در ویژه برنامه عید فطر «ماه عسل» چه خبر بود؟

در برنامه دیشب دختری ۱۹ ساله به نام نیوشا همراه با پدر و مادر خود که هر دو ناشنوا بودند و توانایی صحبت کردن نیز نداشتند روی آنتن شبکه ۳ سیما رفت.
زندگی نیوشا حاصل امید داشتن است و این که او از حداقل‌ها حداکثر‌ها را ساخته و در مسیر زندگی خود آموخته که همواره صبر داشته باشد.
مادر نیوشا در دوره کودکی زردی می‌گیرد و باید خونش را عوض می‌کردند، اما چون این اتفاق نیفتاد او آسیب دید و ناشنوا شد.
همچنین پدر نیوشا نیز زمانی که او یک سال داشته وارد دریا می‌شود و آب دریا داخل گوش او می‌رود و همین موضوع باعث می‌شود که او آسیب ببیند و ناشنوا شود البته این احتمال را هم داده‌اند که او به دلیل افتادن از پا ناشنوا شده باشد.
در ادامه ماه عسل مشخص شد که هیچ یک از پدر و مادر نیوشا از سمعک استفاده نمی‌کنند و یکی از گوش‌های پدر این دختر جوان نسبت به گذشته وضعیت بهتری دارد.
همچنین در برنامه امشب مشخص شد که پدر و مادر نیوشا از گذشته یک شناختی نسبت به یکدیگر داشتند و پس از این که مادر بزرگ فوت می‌کند مادر نیوشا به پیروی از او به بهزیستی می‌رود و در آن جا کمک می‌کند تا این که با پدر نیوشا آشنا می‌شود و این آشنایی منجر به ازدواج می‌شود.
پس از مدتی که از ازدواج این دو نفر زمان سپری می‌شد و با توجه به این که در این خانواده دونفره همیشه سکوت جریان داشته، بچه‌ای به دنیا می‌آید که به دلیل مشکل شنوایی پدر و مادر، مادر بزرگ تا دو سالگی کمک بسیاری به آن‌ها می‌کند و پس از او نیز عموی کوچک نیوشا برای بزرگ کردن بچه به پدر و مادر او کمک زیادی کرد تا این که نیوشا از سه سالگی به مهدکودک رفت.
نیوشا ضمن پخش شدن فیلمی از زندگی سه‌نفره اشان به این موضوع اشاره کرد که در چهار سالگی بچه‌ای بسیار بازیگوش بوده است و در همان زمان‌ها یاد گرفت که چگونه با زبان اشاره با پدر و مادر خود صحبت کند.
در ادامه ماه عسل دوست نیوشا نیز به جمع آن‌ها اضافه شد و به این نکته اشاره کرد که نیوشا زندگی خاصی دارد و این زندگی شاید نسبت به سایر زندگی‌ها یک سری ویژگی‌های خوب داشته باشد که از جمله می‌توان به این نکته اشاره کرد که در خانه آن‌ها دعواهای لفظی وجود ندارد ضمن این که پدر و مادر نیوشا به دلیل این که چیزی را نمی‌شوند نمی‌توانند دروغ بگویند.
نیوشا نیز در پایان آخرین قسمت از ماه عسل سال ۱۳۹۶ به این موضوع اشاره کرد که تمامی بحث‌ها و جدل‌ها در خانه آن‌ها به خنده تبدیل می‌شود و صبر کردن در زندگی آن‌ها بسیار پررنگ‌تر است و او از پدرش جسارت را آموخته و صبر و محبت را نیز از مادرش فرا گرفته است.