ماجرای دستگیری مستندساز ایرانی توسط پلیس عراق

راهپیمایی بزرگ اربعین در سال‌های اخیر به یکی از بزرگ‌ترین پویش‌های فرهنگی-مذهبی شیعیان تبدیل شده است. تصویری کردن این همایش بزرگ در قالب مستند یکی از اقداماتی است که به ثبت این رویداد کمک می‌کند. «وحید چاوش» یکی از مستندسازان کشور است که در موضوع اربعین چند کار از جمله «یادداشت های یک پیاده» را تولید کرده است. برای بررسی این حوزه با وی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

چه شد که‌ معطوف به حوزه اربعین شدید؟

واقعیت این است که 10‌سال احساس کردم این حوزه، حوزه‌ای است که از آن غفلت شده است و پتانسیل این را دارد که یک تعداد فیلم خوب هم از منظر اجتماعی و مردم‌شناسی و هم دینی و فرهنگی ساخته شود. 

درآن زمان این راهپیمایی مثل امروز شناخته‌شده نبود؛ همین کارتان را سخت نمی‌کرد؟

در عراق بود ولی در ایران کسی از آن خبری نداشت. ‌دوستانی که به زیارت می‌رفتند تعریف می‌کردند و من فهمیدم که این حوزه خیلی جذاب است و می‌شود کار کرد. مسوولان به آن توجه نداشتند و به همین خاطر خیلی تلاش کردم که مدیران تلویزیون را قانع کنم. هر کاری سختی‌های خود را دارد اما مشکل این بود که هم ما برای عراقی‌ها ناشناخته بودیم و هم خطرات بمب‌گذاری‌ها بود. مجوز گرفتن برای انجام کار سخت بود، یک مسیر طولانی را بدون هر گونه مجوز طی کردم و اگر کسی گیر می‌داد حتماً کار ما گره می‌خورد اما خود 

امام حسین(ع) کمک کرد به انجام این کار؛ حتی پلیس ما را یک بار دستگیر کرد و به بحث و گفت‌وگو با ایشان نشستیم. همان پلیس شب ما را به منزل خودش دعوت کرد. خداوند لطف می‌کرد و این گرفتاری‌ها را رد می‌کردیم.

در چند سال اول و باتوجه به نگاه غریبی که نسبت به این پدیده بود، چگونه کارتان را انجام می‌دادید؟

سفری در عید غدیر مشرف شده بودم و دیده بودم که مردم چطور به سمت حرم حضرت امیر می‌رفتند و این برایم خیلی تصویر عجیب و غریبی بود. از فرودگاه که دیدم مردم به سمت حرم می‌رفتند اصلاً اشک من قطع نمی‌شد و همین‌طور مدام‌ سرازیر می‌شد. در سفر دوم که فیلم یادداشت‌های یک پیاده بود؛ آن زمان هم همین اشتیاق را داشتم که همراه این زوار باشم و خیال می‌کردم که می‌توانم اما دیدم که مرد این حرف‌ها نیستم! بعد فهمیدم اگر همین را بگویم جذاب‌تر است. مستند یعنی صداقت و صراحت و همین را به بیننده گفتم. فیلم اول و قصه آن سفرنامه خودمان بود، سفر چهارروزه من و تیمم و مشاهدات ما بود. 

در این فیلم و سفر اول، تجربه‌هایی به‌دست آوردیم و کسب کردیم و سال بعد که «شما چه کسی هستید» را ساختم آشناتر شده بودم و از پیش دوستی را بردم که برایمان مجوز بگیرد که بدون مجوز کار نکنیم و همه این اتفاقات افتاد و سال دوم هم کار کردیم و خیلی طول کشید در تلویزیون دیده شود.

 بعدها مراقب بودم که متهم نشوم به تکراری کار کردن. از این چیزها نگران بودم اما اشتیاق ساختن این فیلم‌ها را داشتم و ساختم، دیدم که با کمال تعجب برعکس شد. تصورم در این‌باره که تهمت می‌زنند اینجا را پیدا کرده و چسبیده است، برعکس شد. گفتند خودش را وقف این کار کرده است و این لطف سیدالشهدا(ع) است.

آیا می‌توان برای این کارها از قبل یک سناریوی مشخص داشت یا بدون برنامه‌ریزی می‌رفتید؟

این نکته‌ای که می‌گویید خیلی مهم است ولی اصلاً به این شکل نیست که از قبل ندانیم ‌چه کاری قرار است انجام دهیم. اما به این شکل هم نیست که همه‌چیز را بدانی. به‌طورمثال همین امسال می‌خواهم مشرف شوم نمی‌دانم چه چیزی پیش می‌آید اما می‌دانم که موکبی هست که کلیاتی از آن می‌دانم و باید به دیدار افرادی بروم؛ با این نگاه مبهم به آنجا می‌روم و فقط می‌دانم‌ قرار است به آنجا بروم و افرادی را ببینم اما از آن طرف مشکلی وجود دارد که افرادی فکر می‌کنند که فقط چند نفری می‌رویم و می‌گویند که آقا خودش کمک می‌کند. درواقع وظیفه فکری خودشان را  به گردن آقا می‌اندازند و می‌خواهند مشکلات را حل کنند؛ من با این مشکل دارم.

آیا مرزی برای تولید عظیم وجود دارد؟ آیا سادگی در کار شما باید وجود داشته باشد یا اینکه هر چه عظیم‌تر باشد بهتر است؟

واقعیت این است که ‌چنین تقسیم‌بندی‌هایی در ذهن من جایی ندارد و اگر باشد در ناخودآگاه است. یعنی اینکه سلیقه است مثل دوست داشتن یک رنگ.

 ناخودآگاه یک حرکت سخیف را دوست ندارم یا اینکه حرکت دوربین و سعی می‌کنم که شکیل باشد و تلاش می‌کنم چیزهایی که دوست ندارم رعایت کنم و انجام ندهم. 

برایم فرقی ندارد که موضوع سیدالشهدا(ع) باشد یا کسی دیگر؛ سعی می‌کنم فیلم خوب بسازم اما در رابطه با حضرت سیدالشهدا انرژی و غیرت مضاعف پیدا می‌کنم. 

به نظرم باید زیبایی‌شناسی را آموخت و درست دیدن را، فیلم خوب را بشناسیم؛ خود به خود فیلم خوب ساخته می‌شود.

باتوجه به گستردگی سوژه‌ها در این رویداد، فکر می‌کنید تا کی توان تولید فیلم در این حوزه را داشته باشید؟

چیزهایی که ساخته‌ام واقعاً دغدغه‌های ذهنی‌ام بوده است. فیلم «شما چه کسی هستی» 12 اپیزود دارد که می‌توانست هر کدام یک فیلم مستقل باشد و من می‌توانستم هر کدام را یک فیلم مجزا کنم؛ اما می‌خواستم ‌با آن فرم دیده شود. در این چند سال آن چیزهایی که در ذهن داشتم به بیرون ریختم و دوسال پیش حس کردم که دیگر حرف جدید در ذهن من نیست.

 امسال یک ایده جدید دارم و می‌خواهم این را بسازم و یک ایده خیلی بزرگ‌تر دارم اما هزینه زیادی دارد و چند دوربین نیاز دارم و یک پروداکشن جدی دارد. بستگی به سوژه دارد و فیلم. یک زمان یک فیلم در یک روز ساخته می‌شود و با یک دوربین اما زمانی هم هست که سر پروژه‌ای هستم و 6ماه طول می‌کشد و چند دوربین هم می‌خواهم. 

این کاری که گفتم از همین قبیل است و ایده مخاطب جهانی برای آن دارم که متاسفانه کسی پا پیش نگذاشته است و تا به حال نتوانستم انجام دهم.

برای مستندسازان جوان پیشنهادی دارید؟

‌ به نظرم طرح است! من می‌خواستم برای اربعین‌ مجموعه‌ای بسازم و اسمش را بگذارم «زنان سرزمین من». زنانی در اربعین هستند و خدمت می‌کنند و توانایی‌هایی دارند که مردانه است و شگفت است. 

زنان عراقی همه توان خود را برای حضرت سیدالشهدا(ع)می‌گذارند و آرزو دارم که مجموعه‌ای بسازم با این نام و این را پیشنهاد می‌دهم.