به گزارش افکارنیوز؛ نثر ادبی یا نثر شاعرانه یکی از قالبهایی است که امروزه طرفداران جدی و خوبی در بین مخاطبان پیدا کرده است.
نثر شاعرانه که در آن صنایع لفظی و معنوی وجود دارد گاهی اوقات که با عنصر اندیشه ممزوج میشود، دیدنیتر میشود. در سالهای پس از انقلاب افراد زیادی در این حوزه گام زدند که از این میان میتوان به «سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی»، «سید مهدی شجاعی»، «محمد رضا مهدیزاده»، «محمدرضا سنگری»، «ابوالقاسم حسینجانی» و … اشاره کرد و در این میان کمتر به حسینجانی پرداخته شده است.
یکی از دلایل توفیق حسینجانی در نثر نگاه دقیق و فکورانه او به واژههاست. صراحت و صداقت دو ویژگی عمده نثرهای ادبی وی به شمار میرود.
«زخمههای غریبی» یکی از بهترین نثرهای ادبی ابوالقاسم حسینجانی است که به یاد شهید آوینی نوشته است. برشی از این نثر که اندیشه در آن موج میزند را با هم میخوانیم؛
«بال در بال واژههای بیشکیب، با روایتهای انتظار: انتظارهای دور، انتظارهای نزدیک، پاییزهای سپری، بهارهای سفری، در کرانههای بیکرانگی و دامنهی بینشانگی، شرط پیمانگی را گزاردن، و به صاحب نظرهای منتظر پرداختن. از دردهای مردان نجابت روایت کردن و زخمهای یاران غریبی را نواختن!
سر بر زانوان شبانه نهادن:
قدر یافتن، قدر یافتن. به درازای هزار ماه، راه نوردیدن. رفتن و رفتن و رفتن. دیدن و دیدن و دیدن. بودن و بودن و بودن: دست و پا گم کرده، جوشنده، تپنده، طوفان خیز،
شکافنده و پرده در …
لهجهی عاشورایی یافتن، و ترجمان خاکی خدا شدن. در جغرافیای کربلا، دم زدن و از تاریخ عاشورا، سر برآوردن. ذهن جغرافیا را در کربلا یافتن و نبض تاریخ را در عاشورا دریافتن.
طرح را به شرح نشستن و تالیف را به نشر برخاستن، بهار را به غنیمت گرفتن و به گلگشت الهی انسان شناختن. مردانه، در میانهی «مین» در آمدن. هنرمند شهادت شدن و با انفجار داغ، زبانهی شور بر آوردن و به طالع فجر پیوستن: سلام هی حتی مطلع الفجر! هنر و ادبیات غیرت را فرا گرفتن و عباس گونه آب بر آب پاشیدن. آب را تشنه رها ساختن و دنیا را در انتظار. دنیا را کوچک کردن و در چشمها بزرگ نشستن!
از مصیبت چشم پوشیدن و ترانهی شکر را در مقام مصائب سرودن، و بر سوگهای سترگ، زمزمههای سپاس سردادن…
در کربلا به قبله رسیدن و با «زیارت عاشورا» دنیا را به آخر بردن و خاک را به خدا پیوستن…
که این، آخرین روایت فاتحانه و مردانهای اوست.
شناسه خبر:
۲۴۳۷۴۰
آخرین روایت فاتحانه و مردانهی آوینی
لهجه عاشورایی یافتن، و ترجمان خاکی خدا شدن. در جغرافیای کربلا، دم زدن و از تاریخ عاشورا، سر برآوردن. ذهن جغرافیا را در کربلا یافتن و نبض تاریخ را در عاشورا دریافتن …
۰