از ترانه یخ و آتش تا سریال بازی تاج و تخت
گروه فرهنگی -

سید علی‌ علائی نژاد؛ بازی تاج و تخت، نام همان مجموعه تلویزیونی مشهوری است که این روزها توجه اکثر بینندگان و علاقه مندان به سریال های خارجی را به خود جلب کرده است. در نوشته ای که امروز در مقابل شما خوانندگان قرار گرفته است سعی‌ بر این دارم نگاهی‌ شاید عمیق‌تر از نقد و تحلیل بر این سریال قدرتمند و خوش پرداخت داشته باشم.

سریالی که با نام بازی تاج و تخت از شبکه مشهور اچ‌ بی‌ او این روزها شاهد اتمام سومین فصلش بودیم بر اساس مجموع رمانیست فانتزی نوشتهٔ جرج آر. آر مارتین که در سال ۱۹۹۶ به چاپ رسید. هفتگانه(سرود یخ و آتش) پس از اتمام تا به امروز از دیدگاه منتقدین و مخاطبان ادبی‌ و اساتید ادبیات اسطوره‌ای‌ کشورهای مختلف، هم پا و در بعضی‌ موارد با یک رتبه بالاتر از سه‌گانه(ارباب حلقه ها) ی استاد جی‌ آر. آر تلکین، به عنوان برترین اثر حماسی فانتزی تلقی‌ شده است. اما اینکه چرا و چگونه این اثر فانتزی تا به این حد مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است مبحثی است که در بخش اول این نوشته به آن‌ خواهم پرداخت.

تفاوت هفتگانه سرود یخ و آتش با تمامی‌ رمان‌های حماسی فانتزی ما بعد ارباب حلقه‌ها در این است که آقای مارتین به اصول مولف استاد خود تلکین پایبند است. خلق جهانی‌ خیالی، سپس خلق اقوام ساکن در سرزمین‌های این جهان خلق شده، تبیین زبان و فرهنگی‌ خلاقانه برای این اقوام و در نهایت قرار دادن عملی برای اتحاد یا جنگ و رقابت این مردم تازه خلق شده در کنار و مقابل یکدیگر. این چیزیست که مارتین به درستی‌ هرچه تمام تر انجام داده است. اما آنکه اثر مارتین را متمایز می‌کند عواملیست بی‌ نظیر که همانندش را در اسطورهٔ تلکین نیز نمی‌توان یافت.



مارتین پس از آنکه جهان فانتزی خودرا به نحوی استادانه خلق کرد قرار بر این گذاشت که با دیدی باز‌تر جهان کنونی را به این جهان خیالی منتقل کند. حکومتها، سیاست‌ها، احساسات، خیانت، رفاقتها و روابط خونی، شهوت و حسادت یا به عبارتی تصویری رئال از جهان حاکم نیز به نحو کامل و بی‌ نقص در " سرود یخ و آتش " دیده میشود. در رمان مارتین به باور مردم ساکن در وستروس(سرزمین ماجرای بازی تاج و تخت) اسطوره‌ها سال‌هاست که از بین رفته اند. اما از شروع رمان لحظه به لحظه مارتین در تعارض بی‌ نظیری به شما نشان می‌دهد که این دروغی بیش نیست و اسطوره را نمی‌توان با عطش جنگ خاموش کرد. صف آرایی یک به یک اسطوره ها در مقابل یکدیگر در این حماسه به ما نشان می‌دهد با باور‌های دروغین چیزی عوض نخواهد شد.



اصلی‌‌ترین نکتهٔ سرود یخ و آتش در این است که رمان رقابت چندین قوم با رهبران مختلف را پس از نابودی پادشاهی اساطیر(تارگرینهای اژدها در کتاب) به دست دو سلحشور انقلابی بر سر به دست آوردن سریر آهنی نشان می‌دهد. آنقدر المان‌های این جنگ سریر آهنی عمیق هستند که گاهی فراموش می‌شود که همه آن‌ها از دل یک مجموع رمان بیرون آمده اند. و آنقدر به واقعیت نزدیک اند که گاهی با یک مقاله‌ تاریخی‌ به اشتباه گرفته می‌شوند.
در جنگ سریر آهنی هرگاه کسی‌ درگیر احساسات میشود رقابت در سیاست را می‌بازد و هرگاه کسی‌ با بی‌ رحمی از احساسات و شرف و غرور خود دست می‌کشد پیروز جنگ است. همه دم از پیروزی نام خانواد‌گی و قوم خود می‌زنند اما درون خانواده و قبیل نیز جنگی دیگر در جریان است.

سال ۲۰۱۱ شبکه تلویزیونی بی‌ همتای اچ‌ بی‌ او که بهترین سریالهای تلویزیونی از جمله مجموعه(سیم) در ژانر پلیسی‌،(سوپرانز) در ژانر جنایی و(جنسیت و شهر) در ژانر احساسی‌ را در کارنامه ا‌ش دارد دست به ساخت حرفه ای‌‌ترین مجموعه ممکن بر اساس رمانهای مارتین زد، نا ممکن تا به انجا که بارها به دلیل هزینه بالای ساخت سریال سخن از توقف ادامه آن نیز رفت.

دوید ویس و دوید بنیفف، دو نفر از طرفداران پروپا قرص " سرود یخ و آتش " مسئولیت خلق سریال را بر عهده گرفتند. اتفاق خوب مجموعه در این است که خالق داستانِ اصلی‌، مسئولیت اجرایی کار و نظارت بر خالقین مجموعه سریال و نویسندگان آن‌را بر عهد دارد. کارگردانی‌ها کم اشتباه، پرداختهای سریالی بی‌نظیر و موسیقی‌ متن نوشته شده توسط " رامین جوادی " نیمه ایرانی‌ شاهکار است و شمارا مبهوت می‌کند. از لحظه آغاز اولین قسمت از اولین فصل سریال شما جذب میشوید و انتظار دیدن سریالی قوی را دارید. تا اینجای کار حق با شماست.

اما کم کم بازیگران سریال که قهرمانان و کارکترهای عمیق این اسطوره را بازی می‌کنند به شما معرفی‌ می‌شوند. از ستاره ارباب حلقه‌های ۱(بازیگر نقش برمیر) شن بین و لنا هیدی(ملکهٔ‌ فیلم ۳۰۰) که در فیلمهای سینمایی پیش از این درخشید‌اند تا بازیگران فوق‌العاده تئاتر انگلیس و بازیگران خردسال و جوان و نوجوان تازه کشف شده بریتانیا همگی‌ این کاراکترها را استادانه بازی می‌کنند به طوری که لحظه ای‌ در بیان و فرم آنها نمی‌توانید ایراد یا تصنع ببینید. شاید امیلیا کلارک در نقش دنریس تارگریان تنها بازیگر این سریال باشد که کمی‌ اغراق شده و سرد بازی می‌کند که آن‌هم در میان زیبایی‌ او کاملا از چشم بینندگان مخفی‌ شده است. بله دوستان شما در مقابل سریالی قرار گرفته اید که هم تخیلی‌ است و هم حماسی و در ضمن درام آن‌ آنقدر قدرتمند است که لحظه به لحظه همزاد پنداری شمارا بر می‌انگیزد.



سریال قرار نیست شمارا از درگیری‌های شخصی‌ خودتان دور کند. این سریال به هیچ وجه برای استراحت شما طراحی نشده و مانند هری پاتر برای طرفداران نوجوان داستان‌های تخیلی‌ نیز مناسب نیست. این سریال برای کسانیست که میخواهند واقعیت را برای یکبار هم که شده از چشم اسطوره ببینند.

تا به این لحظه سه فصل از سریال بازی‌ تاج و تخت گذشته است. در این ۳ فصل گذشته مخاطبان سریال را فراتر از حد انتظار یافته‌اند تا جائی‌ که بعضی‌ طرفداران سریال آن‌را از مجموعه فیلم‌های ارباب حلقه‌ها قوی‌تر دانسته‌اند. فصل چهارم این سریال نیز در ماه‌های آغازین ساله ۲۰۱۴ به پخش خواهد رسید که پیشنهاد می‌شود که تمامی‌ کسایی که دیدن این سریال را شروع کرده اند آنرا ادامه دهند و هرکس که آن‌را شروع نکرده لحظه ای را برای آغاز داستانی پرکشش و تامل برانگیز از دست ندهد.

و در آخر خطاب به تهیه کننده سریال و نویسنده رمان باید گفت آقای مارتین، مارا ببخشید با همه اینها هنوز آنطور که باید از شما تجلیل نکردهایم.