله کلیدی امام‌خمینی‌(ره) بنیان‌گذار انقلاب اسلامی ایران همان اوایل تحول بنیادین کشور، مبنی بر این‌که «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با فحشا مخالفیم» به‌جز اطمینان و خاطرجمعی که به سینماگران برای ادامه فعالیت سینمایی و گذر از وضعیت بیم و امید داد، حکایت از تفاوت اساسی سینمای پیش و پس از انقلاب داشت. مسیری که از جمله حضرت‌امام‌(ره) تا جمله رهبر معظم انقلاب در میانه دهه ۸۰ با مضمون این‌که «کلید پیشرفت کشور دست سینماگران است» طی شد، به‌خوبی بیانگر نقش، موقعیت و جایگاه والای سینمای پس از انقلاب نسبت به دوران پیشین است. بنابراین چنین تفاوت بنیادینی، قیاس میان آن سینما و این سینما را ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌کند. پس برای این سنجش و بررسی اجمالی دستاورهای سینما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب چه بهانه و مناسبتی بهتر از روز سینما.

سینما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازتعریف شد. شاید برخی کارشناسان از تغییر و تحول‌های اول انقلاب و آن دوران چندساله گذار به‌عنوان اختراع دوباره چرخ در سینمای ایران یاد کنند اما وقتی ثمره و نتایج مثبت این دگرگونی فرهنگی را می‌بینیم، آن آزمون و خطاهای اولیه را امری لازم می‌دانیم. جلوگیری از ادامه فعالیت سینمایی برخی ستاره‌ها و کارگردان‌های فیلمفارسی شاید در این سال‌ها به‌راحتی نقد و قضاوت می‌شود و البته از جایی هم به‌دلیل لجبازی و سوءتفاهم برخی مدیران سینمایی وقت به بیراهه رفت و واقعا می‌شد از ظرفیت و محبوبیت آن سینماگران به نفع سینمای فرهنگی پس از انقلاب بهره برد، اما در زمان خودش نقش مهمی در ایجاد تفاوت میان سینمای طاغوتی و سینمای سالم بعد از انقلاب بازی کرد. برای تغییر رویکرد، نیاز به تغییر و اصلاح ظاهر امور و ویترین سینما هم بود و همزمان برای تغییرات محتوایی و ساختاری دیگر گام برداشت. یکی از مهم‌ترین قدم‌ها تغییر فضا و مضامین فیلم‌ها بود. سینمای پس از انقلاب هم آن فیلم‌های هنری و شبه‌روشنفکری را که نسبتی با مردم نداشت و صرفا برای خوشایند برخی منتقدان ساخته می‌شد، کنار گذاشت. اما آن چیزی که نیاز به شخم جدی‌تری داشت، فیلمفارسی بود که همیشه بنا را روی مسائل و شوخی‌های جنسی و عریان‌نمایی و رقص و آواز می‌گذاشت و اگر هم مسائلی درباره فتوت، جوانمردی و نقد طبقه فرادست و بهادادن به طبقه محروم مطرح می‌کرد، بسیار سطحی بود و هیچ‌گاه ریشه‌ای عمل نمی‌کرد و به عمق نمی‌رفت. حذف این ظواهر فریبنده برای جذب تماشاگر، با فیلمنامه‌هایی درباره مردم و برای مردم جایگزین شد و آن سینمای صرفا تجاری و سرگرم‌کننده که برای جذب تماشاگر و فروش بیشتر در گیشه به هر ترفندی متوسل می‌شد، تبدیل به سینمایی شد که برای انسان و جامعه در همه اشکالش ارزش و اعتبار قائل بود. به‌ویژه به زن و ستارگان زن به‌عنوان ابزاری برای جذب تماشاگر و سوءاستفاده تجاری نگاه نمی‌کرد و حرمت مقام و شأنیت زن را همپای انقلاب و تغییرات فرهنگی و اجتماعی حفظ و ارتقا داد. مضامین دینی، عرفانی و اخلاقی که در سینمای پیش از انقلاب جایی در فیلم‌ها نداشتند، پدیدار شدند و دست مخاطبان را در مباحث معنوی و رشد اندیشه هم گرفتند. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، فیلم‌های فاخر و ماندگاری در حوزه‌های مختلف تولید شد که تصور ساخت آنها در سینمای پیش از انقلاب ممکن نبود. سینمایی اخلاقی، متفاوت و هنرمندانه که به سینمای ایران هویت بخشید، چیزی که در سینمای غریب و بیگانه با فرهنگ ایرانی و اسلامی مطلقا غایب بود. سینمای ایران پس از پیروزی انقلاب متشخص و شناسنامه‌دار شد، طوری که در منطقه و جهان حرف‌هایی جدی برای گفتن داشت و دارد و مخاطبان سینمای دنیا، در نقطه سینمای تجاری و پرهیاهوی هالیوودی به آغوش امن، آرام، انسانی و اخلاقی آن پناه می‌برند. فارغ از تفاوت مضمونی، فضای فیلم‌های سینمای پس از انقلاب هم به‌تدریج همگام با پیشرفت‌های سینمای جهان به روز و حرفه‌ای‌تر شد و در بحث تکنیک هم حرف‌هایی برای گفتن داشت. همه اینها دست به دست هم داد تا سینمای سقوط کرده و ورشکسته پیش از انقلاب، دوباره احیا شود و جان بگیرد و سینمای داستانی، فیلم کوتاه، مستند، انیمیشن و آثار هنری و تجربی رونق بگیرند و ضمن بهادادن به ارزش‌ها، ایجاد رضایت در مخاطبان و فرهنگسازی در میان مخاطبان و در جامعه، در جهان هم حرف‌هایی جدی برای گفتن و اثرگذاری داشته باشند.

تنوع ژانر

اگر از برخی تلاش‌های هنرمندانه و ساخت چند فیلم شاخص و قابل‌تامل از سوی بعضی از فیلمسازان بزرگ در سینمای پیش از انقلاب بگذریم که قابل ارج نهادن و ارزش و احترام هستند، درمجموع با سینمایی تک‌ژانری روبه‌رو بودیم. البته حتی نمی‌توان نام ژانر را بر آن سینما و فیلم‌ها گذاشت و بیشتر سینمای ایران در سیطره فیلم‌هایی سطحی و مبتذل بود که اصطلاحا فیلمفارسی خوانده می‌شد. آثاری با فیلمنامه‌ای یک خطی که با استفاده از انواع چاشنی‌های جنسی، رقص و آوازی و اغراق و درشت‌نمایی در احساسات به‌دنبال جذب به هرقیمتی تماشاگران و فروش در گیشه بودند. در آن کفه الاکلنگ همیشه بالا هم فیلم‌هایی به اصطلاح هنری و شبه‌روشنفکرانه بودند که آنها هم سروشکل خاصی داشتند و در هیچ ژانر و گونه سینمایی دسته‌بندی نمی‌شدند. بنابراین با چنین عقبه تک‌ژانر و درحقیقت بدون ژانری، وقوع انقلاب اسلامی و تغییر و تحول فرهنگی و هنری، سینمای ایران را با ژانرها و گونه‌های مختلف فیلمسازی آشتی داد. از دل همین سینما بود که کمدی به دور از روش سخیف و مبتذل و تکه‌پرانی‌ها و رفتارهای جنسی، قدر و قیمتی یافت و آثار شاخص و ماندگاری چون اجاره‌نشین‌ها ــ از آن به‌عنوان بهترین کمدی سینمای ایران نام می‌برند ــ ، آپارتمان شماره ۱۳، جیب‌برها به بهشت نمی‌روند، لیلی با من است و مارمولک ساخته شدند. فیلم سیاسی و آثار جاسوسی، پلیسی و اطلاعاتی و امنیتی که به‌دلایل سانسور جایی در سینمای پیش از انقلاب نداشت، در سال‌های پس از پیروزی انقلاب مجال بروز و ظهور یافت، به‌طور مثال اولین فیلم جاسوسی سینمای ایران با عنوان «دست شیطان» به کارگردانی حسین زندباف در سال ۱۳۶۰ ساخته شد و به نمایش درآمد. دوران طلایی سینمای کودک و نوجوان، چه فیلم‌هایی درباره کودک ــ که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استاد و پرچمدار آن بود ــ و چه فیلم‌هایی برای کودک، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بود. در شکل اول برخی بزرگان فیلمسازی همچون بهرام بیضایی و عباس کیارستمی ــ که خودش در سینمایی شاعرانه و انسانی صاحب سبک بود و پیشنهاد تازه‌ای برای سینمای جهان داشت ــ و امیر نادری پای کار آمدند و فیلم‌هایی مثل باشو غریبه کوچک، خانه دوست کجاست و دونده را ساختند که جزو بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران هستند و در شکل دوم هم فیلم‌های سرگرم‌کننده، فانتزی و جذاب و خوش آب‌و‌رنگ سینمای کودک مخاطبان بسیاری را به سالن‌های سینما کشاندند و باعث رونق سینمای ایران و فروش خیلی خوب فیلم‌ها شدند، شهر موشها، سفر جادویی، دزد عروسکها، کلاه قرمزی و پسرخاله، گلنار، خواهران غریب، پاتال و آرزوهای کوچک، مدرسه پیرمردها، کاکلی، دره شاپرکها و... از جمله این آثار بودند.  سینمای انیمیشن و پویانمایی هم در سال‌های پس از انقلاب متحول شد. البته این اتفاق روی شانه فعالان این عرصه در سال‌های پیش از انقلاب افتاد و جوانان مستعد انقلابی به‌ویژه در سال‌های اخیر به پیشرفت چشمگیری در تکنیک و داستانگویی دست یافتند. مهم‌تر این‌که این فیلم‌ها با استقبال و فروش خیلی خوبی هم در گیشه مواجه شد و در انفعال و کم‌رونقی سینمای کودک و نوجوان در دهه ۹۰ و این چند سال، نظر و رضایت کودکان و نوجوانان این سرزمین را تامین کرد. فیلم‌های «پسر دلفینی»، «لوپتو»، «شاهزاده روم»، «فیلشاه» و «بچه‌زرنگ»  - که در نوبت اکران عمومی است و در جشنواره فیلم فجر با اقبال بالایی روبه‌رو شد- از مصداق‌های این روند موفق است. 

سینما کلید پیشرفت کشور

سینمای اجتماعی هم در دوران پس از انقلاب قدر دید و بر صدر نشست و مردم در این فیلم‌ها می‌توانستند آینه‌ای از خود و مسائل‌شان را ببینند. اصغر فرهادی در سال‌های اخیر، با تمرکز دقیق و هنرمندانه در طبقات محروم، متوسط و خلق درام‌هایی متفکرانه، سطح سینمای اجتماعی را ارتقا داد. 

حتی ملودرام‌ها هم متفاوت از آثار سطحی در سینمای پیش از انقلاب بود، نمونه‌اش «گل‌های داوودی» ساخته رسول صدرعاملی که با استقبال خیره‌کننده مردم و فروش بالا در گیشه روبه‌رو شد. سینمای جنایی هم ساختار و سروشکل جدی‌تری پیدا کرد و در دوره‌های مختلف محمدعلی سجادی و فریدون جیرانی به تولید آثار جذاب و باکیفیتی در این زمینه دست زدند. هرچند شاید به لحاظ اثرگذاری و جذب طیف وسیع مخاطبان در حد و اندازه نام و آوازه و فیلم‌های جنایی و حادثه‌ای ساموئل خاچیکیان در دهه ۴۰ نبود و نتوانست مثل این فیلمساز فقید تبدیل به پدیده فیلمسازی در زمان خود شود. 

سینمای اکشن و حادثه‌ای ایران هم در سال‌های پس از انقلاب، تکانی اساسی خورد و گیشه خوبی داشت. اکشن و حادثه در فیلمفارسی بیشتر به معجون غریبی می‌مانست که در تلفیق با لودگی و تیپ‌سازی‌های درهم چندان یال و کوپالی نداشت اما در سینمای پس از انقلاب با حضور ستاره‌هایی چون جمشید هاشم‌پور و فرامرز قریبیان به سروشکل متناسبی، البته در حد بضاعت و داشته‌های سینمای ایران در این زمینه دست یافت و مخاطبان بسیاری را در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ به سینما کشاند. هرچند این سینما در سال‌های اخیر نیاز به بازتعریف و پرورش ستاره‌ها و قصه‌هایی تازه دارد و مخاطبی که بهترین و مهیج‌ترین اکشن‌های هالیوودی را دیده، دیگر دل به الگوهای سینمای اکشن ایرانی در گذشته نمی‌دهد. 

در ژانر تاریخی و آثار دینی هم سینمای پس از انقلاب دست به کاری زد که سینمای پیش از انقلاب اعتقادی به آن نداشت، آن را تجربه نکرده بود و همان اندک مراجعه به تاریخ هم تقلیدی کم‌جان از نمونه‌های غربی و مبتنی بر روایات افسانه‌ای بود اما در سینمای متعهد پس از انقلاب، رجوع به شخصیت‌ها و رخدادهای دینی و مذهبی در بستر تاریخ جزو اولویت‌ها قرار گرفت و مخاطبان انبوهی هم در تلویزیون و سینما یافت. اگرچه سینمای مستند پیش از انقلاب، دارای گنج‌هایی از فیلم‌ها و فیلمسازان بود و در ارزش و اعتبار از سینمای داستانی آن‌موقع پیشروتر بودند اما در سینمای پس از انقلاب بود که این گونه سینمایی رشد چشمگیری پیدا کرد و تنوع و گستردگی موضوعات و طرح مسائل و مشکلات مختلف از اقصی‌نقاط کشور، بسیار بر ارزش و اعتبار آن افزود. اما گل سرسبد ژانرها در سینمای پس از انقلاب در مقایسه با سینمای پیش از انقلاب، ژانر جنگی است، به‌ویژه به برکت جنگ تحمیلی سینمای ایران صاحب شکل‌گیری زیرگونه دفاع‌مقدس شد. به‌جز آثار صرفا جنگی و سرگرم‌کننده با مایه‌های اکشن، حادثه‌ای و ماجراجویانه همچون «پلاک»، «پایگاه جهنمی»، «عقاب‌ها» و «کانی‌مانگا» که آنها هم به نوبه خود، واجد پیام‌ها و ارز‌ش‌هایی درباره دفاع و جنگندگی رزمنده‌های ایرانی بودند، بتدریج فیلم‌هایی با مضامین معنوی و عرفانی هم تولید شد که به دلیل تعدد آثار و امضایی مشخص در قالب فیلم‌های دفاع‌مقدس گنجانده شد، روایت‌هایی که باوجود طرح موضوع در قالب و با مختصات سینمای جنگی، نگاه‌شان متفاوت از نگاه ضدجنگ و غیرانسانی ژانر جنگی مرسوم دنیا بود و امری معنوی و متعالی و الهی را دنبال و ترویج می‌کرد. از این منظر فیلم‌های دفاع‌مقدس نوعی پیشنهاد تازه برای سینمای جنگی جهان بود که البته به‌دلیل عنادورزی دشمنان ایران و اسلام و انقلاب آن‌طور که باید مجال نمایش و اشاعه در سطح منطقه و به‌ویژه در جهان به آن داده نشد، با این‌حال به مدد ظهور فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول ملاقلی‌پور، جمال شورجه و دیگران و ساخت فیلم‌هایی تاثیرگذار و ماندگار و برگزاری جشنواره فیلم مقاومت، سینمای دفاع‌مقدس راه خود را به دیگر نقاط دنیا پیدا کرد و سهم مهمی در ترویج فرهنگ مقاومت و استکبارستیزی مردم آزادیخواه جهان داشت. 

پشتوانه غنی آموزش 

طبق پژوهش‌هایی که چند سال قبل در قالب نشست‌های شنبه‌های انقلاب گردآوری و ارائه شد، در سال‌های پیش از انقلاب تنها پنج مرکز دانشگاهی و آموزشی در عرصه سینما فعالیت می‌کردند. هرچند همان اندک محیط‌های آموزشی به‌ویژه دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خروجی‌های درخشانی داشت اما برای کشف، تربیت و آموزش طیف وسیع‌تری از علاقه‌مندان و هنرجویان نیاز به فضاهای بیشتری بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی این نیاز تکمیل و تقویت شد و خروجی‌های به‌مراتب بیشتری داشت. ۱۱هنرستان در رشته سینما، ۱۵ مرکز علمی کاربردی در سطح کاردانی و شش مرکز در سطح کارشناسی، ۱۱مرکز دانشگاهی دولتی، غیرانتفاعی، آزاد و پردیس در سطح کارشناسی و کارشناسی‌ارشد، ۱۵۹ آموزشگاه خصوصی در تهران و شهرستان‌ها، چهار مرکز آموزشی نهادی، دو مرکز دانشگاهی نهادی در سال‌های پس از انقلاب به تربیت سینماگر در رشته‌های مختلف سینمایی می‌پردازند. طبیعتا مقایسه این دو کمیت در گذشته و دوران انقلاب، کفه ترازوی فارغ‌التحصیلان بخش اخیر را هم به‌مراتب سنگین‌تر می‌کند؛ به‌طوری‌که قبل از انقلاب با پنج مرکز دانشگاهی و آموزشی در حوزه سینما، حدود ۱۴۷ نفر در سینما فارغ‌التحصیل شدند که این تعداد پس از پیروزی انقلاب اسلامی با بیش از ۱۵۰ هزار نفر دانشجو، هنرجو و فارغ‌التحصیل، رشد ۱۰۰ برابری داشته‌است. 

یکی از مهم‌ترین مراکز آموزشی سینمای پس از انقلاب، انجمن سینمای جوانان ایران است که با برخورداری از ۵۸ دفتر در مناطق مختلف کشور، بحث عدالت فرهنگی را به‌خوبی معنا کرده و باعث کشف استعداد و تربیت و آموزش جوانان مستعدی تاکنون شده‌است. نیروهایی که بسیاری از آنها در همه این سال‌ها جذب سینمای بلند و حرفه‌ای هم شده‌اند. انتشار کتاب‌ها و نشریات سینمایی هم پازل تکمیل‌کننده بحث آموزش و مطالعات آزاد علاقه‌مندان، هنرجویان و فعالان سینماست. در این زمینه هم در دوران پس از انقلاب رشد چشمگیری را شاهد بودیم. ۲۳۵ عنوان کتاب سینمایی چه در قالب تالیف، ترجمه و پژوهش در همه سال‌های پیش از انقلاب حتی در قیاس با حجم آثار مطبوعه و مکتوب آن دوران هم رقم ناچیزی است و نظر دوستداران سینما را تامین نمی‌کرد. این میزان در این یکی دو سال به عددی حدود ۲۰۰۰ عنوان کتاب و بیش از هشت برابر کتاب‌های سینمایی قبل از انقلاب رسید؛ آثاری متنوع و درباره مباحث مختلف که به نیازها و سلیقه‌های مختلف اهالی سینما پاسخی شایسته می‌دهد. هرچند هنوز و باوجود این رشد بی‌سابقه، در قیاس با چاپ کتاب‌های سینمایی در دنیا، چند گام عقب‌تر هستیم و نیاز به توجه بیشتر در این‌خصوص داریم. تعداد و کیفیت نشریات سینمایی هم ارتباط مستقیمی با حال و روز سینمای کشور دارد. گرچه در دوران پیش از انقلاب انتشار ۴۲ عنوان نشریه و مجله و در راس آنها ستاره سینما و فیلم و هنر، نشان از پویایی این شاخه داشت اما بیشتر فضای این نشریات در اختیار فیلمفارسی و فیلم‌های هالیوودی آن هم با تمرکز روی اخبار و مصاحبه‌های کم و بیش زرد و حاشیه‌ای بود و آن میزان از نقدهای جدی و مثبت منتقدانی چون پرویز دوایی، جمشید ارجمند، کیومرث وجدانی، هوشنگ کاووسی، شمیم بهار و ... در قیاس با انبوه مطالب عامه‌پسند جلوه چندانی نداشت که تنها به کار عده‌ای نخبه‌پسندها می‌آمد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی عمر این نشریات به‌دلیل ارتباط تنگاتنگ محتوایی و ساختاری با فیلمفارسی و سینمای شبه‌روشنفکرانه آن زمان هم سر‌آمد و تعطیل شدند. پس از انقلاب و با بقا و تثبیت جایگاه سینمای ایران، کم‌کم نشریات سینمایی تازه و مؤثری پدیدار شدند که فارغ از انتشار اخبار تولید و اکران سینمای ایران و جهان، به شکل جدی به حوزه نقد و تحلیل فیلم ورود کردند و با تربیت غیرمستقیم منتقد و سینماگر، جریان‌ساز شدند. در راس آنها مجله فیلم با مدیریت مسعود مهرابی، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری بود که چراغ اول و درخشانی را در این زمینه روشن کرد و تا سال‌ها عملکرد موفق و خوانندگان بسیاری داشت. گزارش فیلم، سینما، دنیای تصویر، صنعت سینما، فیلمنگار، فیلمخانه، ۲۴ و... هم از دیگر مجلات و نشریاتی بودند که در مقاطع مختلفی منتشر شدند و سهم به‌سزایی در حوزه مطالعاتی علاقه‌مندان و فعالان سینما داشتند. تعداد نشریات سینمایی در سال‌های پس از انقلاب به ۵۵عنوان می‌رسد اما مثل همه دنیا از جمله آمریکا و فرانسه که ید طولایی در انتشار نشریات سینمایی دارند، فقط چند مجله در این میان گل کردند و موفق ظاهر شدند. 

افزایش تولید

یکی از تفاوت‌های اساسی و وجوه برتری سینمای پس از انقلاب با سینمای گذشته در افزایش تولید است. با همه هیاهو و بزرگنمایی که درباره سینمای پیش از انقلاب و چرخش صنعت سینما وجود داشت و هنوز هم برخی بر آن اصرار دارند، تولید در آن سینما آن طور که نشان می‌داد چشمگیر نبود یا اگر هم پافشاری درباره رونق تولید در آن وجود دارد، این کمیت در کیفیت کلی آثار که عموما سطحی و از جنس فیلمفارسی‌های مبتذل بودند، رنگ می‌بازد. سینمای ایران در همه سال‌های پیش از انقلاب فقط ۱۱۰۷ فیلم تولید کرد اما میزان تولید در سینمای پس از انقلاب رشد چشمگیری داشت و به جز آثاری که امسال تولید شده یا در دست تولید است، از سال ۵۸ تا ۱۴۰۱ درمجموع ۲۸۳۴ عنوان فیلم تولید کرد؛ یعنی بیش از ۵/۲ برابر سینمای پیش از انقلاب. ضمن این‌که این افزایش تولید، به شکل واضحی و در مقام مقایسه با پیشرفت قابل توجه در کیفیت ساختاری و مضمونی و تنوع ژانری آثار هم در ارتباط است. البته میزان تولید در هر دوره و در سال‌های مختلف به دلایل گوناگون، فراز و نشیب‌هایی هم داشت اما درسینمای پس از انقلاب بود که تعداد تولیدات سالانه از مرز ۱۰۰ فیلم عبور کرد و تقریبا به عدد میانگین تولید در سینمای ایران تبدیل شد. دراین میان سال ۹۵ با تولید ۱۳۳ فیلم در صدر قرار داد. در سینمای پیش از انقلاب هم سال ۵۱ با تولید ۸۸ فیلم رتبه اول را در اختیار داشت. 

یکی از دلایل مهم افزایش تولید به نهادهای متولی سیاست‌گذاری و تولید فیلم در کشور برمی‌گردد که از شش نهاد در سال‌های پیش از انقلاب به ۱۲ نهاد متشکل از ۲۶ زیرمجموعه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب رسید. همچنین این میزان از تولید و فعالیت، نیاز به تشکیلات و امور صنفی را هم افزایش داد و سه تشکل و صنف سینمایی قبل از انقلاب در سال‌های پس از پیروزی انقلاب به ۳۰ صنف رسید.      

زیرساخت و سالن‌های سینما 

سینمایی با این حجم از تولید و پویایی نیازمند زیرساخت‌هایی قوی و درست و درمان است. با وجود این‌که سینمای پس از انقلاب هنوز با نقطه مطلوب در این زمینه فاصله دارد. استانداردهای جهانی می‌گوید باید به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما وجود داشته باشد اما در ایران تا میانه‌های دهه ۹۰ به ازای هر ۳۰۳ هزار نفر یک سالن سینما وجود داشت و در این چند سال اخیر با بهبود زیرساخت و افزایش سینماسازی و پردیس‌سازی به ازای هر ۶۰ هزارنفر یک سالن سینما وجود دارد. با این حال وجود ۲۳۰ شهر فاقد سینما در کشور، هنوز چشم اسفندیار بحث زیرساخت است و نیاز به فعالیت پررنگ‌تر نهادهای متولی دارد.  ‌به رغم این نقدها و خواست‌ها، سینمای ایران در حوزه زیرساخت و سالن‌سازی هم حال و روز خوبی نسبت به سینمای پیش از انقلاب دارد. البته نباید از تعداد بالای سالن‌های سینما در سال‌های قبل از انقلاب گذشت و ۴۳۷ سالن سینما تا حدودی جوابگوی جمعیت سینماروی آن زمان بود و اکران فیلم‌های پرزرق و برق فیلمفارسی‌ها و فیلم‌های سینمای جهان، با اقبال مخاطبان و پرشدن سالن‌های سینما هم مواجه می‌شد اما همان روند انحطاط فیلمفارسی از میانه‌های دهه ۵۰ باعث قهر تماشاگران با سینما و افت فروش و تعطیلی سالن‌های سینما همراه و باعث شد تنها حدود ۱۰۰ سالن سینما به پیروزی انقلاب برسند. طبق آمار از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون تعداد سینما‌های کشور به ۴۰۸ سالن رسیده که رشد چهار برابری را نسبت به دوران گذشته نشان می‌دهد. 

جشنواره‌های معتبر 

سینمای پیش از انقلاب از میان ۹ جشنواره‌ای که برگزار می‌کرد، تنها دو فستیوال معتبر و اسم و رسم‌دار داشت؛ جشنواره جهانی فیلم تهران که فیلم‌های برگزیده ایران در کنار آثاری از دیگر کشورها به رقابت می‌پرداختند و جشنواره فیلم سپاس که از فیلم‌های برتر ایرانی در هر سال تجلیل می‌کرد. به جز این، باید به جشنواره بین‌المللی فیلم رشد به عنوان قدیمی‌ترین جشنواره فیلم ایران اشاره کرد که بر فیلم‌های علمی، آموزشی و تربیتی تمرکز داشت و هنوز هم فعال است. هرچند به دلیل تاکید روی وجوه آموزشی، عموما علاقه‌مندان سینما تمایل چندانی در توجه به آن ندارند. با وجود برخی امتیازات از جمله مراوده با سینمای جهان و حضور بعضی از چهره‌های سرشناس دنیا در جشنواره جهانی فیلم تهران، جشنواره‌ها در سینمای پس از انقلاب تناسب کامل‌تری با تولیدات و سلایق مختلف سینمایی داشتند و سینمای ایران دارای چند جشنواره معتبر در کشور و حتی در منطقه و جهان شد. جشنواره فیلم فجر که تا امروز ۴۱ دوره آن برگزار شده، مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران است و اگرچه در چند سال اخیر از ذات و ماهیت فجری و انقلابی خود فاصله گرفته اما هنوز نسبتی اساسی با سینمای انقلاب دارد. جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان، جشنواره سینماحقیقت (مسابقه فیلم‌های مستند)، جشنواره فیلم مقاومت، جشنواره مردمی فیلم عمار، جشن حافظ (مجله دنیای تصویر)، جشن سینمای ایران، جشنواره بین‌المللی فیلم شهر، جشنواره فیلم پلیس و ... از جمله جشنواره‌ها و رویدادهای سینمایی شکل‌گرفته در پس از پیروزی انقلاب هستند که تنوع مضمونی و محتوایی مثال‌زدنی دارند و در طیف‌های مختلف فیلمسازان ایجاد انگیزه می‌کنند.   

حضورهای موفق جهانی

سینمای ایران همواره حضور موفق و افتخارآمیزی در سطح جهانی و در جشنواره‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشته‌است. با این حال، در این زمینه هم کفه ترازو به نفع سینمای پس از انقلاب سنگین‌تر است، هم از نظر کمیت حضور و موفقیت جشنواره‌ای و هم از جنبه شهرت و ارزش و اعتبار جوایز. سینمای ایران در سال‌های پیش از انقلاب از میزان ۶۷۵ حضور جشنواره‌ای خارجی، ۱۵۲ جایزه دریافت کرد و در دوران پس از انقلاب اسلامی از میان ۳۴هزار و۹۳۰حضور، برنده ۳۶۸۵ جایزه شد. مدال برنز برای ابراهیم گلستان (یک آتش) در جشنواره فیلم ونیز، جایزه شیرسن مارکو برای ابراهیم گلستان (تپه‌های مارلیک) در جشنواره فیلم ونیز، جایزه بهترین فیلم کوتاه برای فروغ فرخزاد ‌‌(خانه سیاه است) در جشنواره فیلم اوبرهاوزن، جایزه بهترین فیلم تکنیکی برای احمد فاروقی قاجار (طلوع جدی) در جشنواره فیلم کن، جایزه منتقدان بین‌المللی برای داریوش مهرجویی (فیلم گاو) در جشنواره فیلم ونیز، جایزه بهترین بازیگر برای عزت‌ا... انتظامی(فیلم گاو) در جشنواره فیلم شیکاگو، جایزه خرس نقره‌ای برای سهراب شهید ثالث(طبیعت بی‌جان) در جشنواره فیلم برلین، جایزه تندیس طلایی برای ناصر تقوایی (رهایی) در جشنواره فیلم سانفرانسیسکو از مهم‌ترین جایزه‌های سینمایی پیش از انقلاب بود. اما در سینمای پس از انقلاب بود که سینمای ایران برای نخستین بار با عباس کیارستمی و فیلم طعم گیلاس، جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را به دست آورد و رخشان بنی‌اعتماد برای فیلم قصه‌ها، جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم ونیز را برنده شد و شهاب حسینی به عنوان اولین بازیگر ایرانی جایزه نخل بهترین بازیگر مرد همین رویداد معتبر را برای بازی در فروشنده به خانه برد و اصغر فرهادی هم برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران، دو جایزه اسکار را برای ساخت فیلم‌های جدایی نادر از سیمین و فروشنده کسب کرد. 

حضور موفق زنان فیلمساز

اگر از حضور برخی زنان به عنوان ستاره‌ها و بازیگران بگذریم که آن هم در بیشتر موارد با سوءاستفاده از جنبه‌های ظاهری آنها در فیلمفارسی‌ها همراه بود، سینمای پیش از انقلاب سینمای یکسره مردانه‌ای بود و زنان نقش و حضور چندانی در پشت صحنه و میان عوامل نداشتند. در سینمای پیش از انقلاب تنها دو کارگردان زن برای ساخت فیلم پشت دوربین قرار گرفتند که آن دو هم فقط یک فیلم ساختند و فیلمسازی‌شان تکرار نشد. نخست شهلا ریاحی که اولین کارگردان زن ایران لقب گرفت و سال ۱۳۳۵ فیلم مرجان را با بازی خودش ساخت و دوم هم کبری سعیدی که سال ۵۷ فیلم مریم و مانی را کارگردانی کرد. اما در سینمای پس از انقلاب شاهد رشد و فعالیت مستمر و موثر زنان فیلمساز بودیم که در سال‌های اخیر بیشتر از همیشه هم شده‌است. رخشان بنی‌اعتماد، پوران درخشنده، تهمینه میلانی، مرضیه برومند، منیژه حکمت، نرگس آبیار، آیدا پناهنده، تینا پاکروان، نیکی کریمی، انسیه شاه‌حسینی، مونا زندی حقیقی و... از مهم‌ترین فیلمسازان زن سینمای ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی هستند. به جز اینها باید به انبوهی از ستارگان و بازیگران و سینماگران زن در شاخه‌های مختلف از تهیه‌کننده تا منشی صحنه و چهره‌پرداز و تدوینگر و... اشاره کرد که در سینمای پیش از انقلاب حضور و فعالیت‌شان به این شکل و با این کیفیت و این تشخص و هویت مستقل و محترمانه قابل تصور نبود.