سریال آمریکایی که صدای روس‌ها را درآورد

HBO اکران یک مینی سریال پنج قسمتی با نام چرنوبیل را به تازگی آغاز کرده است که حوادث تلخ آن در دنیای خیالی وستروس جریان ندارد و به مخاطب نشان می‌دهد که دشمن انسانیت حتما یک «اژدهای آتشین» و یا «شاه شب» نیست، بلکه خودمان هستیم و هرچه هست، از ماست که بر ماست.

اخبار فرهنگ و هنر - 26 آوریل ۱۹۸۶ انفجار یکی از راکتورهای نیروگاه اتمی چرنوبیل شوروی باعث پخش مواد رادیواکتیویته در محیط اطراف شد و بزرگ ترین فاجعه هسته‌ای تاریخ را رقم زد. ۳۳ سال بعد، شبکه آمریکایی HBO روایت خود از این حادثه را در قالب مینی سریالی به نام «چرنوبیل» پخش کرد؛ یک درام تاریخی قوی که با تمجید و انتقادات فراوانی روبرو شد.

در روزهایی که HBO از پخش قریب الوقوع سریالی با موضوع چرنوبیل به کارگردانی و تهیه کنندگی یوهان رنک و کریگ مازین خبر می‌داد، یک شبکه تلویزیونی پر مخاطب در روسیه به نام NTV به بینندگانش وعده پخش این سریال را داد؛ وعده‌ای به خاطر انتقادها در روسیه به این سریال و ضد روسی خواندن آن هیچگاه عملی نشد.

شبکه NTV در این روزها که چرنوبیل آمریکایی جایزه «امی» برای بهترین مینی سریال سال را دریافت کرده است، نه تنها آن را پخش نمی‌کند بلکه رویه‌ای متضاد را در پیش گرفته و حتی خبر از ساخت یک سری جدید از چرنوبیل می‌دهد که وقایع را آنطوری که رخ دادند به تصویر بکشد!

اما آنچه غیرقابل انکار است اینکه سریال چرنوبیل به سرعت توانست در دو منبع معتبر سینمایی Rotten Tomatoes  و Imdb  به امتیازهای تاریخی ۹۶ درصد و ۹.۷ از 10 دست یابد و حتی از «بازی تاج و تخت» هم پیشی بگیرد.

با نگاهی به وبسایت Kinopoisk که معادل روسی سایت Imdb است متوجه می‌شویم که حداقل ۹۰ درصد از بینندگان روس این سریال از آن تمجید کرده‌اند، اما فضای رسانه‌ای روسیه گویا شرایط متفاوتی دارد.

روس‌ها با دیدن تیزر این سریال تصور می‌کردند که بالاخره در سینمای آمریکا یک اثر ساخته شده که به جای قتل، خشونت و باندبازی، چهره دیگری از روس ها به تصویر می‌کشد اما به سرعت برای صاحبنظران رسانه‌ای روسیه مشخص شد که انتظارشان بجا نبوده است.

هفته‌نامه «آرگومنتی‌ ای‌فاکتی» در این باره نوشته است: «هرچند مشخص است کارگردان این اثر اسناد تاریخی بسیاری را مطالعه کرده اما برخی بخش‌های فیلم مثلا جایی که از مسکو تا محل حادثه را با بالگرد طی می‌کنند یا زمانی که مقام رده بالای کشور لگاسوف دانشمند اتم شناس را در صورت اشتباه تهدید به انداختن از بالگرد می‌کند هیچ نشانی از واقعیت دیده نمی‌شود و باز هم نشان می‌دهد کارگردانان آمریکایی خود هم تحت تاثیر تفکرات منفی درباره روس‌ها هستند و نمی‌توانند تصویری بهتر از این ارائه دهند.»

انتقادهای این هفته نامه بیشتر بر سر جوانب فنی سریال بود اما چرنوبیل به هر روی جنبه ایدئولوژیک هم دارد و تصویری خاص از سیستم سیاسی کرملین در سال‌های انتهایی شوروی ارائه می‌داد که گورباچف هدایت کشور را برعهده داشت.

شبکه NTV در این باره گزارش داده است: «صحنه‌هایی از فیلم همچون تعلل مقامات در تخلیه شهر و یا درمان آتش‌نشان‌های آسیب دیده هیچ انطباقی با واقعیت ندارد و نشان می‌دهد که سازندگان فیلم نیم نگاهی به منفی نشان دادن چهره مقامات شوروی داشتند.»

نیکلای تاراکانوف یکی از بازماندگان حادثه چرنوبیل است که فرماندهی نیروهای پاکسازی محل حادثه را بر عهده داشته و همچنین در قید حیات است. او در مصاحبه با NTV درباره سریال گفت: «واقعیت و خیال در این فیلم نسبت تقریبا برابری دارند. در بخش‌هایی بیش از حد شرایط منفی نشان داده شده است مثلا نیروهایی که برای پاکسازی محل اعزام شده بودند همه به لباس های ایمنی و تجهیزات مجهز بودند و شانس زنده ماندن داشتند اما در فیلم برعکس نشان داده شده است. در عین حال همانطور که در فیلم دیدیم، در ملاقات با گورباچف (آخرین رهبر شوروی) متوجه شدیم که او واقعا نگران و پریشان است.»

ولادیمیر گوباریف خبرنگار کهنه کار روس که پس از انفجار در چرنوبیل بارها برای تهیه گزارش در محل حادثه حضور یافته بود در مصاحبه با اسپوتنیک درباره این سریال گفته است: «در این فیلم فضاسازی‌ها از محل‌های مختلف و دکورسازی بسیار قوی و نزدیک به واقعیت بود اما در زمینه روابط افراد و مدیریت بحران، شاهد یک فیلم آمریکایی دروغین دیگر بودیم. از صحنه‌های دیگری همچون عریان شدن معدن چی‌ها آن هم در نزدیکی راکتور، هدف فقط جذب کردن مخاطب بود و عملا چنین واقعیتی وجود نداشته است.»

گوباریف معتقد است حوادثی مثل چرنوبیل یا بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی تاثیرات عمیقی بر انسان‌ها گذاشته و باعث پیشرفت تمدن بشری شده چرا که آنها را با تاثیرات جبران ناپذیر چنین رخدادهایی آشنا کرده است. چرنوبیل حادثه‌ای بزرگ و مخوف بود و برای نمایش آن هم نیاز به سینمایی بزرگ است که تاکنون کسی موفق نشده آن را واقعی و تمام عیار به تصویر بکشد.

آناتولی واسرمان مجری شبکه رن.تی.وی دیدگاه منفی‌تر نسبت به این سریال دارد: «ایده اصلی این سریال این بود که به بیننده نشان دهد شوروی و در پی آن روسیه امروزی یک شیطان و دشمن انسانیت است. این در حالی است که حتی در زمان بروز حادثه در اروپای غربی و آمریکا با ما ابراز همدردی می‌کردند و می‌دانستند این یک فاجعه بشری است. عجیب ترین چیزی که در سریال دیدیم این بود که همه تصمیم گیرندگان درباره این حادثه، دائم در حالت مستی هستند! اصلا مگر چنین چیزی ممکن است!»

البته واسرمان معتقد است که رویه انفجار راکتور در سریال به بهترین نحو ممکن نشان داده شده است.

ولادیمیر پازنیور مجری شبکه اینترنتی «کینو» هم می‌گوید دلیل ضعف فیلم و اشتباهاتش این است که آمریکایی‌ها این فاجعه را درک نمی‌کنند چون برای دیگران رخ داده است. اگر برای خودشان رخ داده بود چنین اشتباهاتی را در فیلم مرتکب نمی‌شدند.

اما تندترین انتقاد از این فیلم همانطور که انتظار میرفت از سوی حزب کمونیست روسیه دیده شد. سرگئی مالینکوویچ رئیس کمیته اجرایی این حزب نه تنها طی درخواستی رسمی خواستار قطع دسترسی به این سریال در روسیه شد بلکه اعلام کرد همه کسانی که به نوعی با تهیه این فیلم همراهی کرده‌اند باید مجازات شوند.

دمیتری پوچکف بلاگر و منتقد معروف سینما معتقد است ضعف اصلی فیلم در این است که ذهنیت مردم شوروی را در نظر نگرفته است و مشخصا شناختی هم از این موضوع نداشته اند.

پوچکف در مصاحبه با رامبلر ادامه می‌دهد: «دقت داشته باشیم که آمریکا قوی‌ترین موتور تبلیغاتی دنیا را در اختیار دارد که یکی از هدف‌های آن هم تخریب چهره روسیه است فرقی نمی‌کند روسیه کمونیستی باشد یا سرمایه‌داری! انتظار دیگری هم از این فیلم نمی‌رفت. اینکه چطور چرنوبیل از بازی تاج و تخت هم سبقت گرفت معلوم نیست، فکر می‌کنم هزینه و تلاش زیادی برای این کار شده است.»

پوچکف همچنین به نکته جالبی اشاره می‌کند که روسیه درحال حاضر بیشتر از آمریکا و فرانسه پروژه ساخت نیروگاه‌های اتمی برای کشورهای دیگر در دست دارد و یکی از اهداف این فیلم هم تخریب چهره سازمان اتمی روسیه در این زمینه بوده است.

دقت بالای HBO به جزییات فیلم و دکور و لباس‌ها و خودروها باعث حیرت بسیاری از روس‌هایی شده که تجربه زندگی در شوروی در آن برهه زمانی را داشته‌اند. کلیم ژوکف تاریخدان روس در مصاحبه با خبرگزاری گازتا می‌گوید وقتی ساعت روی یک میز در فیلم را دید جا خورد زیرا خودش در همان سال‌ها، چنین ساعتی در خانه‌اش داشته است.

کلیم اما درباره محتوای فیلم نظر دیگری دارد: «بیننده وقتی جذب این ظاهر فریبنده می‌شود باید متوجه شود که محتوایی کاملا دروغین را تماشا می‌کند. علاوه بر بخش‌هایی از داستان، باز هم چهره منفی ساختن از شوروی و روسیه را در این سریال شاهد هستیم. مثلا اینکه نشان می‌دهند در شب حادثه فقط چند نفر با تجربه کم در اتاق کنترل هستند، این ادعا دروغ محض است چرا که در همان شب بیش از ۲۰۰ متخصص خبره و دانشمند در محل حادثه حضور داشتند و کسی هم به محل فعالیت راکتور فرستاده نشده بود چرا که اصلا اینکار بیفایده است.»

کلیم همچنان می‌گوید در ابتدای فیلم چهره‌ای نادرست از بوریس شربینا رئیس شورای وزرا نشان داده می‌شود که حتی نحوه عملکرد یک نیروگاه اتمی را نمی‌داند. این در حالی است که در شوروی نه تنها مقامات، بلکه همه شهروندان هم از کتاب‌های درسی این اطلاعات را داشتند.

سوتلانا الکسیویچ برنده جایزه نوبل ادبی و نوسینده کتاب صداهایی از چرنوبیل که سریال از روی اثر او ساخته شده است، به سازندگان این فیلم حق داده است که این حادثه تاریخی را از نگاه خود به تصویر بکشند.

 

وی معتقد است که این سریال تلاش دارد بر وجدان مردم تاثیر بگذارد بنابراین با وجود همه انتقادها، مردم جهان باید او را ببینند تا به خطرهایی از این جنس که در جهان امروز هر لحظه ممکن است رخ دهد، آگاه باشند.

سریال چرنوبیل با تمام جذابیت و دلهره‌ای که برای مخاطبان در سرتاسر جهان داشت، بار دیگر روس‌ها را از ارایه یک اثر سینمایی بی‌طرف آمریکایی درباره خودشان ناامید کرده است اما گلایه را باید پیش خودشان ببرند چراکه با گذشت بیش از ۳ دهه درباره یکی از مهمترین اتفاقات بحث برانگیز در تاریخشان اثر سینمایی چشمگیری نساختند و گوی و میدان را به رقیب توانمند خود در حوزه افکار عمومی سپردند.