بیانات رهبر انقلاب درباره حضرت زهرا(س)

کتاب «قطره از دریا نشانی می‌دهد»، بازخوانی مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا (س) در کلام رهبر معظم انقلاب است. این کتاب که به کوشش سید محمدباقر حسینی تهیه شده، دربردارنده مجموعه‌ای از پیام‌ها و سخنرانی‌های رهبری در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (س)، از سال 1367 تا 1390 است. مؤلف در مقدمه کتاب می‌گوید: این کتاب کوششی است کوچک در ارائۀ بخشی از ارادت رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت‌الله خامنه‌ای که خود سلاله‌ای از نسل فاطمه زهرا (س) و نشانه‌ای کامل از اقیانوس بی‌کران فاطمی است، همیشه و در همه حال ارادت خود را به آستان آسمان آسای مادر خویش فاطمه زهرا (س) ابراز داشته است و به مناسبت‌های گوناگون، پیر و جوان جامعۀ اسلامی را به افزودن محبت او در دل‌ها و پیمودن راه او در قدم‌ها فراخوانده است و تعابیری بس بلند و زیبا دربارۀ آن مادر قدسی به کار برده است.

کتاب شامل 17 فصل است که در هر فصل، به یک بعد از ابعاد وجودی حضرت زهرا (س) پرداخته شده است. برخی از فصل‌های کتاب عبارت‌اند از: عبادت و معنویت فاطمه زهرا (س)، دانش و علوم فاطمه زهرا (س)، شیوۀ همسرداری فاطمه زهرا (س)، ایثار و انفاق فاطمه زهرا (س)، فاطمه زهرا (س) الگوی کامل اجتماعی، روش سیاسی و جهادی فاطمه زهرا (س).

در ادامه روزهای گذشته بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در فصل دوم کتاب «قطره از دریا نشانی می‌دهد» منتشر می‌شود:

قرن‌هاست که شیعه سعی کرده به حق این بزرگوار معرفت پیدا کند. این، یک مسأله است. مسأله‌ی دیگر این است که باید راه را از همه‌ی ستارگان بیاموزیم؛ «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ». انسان عاقل این‌گونه است، از ستاره باید استفاده کرد. ستاره در آسمان است و می‌درخشد. آنجا عالم عظیمی است. مگر این ستاره همینی است که من و شما می‌بینیم؟ بعضی از ستارگان که در آسمانند و مثل یک نقطه سوسو می‌زنند، کهکشانی هستند. گاهی یک ستاره بزرگ‌تر است از کهکشان راه شیری که میلیاردها ستاره داخل آن است! ـ قدرت الهی که حد و اندازه‌ای ندارد ـ اما من و شما آن را یک ستاره‌ی کوچک درخشان می‌بینیم. خب؛ مقصود از این مطالب چیست؟ مقصود این است انسان عاقلی که خدا به او چشم داده است، باید از این ستاره برای امری در زندگی استفاده کند. قرآن می‌گوید: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ»؛ به وسیله‌ی آن راه را پیدا می‌کنند.

عزیزان من! این ستاره‌ی درخشان عالم خلقت، فقط همان نیست که به چشم ما می‌آید. فاطمه‌ی زهرا(س) بسیار بالاتر از این حرف‌هاست. ما فقط درخشندگی‌ای می‌بینیم؛ اما بسیار بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. اما من و شما چه استفاده‌ای می‌کنیم؟ همین قدر که بدانیم او زهراست، کافی است؟ (1373/9/3)

شناخت فاطمه(س) به وسیله اشعار، با مفاهیم بلند اسلامی

مقام فاطمه‌ زهرا(س) در خور آن است که عقول برجسته‌ی انسان‌های بزرگ، در اصلی‌ترین رشته‌های تفکرشان بیاندیشند و زبان‌های فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین گویندگان و شعرا و سرایندگان، آن اندیشه‌ها را در قالب کلمات بیاورند و سرشارترین ذوق‌ها و جوشان‌ترین طبع‌های فیاض و سیّال هنرمندان و شاعران، آنها را به صورت شعر و سخن منظوم، با بهترین گویش‌ها و حنجره‌ها بیان کنند. اگر اینطور شود، شاید ذهنِ بشرِ متوسطِ امروز و ما که از معارف حقیقی الهی دوریم و کشش نداریم که در ذهن و دل و روحمان، حقایق والا و متعالی را درک بکنیم، بتوانیم گوشه‌ای از فضایل، مدایح، مناقب و محامد این بزرگوار را بفهمیم و درک کنیم. (68/10/25)

یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از مفاهیم بلند اسلامی ـ مثلاً در باب توحید یا نبوت ـ است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوان‌ها و مثنوی‌هایشان ذکر کردند و گفتند. این اشعار شعرای برجسته، مضامینی قوی و حقیقتاً روشنگر دارد که انسان می‌تواند پیامبر(ص) یا امام(ع) یا فاطمه‌ی زهرا(س) را با مضمون این اشعار بشناسد. نمی‌گویم درست بشناسد، چون ما که نمی‌توانیم آن بزرگواران را درست بشناسیم، اما در همان حدی که ممکن است، باید تلاش کنیم.(68/10/28)

خداوند شناساننده مقام معنوی فاطمه زهرا(س)

ما در تعریف مقامات معنوی آن بزرگوار وارد نمی‌شویم و قادر هم نیستیم که مقامات معنوی فاطمه‌ اطهر(س) را بفهمیم و درک کنیم. حقیقتا در اوج قله‌ی معنویت انسان و تکامل بشر، فقط خداوند است که چنین بندگانی را ـ و کسانی که هم‌طراز آنها باشند ـ می‌شناسد و مقام آنها را می‌بیند. لذا فاطمه‌ی زهرا را امیرالمومنین و پدر بزرگوار و اولاد معصومش می‌شناختند. مردم آن زمان و زمان‌های بعد و ما نیز در این روزگار نمی‌توانیم آن درخشندگی و تلألوی معنویت را در آن بزرگوار تشخیص دهیم. نور درخشان معنوی، به چشم همه کس نمی‌آید و چشم‌های نزدیک‌بین و ضعیف ما قادر نیست که آن جلوه‌ درخشان انسانیت را در وجود این بزرگواران ببیند. بنابراین، در صحنه‌ تعریف معنوی فاطمه‌ زهرا(س) وارد نمی‌شویم.(68/9/22)

معرفت و مقام فاطمه زهرا(س) در سایه عمل

این کافی نیست که بدانیم فاطمه‌ی زهرا(س) در چه اوجی یا چه عظمتی در این عالم بوده است و در عالم معنا و ملکوت خواهد بود. البته دانستنش برای ما یک معرفت است و اگر معرفتِ روشنی‌‌ گیر کسی بیاید ـ که آن هم جز در سایه‌ عمل به دست نمی‌آید ـ خیلی قیمت دارد. معرفت خالص روشن گویای از آن معنویت‌ها، گیر همه نمی‌آید. اولیای بزرگ خدا هستند که می‌توانند گوشه‌هایی از آن را درک کنند و ببینند. آن مقداری که ما درک می‌کنیم و می‌فهمیم، باید برای ما سرمشق حرکت و عمل باشد. شیعیان، این نکته را باید فراموش نکنند. البته همه‌ مسلمین سهیم هستند، منتها شاید اینطور معرفتی، در غیر از شیعه کمتر هست؛ نه اینکه هیچ نیست. بعضی از کسانی که شیعه هم نیستند، در مقام معرفت نسبت به اهل‌بیت، خیلی جلو هستند؛ اما در این حد، غالباً و عموماً متعلق به شیعه است.(69/10/17)

تعلق اهل‌بیت(ع) به خصوص فاطمه زهرا(س) به همه دنیای اسلام

هیچکس نباید خیال کند که اهل‌بیت(ع) پیغمبر مخصوص و متعلق به شیعه‌ هستند؛ نه، مال همه‌ دنیای اسلام هستند. چه کسی است که فاطمه زهرا(س) را قبول نداشته باشد؟ چه کسی است که حسنین(ع) سیدی الشباب اهل الجنة را قبول نداشته باشد؟ چه کسی است که ائمه‌ بزرگوار شیعه را قبول نداشته باشد؟ حالا یکی او را امام و واجب‌الاطاعه و مفروض‌الطاعه می‌داند، یکی نمی‌داند؛ اما قبولشان دارند. اینها حقایقی است، باید اینها را فهمید، باید اینها را نهادینه کرد. بعضی البته این را نمی‌فهمند، متحرک به تحریک دشمن می‌شوند. در حالی که خیال می‌کنند کار درست را انجام می‌دهند. (قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً)؛ خیال می‌کنند کار خوب می‌کنند، غافل از اینکه دارند برای دشمن کار می‌کنند. این خصوصیت زمان ماست.(88/2/23)