دغدغه خبرنگاران تجسمی در سالی که گذشت!

امروز 17 مرداد روز خبرنگار است. این روز برای خبرنگاران یادآور تلاش‌های سال گذشته‌شان است. وقتی خبرنگار تجسمی باشید و در پیام‌های گوناگون تبریکی که از سوی نها‌د‌ها و افراد برایت می‌آید نامهایی آشنا ببینید که گاهاً از پاسخ امتنا کردند، به فکر فرو‌می‌روی. این روزها یکی بزرگ‌ترین رویداد تجسمی کشور به نام جشنواره تجسمی فجر در حالی از دوره نهم عبور کرد و در  تدارک دوره دهم است که انگار همین دوره نهم نبود که با جنجال‌های بسیار همراه شد. با مشخص شدن کپی بودن اثر کاظم خراسانی یکی از برندگان نهمین جشنواره فجر، بار دیگر جشنواره به کام اهالی تجسمی کشور تلخ شد؛ آن هم در کشوری با سابقه غنی در هنر‌های تجسمی. البته این تلخ کامی و پیگیری‌های مکرر جامعه هنری شورای هنری و داوران را بر آن داشت تا جلساتی تشکیل دهند تا به نحوی این اشتباه را اصلاح کنند. جلساتی که در سال 95 پیگیری شد اما با ورود به سال 96 به دست فراموشی سپرده شد تا جایی که بارها پیگیری‌های خبرنگاران با یک جواب تکراری مواجه شد. می‌گفتند: به زودی جلسه‌نهایی برگزار می‌شود و نتیجه اعلام خواهد شد.  چندی پیش البته شورا تصمیم دیگری گرفت و با پرداختن به دوره دهم و معرفی مسئولین برگزاری دوره دهم به عموم نشان‌داد که چگونه همه‌چی را به فراموشی سپرده‌ است. شاید ناگوارترین اتفاق در این میان انتخاب مجدد اکثر اعضای جشنواره نهم به عنوان مسئولان جشنواره دهم بود. این اتفاق زخم‌های کهنه را نمک زد تا بار دیگر اذهان عمومی و جامعه هنرمند مطالبه‌ تعیین تکلیف جایزه خراسانی را کنند. البته تعیین تکلیف جایزه خراسانی پس از این زمان طولانی و پس از پس زدن جایزه توسط خود هنرمند شاید به‌نظر بی‌اثر بیاید اما فراموش نمی‌شود که کپی کاری و جایزه‌گرفتن آن در جشنواره فجر که قرار بوده جشنواره معتبری باشد به اعتبار تجسمی یک کشور لطمه زد بنابراین نباید هنرمند را مظلوم جلوه‌ داد و از خطایش گذشت. هنرمند که تکلیفش مشخص‌ است. اشتباهی که مرتکب شده به قیمت از دست‌دادن اعتبارش در کشور و خارج‌از کشور تمام شده است اما آنچه مهم‌ است گرفتن تصمیم‌درست و نهایی در ضمینه این اتفاق ناگوار است تا درس عبرتی باشد هم برای هنرمندان هم برای مسئولان کم توجهی که با بی دقتی در انتخاب و راهیابی آثار خود و دیگر مسئولان را بی‌اعتبار کردند. 

این آرزو‌ی برآورده نشده خبرنگاران تجسمی را باید مطالبه کرد تا شاهد نباشیم. شاید امروز که روز خبرنگار است آرزوی خبرنگاران تجسمی این باشد که این موضوع به سرانجام برسد تا باردیگر فریاد عدالت‌خواهی در جامعه سر‌دهند و از زبان حقیقت‌جو و مطالبه‌گر مردم باشند. البته اتفاقات  نیز در سالی که گذشت رخ داد که بد نیست به همین بهانه آنها را مرور کنیم.

آثار گنجینه موزه هنرهای معاصر و ارسال  آنها یک از آنها بود. ارسال آثار گنجینه پس از کش‌وقوس‌های فراوان لغو شد تا مسئولان مجبور شوند در جلسه‌ای با خبرنگاران اسناد و حقیقت یا حداقل بخشی از حقیقت را به خبرنگاران نشان دهند. این شاید یکی از موفقیت‌های مهم خبرنگاران در حوزه تجسمی بود که با پیگیری‌های مکرر نگذاشتند اموال مردم ایران بدون دقت و بررسی دقیق در معرض خطر قرار گیرند. می‌توان گفت یکی از نقاط حساس تاریخ به دست آنها رقم خورد و تاریخ حتماً به این موضوع افتخار خواهد کرد.

به هر حال یک سال دیگر برای جامعه‌هنری پیش‌روست و جامعه خبری امیدوار است شفافیت‌ها در هنر بیشتر شود تا نگرانی و دغدغه هر روزه خبرنگاران تجسمی بررسی اصالت آثار و یا بندهای قراردادی ساده نباشند و خبرنگاران بتوانند بحث‌های تخصصی این هنرها را به چالش بکشند.