امروز تئاتر متعلق به قشر تحصیل کرده است

 عادل بزدوه، عروسک ساز و عروسک گردان موفق کشور متولد 1335 در تهران، کارگردان و سازنده عروسک‌های زی زی گولو ،شهر موش ها، خونه مادر بزرگه، الو الو من جوجوام، گلنار و… است.

وی فارغ التحصیل نمایش عروسکی از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران است که فعالیت‌های هنری خود را از سال 1353 با طراحی و ساخت عروسک هایی بسیار مشهور و خاطره انگیزی شروع کرد.

عادل بزدوده به تازگی به تماشای نمایش «سرخ، سفید، آبی» به کارگردانی سروش طاهری نشست مشروح گفت‌وگو با او را در ادامه می‌خوانیم:

*اهمیت پیاده سازی نمایشنامه بینوایان در جامعه امروز چیست؟

اول اینکه بگویم از دیدن این نمایش خرسند هستم ، دوم نگرش ها و دیدگاه های خاص هنرمندان می تواند زمینه ساز روی صحنه آوردن نمایش بینوایان، در هر برهه از زمان باشد. بینوایان، دستمایۀ بسیار خوب و تأثیر برانگیزی است که نه فقط در ایران، بلکه در تمام دنیا قابلیت اجرا دارد.

 در 5 دهۀ گذشته اجراهای بسیار متفاوتی را از بینوایان ویکتور هوگو، در داخل و خارج از کشور دیده ایم. با عقبه ای کاملاً مشخص از اجراهای بینوایان می‌توانم بگویم که این گروه با فهم بسیار درست از یک رمان کلاسیک، توانستند آن را به یک نمایشنامه و به تبع آن یک اجرای خوب تبدیل کنند.

 پیشینۀ دوستی من و رویا افشار، نویسندۀ این اثر، به گذشته‌هایی دور باز می گردد، خانم رویا افشار نویسندۀ خوش اقبالی هستند و امیدوارم با نگاهی نو، به نسلی که دوست دارد تئاتر خوب ببیند، آثاری خوب، تأثیر گذار و مملو از فکر و اندیشه تولید کنند.

*چه بخش‌هایی از این نمایش به نظرتان ویژه‌تر بوده است؟

انسجام و وحدت گروه نشان از تفکر و تعقل دارد و این عزیزان می‌دانند که چه باید بکنند، به نظر من امروز باید راه پیشرفت را برای هنرمندانی که مسیر را می‌شناسند باز و با آنان در زمینه های مختلف همکاری کرد.

*درباره وضعیت تئاتر در کشور چه نظری دارید و اینکه مهمترین کارهایی که این روزها مسئولان برای بهبود شرایط تئاتر و تئاتری‌ها می‌توانند انجام دهند به نظرتان چه چیزهایی است؟

 مسئولین دست اندرکار هنر در کشور می‌بایست شرایط مطلوب را برای گروه‌های هنری فراهم آورند تا جمعیت بیشتری از مخاطبان بتوانند آثار آنان را مشاهده کنند. امروز تئاتر متعلق به قشر تحصیل کرده این مملکت است و کسانی که دم از روشن فکری می زنند، باید با رجعتی به گذشته، وضعیت موجود جامعۀ خود را مورد بررسی قرار دهند و ببینند که اقشار مختلف مردم جامعه با چه تبعاتی مواجه هستند.

بسیار خوب و پسندیده است که هنرمندان جوان بیاموزند که چگونه می شود از یک متن بسیار فاخر جهانی بهره گرفت و حرف امروزی زد. به نظر من نگاه های مختلف، جای پیشرفت دارد و من به شخصه برای آثاری که با تکیه بر این نگاه‌ها تولید می شوند، ارزش بسیاری قائل هستم.

به نظر من برای شروع هر کار، گروه ها می بایست طول و عرض اندام خود را محاسبه کنند و ببینند که با چه پیشینه ای کار می کنند و با چه اثری بهتر رشد می کنند. گروه های نمایش امروز می‌بایست با تکیه بر بازخوانی آثار کلاسیک نمایشی، آن ها را به روز رسانی کنند، اندیشۀ نویسندگان بزرگ را بازنشر دهند تا با ترویج هنر کلاسیک دنیا در کشور، رشد خود و جامعۀ خود را رقم بزنند.

من معتقد هستم که تئاتر امروز میان آرامش و آشفته بازاری سردرگم است که می توان آن را مثبت و منفی ارزیابی کرد و بر همین اساس، متأسفم که متولیان هنر هنرمندان تئاتر را به حال خود رها کرده‌اند. امروز ساز و کار گرداندن هنر باید در اختیار هنرمندان قرار بگیرد و بر همین اساس، تمام مسئولیت‌های حفاظتی و نظارتی به آنان واگذار شود.

*اعتماد به هنرمندان یک جامعه اعتماد به جامعه است

 یک هنرمند می‌بایست تمام مسئولیت های خود را نسبت به جامعه حفظ کند. در این میان پول نیز در میان هنرمندان تزریق شود، چرا که مطمئناً اعتماد به هنرمندان یک جامعه، اعتماد به جامعه است و جامعه‌ای که با تکیه بر هنرمندان حرکت کند، سطح کیفی زندگی اقشار مختلف خود را گسترش خواهد داد.

با ترویج عدم اطمینان در جامعه، هر فرد از رسالت‌های خود کم می کند و در نتیجه، به اصل و ذات خود بی توجه خواهد شد، باید از خود پرسید یک هنرمند، چگونه می‌تواند در عدم اعتماد و اطمینان رسالت خود را به مردم جامعه منتقل کند و با چه قدرتی روی صحنه‌های عرضۀ هنر حاضر شود تا بتواند تماشاگر خود را تحت تأثیر قرار دهد.

*وظیفه خود هنرمندان چیست؟

 امروز هنرمندان باید بکوشند تا در این آشفته بازار هنر که روز به روز، منابع آن در حال از دست رفتن است، رنگ و نوع دخالت‌ها را عوض کنند، بنابراین امروز باید بکوشیم تا نوع نظارت ها را نسبت به هنر عوض کنیم، همه چیز را به دست خود هنرمندان بسپاریم تا اطمینان دو طرفه در این میان ایجاد شود.

اعتماد دو طرفه، می‌تواند کمال یک جامعه را نشان دهد، زمانی که اعتماد یک طرفه باشد همه چیز بد است و زندگی رنگ بدی خواهد گرفت اما وقتی که این اعتماد دو طرفه باشد، همۀ هنرمندان با مشارکت می‌توانند، جامعه را از به شکل مطلوب دربیاورند.