به گزارش سرویس مذهبی افکار به نقل از شمسه، توضیحات مربوط به یک کلمه غریب یا عبارت دشوار، گاه به صورت افزوده‌ای بر یک بخش ظاهر می‌گردد. دوازده نمونه از این افزوده‌ها هست که با عبارت «وما ادریک» آغاز می‌گردد. سپس به دنبال آن توصیف یا توضیحی به میان می‌آید. این مسئله روشن است که بعضی از این توصیف یا توضیح‌ها در زمان‌های بعدی افزوده شده، زیرا ربط معنایی با کلمه ی عبارتی که در اصل برگرفته شده، ندارد.

قرآن هنگامی این لفظ را به کار می‌برد که استثنائی و شگفت‌ انگیز و «ناشناخته» و عظیم بودن چیزی را، برساند. حادثه، واقعه و پدیده‌‌ای که بشر نه آن را دیده و نه مانندش را مشاهده کرده، برای بشر قابل فهم نیست. و بشر برای آن، لفظی درست نکرده است. در چنین جاهائی می‌فرماید «و ما ادریک». یعنی با چه بیانی بگویم و با کدام کلماتی شرح دهم. البته ما معتقدیم که پیامبر(ص) هم توان دریافت اینگونه مطالب را داشته و هم به آنها علم دارد. مراد از حرف «ک» شخص پیامبر نیست. بلکه «انسان» است: یعنی ای انسان با کدام لفظ و بیان، این موضوع را برایت شرح دهم.

بعضی جاها پشت سر «ما ادریک» توضیحاتی آمده لیکن بصورت کلی و میان کلمات. ظاهراً حکمت اساسی در این عبارت توجه دادن مخاطب است که توقعش را کم کند و بداند که بعضی چیزها را نخواهد فهمید. در این بررسی خواهید فهمید که بیشترین مفاهیم تاکیدی در این زمینه مربوط به معاد و قیامت و عذابهاست که باید به عظمت وجود آنها و حقانیت آنها پی برد.

۱ / وَ مَا أَدْرَاک مَا الحَْاقَّةُ(۳) و تو چه مى دانى آن روز تحقق یابنده چیست؟ سوره حاقه

تعبیر به((ما ادراک ماالحاقة)) باز هم براى تاءکید بیشتر روى عظمت حوادثآن روز عظیم است، تا آنجا که حتى به پیامبر اسلام(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) خطاب مى شود که تو نمى دانى آن روز چگونه است؟ و حقیقت همین است که درک حوادثقیامت براى ما زندانیان زندان دنیا امکان پذیر نیست، همانگونه که درک مسائل مربوط به دنیا براى جنینى که در شکم مادر است با هیچ بیانى میسر نمى باشد.(تفسیر نمونه جلد ۲۴ صفحه ۴۳۶)

جمله الحاقة ما الحاقة به غیر از بزرگداشت قیامت چیز دیگری نمی‏خواهد بفهماند، و با تکرار نام آن این تفخیم و بزرگداشت را افاده می‏کند.

و ما أدریک ما الحاقة - خطاب در این جمله به هر کسی است که قابل خطاب باشد، و در آن علم به حقیقت روز قیامت را از همه مخاطبین نفی می‏کند، می‏فرماید: تو نمی‏دانی قیامت چیست؟ و این تعبیر کنایه است از کمال اهمیت آن روز و نهایت درجه عظمتش، و شاید منظور از روایتی هم که از ابن عباس نقل شده همین باشد، اوگفته: هر جا در قرآن جمله ما ادراک - تو نمی‏دانستی آمده رسول خدا(صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله ‏و سلّم‏) آن را درک کرده و هر جا جمله ما یدریک - تو نمی‏دانی آمده آن جناب آن مطلب را واقعا نمی‏داند خلاصه کلام اینکه اولی کنایه است از عظمت مطلب و دومی تصریح است.(ترجمة المیزان ج: ۱۹ص: ۶۵۴

۲ / وَ مَا أَدْرَاک مَا الْقَارِعَةُ(۳) و تو چه می دانی که حادثه کوبنده چیست؟ سوره قارعه

و سؤال از حقیقت قارعه در جمله ما القارعة - قارعه چیست با اینکه معلوم است که چیست، به منظور بزرگ نشان دادن امر قیامت است، و اینکه بیست و هشت حرف الفبای گوینده، و دو سوراخ گوش شنونده نمی‏تواند به کنه قیامت پی ببرد، و به طور کلی عالم ماده گنجایش حتی معرفی آن را ندارد و به منظور تاکید این بزرگداشت مجددا جمله را به تعبیری دیگر تکرار کرد و فرمود: و ما ادریک ما القارعة. ترجمة المیزان ج: ۲۰ص: ۵۹۵

بسیارى از مفسران گفته اند که((قارعة)) یکى از نامهاى قیامت است، ولى درست روشن نساخته اند که آیا این تعبیر اشاره به مقدمات قیامت مى باشد که عالم دنیا درهم کوبیده مى شود.

و یا این که منظور مرحله دوم، یعنى; مرحله زنده شدن مردگان، و طرح نوین در عالم هستى است، و تعبیر به((کوبنده)) به خاطر آن است که وحشت و خوف وترس آن روز دلها را مى کوبد.

ولى روى هم رفته احتمال اول مناسبتر به نظر مى رسد، هرچند در این آیات هر دو حادثه پشت سر یکدیگر ذکر شده است.(تفسیر نمونه)

۳ / وَ مَا أَدْرَاک مَا هِیَهْ‏(۱۰) و تو چه دانی " هاویه " و دوزخ چیست؟ سوره قارعه

و ما ادریک ماهیه ضمیر هیه به کلمه هاویه بر می‏گردد، و هاء زیادی که در آخرش آمده هاء وقف است، و جمله مورد بحثتفسیری است که عظمت و فخامت امر آن آتش را بیان می‏کند. ترجمة المیزان ج: ۲۰ص: ۵۹۷

«هاوِیَة» از ماده «هُوِىّ» به معنى افتادن و سقوط کردن است، و آن یکى از نام هاى «دوزخ» مى باشد; چرا که گنهکاران در آن سقوط مى کنند، و نیز اشاره به عمق آتش دوزخ است.
و اگر «أُمّ» را در اینجا به معنى «مغز» بگیریم، «هاویة» به معنى سقوط کننده مى باشد، ولى تفسیر اول صحیح تر و مناسب تر به نظر مى رسد.
«حامِیَة» از ماده «حَمْى»(بر وزن نفى) به معنى شدت حرارت است و «حامیة» در اینجا اشاره به سوزندگى فوق العاده آتش دوزخ است.
به هر حال، این جمله که مى فرماید: «تو چه مى دانى هاویه چیست؟ هاویه آتش سوزان است»، تأکیدى است بر این معنى که، عذاب قیامت و آتش دوزخ فوق تصور همه انسان ها است. تفسیر نمونه

۴ / وَ مَا أَدْرَاک مَا سقَرُ(۲۷) و تو چه ‏دانى دوزخ چیست؟ سوره مدثر

سقر در اصل از ماده سقر(بر وزن فقر) به معنى دگرگون شدن و ذوب شدن بر اثر تابش آفتاب است، سپس به عنوان یکى از نامهاى جهنم انتخاب شده است، و کرارا در آیات قرآن آمده، و انتخاب این نام اشاره به عذابهاى هولناک دوزخ است که دامان اهل خود را مى‏گیرد، بعضى نیز آن را نام یکى از طبقات و درکات هول‏انگیز دوزخ دانسته‏اند.

سپس براى بیان عظمت و شدت عذاب دوزخ مى‏گوید: تو چه مى‏دانى که سقر چیست(و ما ادریک ما سقر) یعنى به قدرى عذاب آن شدید است که از دایره تصور بیرون مى‏باشد، و به فکر هیچکس نمى‏گنجد، همانگونه که اهمیت نعمتهاى بهشتى و عظمت آن به فکر کسى خطور نمى‏کند. تفسیر نمونه ج: ۲۵ص: ۲۳۳

و(سقر) در عرف قرآن یکى از نامهاى جهنم و یا درکه اى از درکات آن است، و جمله(ساصلیه سقر) یا بیان(سارهقه صعودا) است، و یا بدل از آن است و جمله و(ما ادریک ما سقر) به این منظور آورده شده که بفهماند سقر بسیار مهم و هراس آور است.(تفسیر المیزان)

۵ / وَ مَا أَدْرَاک مَا یَوْمُ الْفَصلِ‏(۱۴) وتو چه مى‏دانى روز جدائى چیست؟ سوره مرسلات

روز جدائى حق از باطل، جدائى صفوف مؤمنان از کافران، و نیکوکاران از بدکاران، و روزداورى مطلق حق در باره همگان.

این سؤال و جواب براى بیان عظمت آن روز بزرگ است و چه تعبیر پر معنى و گویائى از آن روز شده است روز جدائیها! سپس براى بیان عظمت آن روز مى‏فرماید: تو چه مى‏دانى یوم الفصل و روز جدائیها چیست؟(و ما ادریک ما یوم الفصل).

جائى که پیامبر(صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) با آن علم وسیع و گسترده، و با آن دیده تیز بینى که اسرار غیب را مشاهده مى‏کرد ابعاد عظمت آن روز را به درستى نداند، تکلیف بقیه مردم روشن است، و همان گونه که بارها گفته‏ایم درک تمام اسرار با عظمت قیامت براى ما زندانیان قفس دنیا ممکن نیست تنها شبحى از آن را مى‏بینیم و به آن ایمان داریم. تفسیر نمونه ج: ۲۵ص: ۴۰۲

و منظور از(روز فصل) روز جزا است که در آن خداى تعالى بین خلائق فصل قضا مى کند، همچنان که فرمود:(ان اللّه یفصل بینهم یوم القیمه). و جمله(و ما ادراک ما یوم الفصل) تعظیمى است از آن روز، و از وقایع آن روز.(ویل یومئذ للمکذبین) - کلمه(ویل) به معناى هلاکت است، و مراد از(مکذبین) تکذیب گران روز فصل است، که وعده اش را به ایشان داده اند چون سیاق آیات، سیاق رساندن این معناست که آن روز واقع شدنى است، و به همین منظور هم سوگند یاد شده.(تفسیر المیزان)

۶ / وَ مَا أَدْرَاک مَا یَوْمُ الدِّینِ‏(۱۷) و تو چه دانی که روز جزا چیست؟ سوره انفطار

و ما ادریک ما یوم الدین این جمله روز جزا را بزرگ و هول‏انگیز معرفی می‏کند، و معنایش این است که: تو نمی‏توانی به حقیقت یوم الدین احاطه پیدا کنی.

و این کنایه است از عظمت، و اینکه یوم الدین بالاتر از آن است که قالب الفاظ بتواند آن را آنطور که هست در خود بگنجاند، در این جمله می‏توانست به آوردن ضمیر اکتفاء کند، ولی نکرده، و مجددا کلمه یوم الدین را آورد تا بزرگی آن روز را تاکید کند. ترجمة المیزان ج: ۲۰ص: ۳۷۳

جایى که پیامبر(صلى اللّه علیه و آله و سلّم) با آن آگاهى وسیع از قیامت و علم فوق العاده او نسبت به مبداء و معاد، حوادثآن روز بزرگ و اضطراب و وحشت عظیمى را که بر آن حاکم است به خوبى نداند تکلیف بقیه روشن است.
این سخن بیانگر این واقعیت است که ابعاد حوادثهولناک قیامت آنقدر گسترده و عظیم است که با هیچ بیانى قابل توصیف نیست، و همانگونه که ما زندانیان عالم خاک از نعمتهاى بى پایان بهشت به درستى آگاه نیستیم، از عذاب جهنم، و به طور کلى حوادثآن روز بزرگ نیز نمى توانیم آگاه شویم.

تفسیر نمونه جلد ۲۶ صفحه ۲۳۵

۷ / وَ مَا أَدْرَاک مَا الْعَقَبَةُ(۱۲) و تو چه می‏دانی که منظور از کار دشوار چیست؟ سوره بلد

و ما ادریک ما العقبة تعبیر اینکه تو نمی‏دانی، کنایه است از عظمت شان عقبه، همانطور که این تعبیر در هر جا همین معنا را افاده می‏کند. مراد از عقبه، خود آزاد کردن است، که عملی از اعمال آدمی است. تفسیر المیزان

به این ترتیب این گردنه صعب العبور را که انسانهاى ناسپاس هرگز خود را براى گذشتن از آن آماده نکرده‏اند، مجموعه‏اى است از اعمال خیر که عمدتا بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوانها دور مى‏زند، و نیز مجموعه‏اى از عقائد صحیح و خالص است که در آیات بعد به آن اشاره شده.

و به راستى گذشتن از این گردنه با توجه به علاقه شدیدى که غالب مردم به مال و ثروت دارند کار آسانى نیست.

اسلام و ایمان با ادعا و گفتار حاصل نمى‏شود، بلکه در برابر هر فرد مسلمان و مؤمن گردنه‏هاى صعب العبورى است که باید از آنها، یکى بعد از دیگرى. تفسیر نمونه ج: ۲۷ص: ۲۷

۸ / وَ مَا أَدْرَاک مَا الطارِقُ‏(۲) و تو چه می‏دانی که طارق چیست؟ سوره طارق

طارق را تفسیر کرده به نجم، یعنی ستاره که در شب طلوع می‏کند.

و جمله و ما ادریک ما الطارق امر آن را بزرگ داشته، می‏فهماند که به چیز بزرگی سوگند یاد کرده. گویا وقتی فرموده: تو نمی‏دانی که طارق چیست! شخصی پرسیده: چیست؟ فرموده: النجم الثاقب. ترجمة المیزان ج: ۲۰ص:

۴۲۹

طارق از ماده طرق(بر وزن برق) به معنى کوبیدن است، و راه را از این جهت طریق گویند که با پاى رهروان کوبیده مى‏شود، و مطرقه به معنى پتک و چکش است که براى کوبیدن فلزات و مانند آن به کار مى‏رود.

و از آنجا که درهاى خانه‏ها را به هنگام شب مى‏بندند، و کسى شب وارد مى‏شود ناچار است در را بکوبد، به اشخاصى که در شب وارد مى‏شوند طارق گویند.

امیر مؤمنان على(علیه‏السلام‏) در باره اشعثبن قیس منافق که شب هنگام به در خانه آن حضرت آمد و حلواى شیرینى با خود آورده بود که به پندار خام خویش قلب على(علیه‏السلام‏) را به خود متوجه سازد تا در ماجرائى به نفع او حکم کند مى‏فرماید: و اعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فى وعائها: و از این شگفت‏انگیزتر داستان کسى است که شب هنگام، در خانه را کوبید و بر ما وارد شد، در حالى که ظرف سرپوشیده پر از حلواى لذیذ با خود آورده بود.

اما قرآن خودش در اینجا طارق را تفسیر کرده، مى‏گوید: این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانى است که بر آسمان ظاهر مى‏شود و بقدرى بلند است که گوئى مى‏خواهد سقف آسمان را سوراخ کند، و نورش بقدرى خیره کنندهاست که تاریکیها را مى‏شکافد و به درون چشم آدمى نفوذ مى‏کند(توجه داشته باشید که ثاقب از ماده ثقب به معنى سوراخ کردن است).

در اینکه آیا منظور ستاره معینى است مانند ستاره ثریا(از نظر بلندى و دورى در آسمان) یا ستاره زحل، یا زهره یا شهب(از نظر روشنائى خیره کننده) یا اشاره به همه ستارگان آسمان است؟ تفسیرهاى متعددى در اینجا گفته شده،

ولى با توجه به این که در آیات بعد آن را به نجم ثاقب(ستاره نفوذ کننده) تفسیر کرده است معلوم مى‏شود منظور هر ستاره‏اى نیست بلکه ستارگان درخشانى است که نور آنها پرده‏هاى ظلمت را مى‏شکافد و در چشم آدمى نفوذ مى‏کند. تفسیر نمونه ج: ۲۶ص: ۳۶۱

۹ / وَ مَا أَدْرَاک مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ(۲) و تو چه می‏دانی شب قدر چیست؟ سوره قدر

و ما ادریک ما لیلة القدر این جمله کنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینکه ممکن بود در نوبت دوم ضمیر لیلة القدر را بیاورد، خود آن را تکرار کرد.


واضح‏تر بگویم، با اینکه می‏توانست بفرماید: و ما ادریک ما هی، هی خیر من الف شهر برای بار دوم و بار سوم خود کلمه را آورد و فرمود: و ما ادریک ما لیلة القدر

ترجمة المیزان ج: ۲۰ص: ۵۶۳

در آیه بعد براى بیان عظمت شب قدر مى‏فرماید: تو چه مى‏دانى شب قدرچیست؟(و ما ادراک ما لیلة القدر). و بلافاصله مى‏گوید: شب قدر شبى است که از هزار ماه بهتر است(لیلة القدر خیر من الف شهر).

این تعبیر نشان مى‏دهد که عظمت این شب به قدرى است که حتى پیغمبر اکرم(صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) با آن علم وسیع و گسترده‏اش قبل از نزول این آیات به آن واقف نبود. تفسیر نمونه ج: ۲۷ص: ۱۸۳

۱۰ / وَ مَا أَدْرَاک مَا الحُْطمَةُ(۵) و تو چه می‏دانی که حطمه چیست؟ سوره همزه

و کلمه حطمة(بر وزن همزه و نیز بر وزن لمزه و نکحة و ضحکة) صیغه مبالغه است، و مبالغه در حطم(شکستن) را می‏رساند، البته به معنای خوردن هم استعمال شده، و این کلمه یکی از نامهای جهنم است چون جمله نار الله الموقدة آن را به آتش جهنم تفسیر کرده.

و معنای آیه این است که: نه، او اشتباه کرده، مال دنیایش جاودانش نمی‏سازد، سوگند می‏خورم که به زودی می‏میرد و در حطمه‏اش پرت می‏کنند.

و ما ادریک ما الحطمة و تو نمی‏دانی حطمه چه حطمه‏ای است؟! این جمله تعظیم و هول انگیزی حطمه را می‏رساند. ترجمة المیزان ج: ۲۰ص: ۶۱۷

حطمه صیغه مبالغه از ماده حطم به معنى درهم شکستن چیزى است، و این نشان مى‏دهد که آتش سوزان دوزخ به شدت اعضاى آنها را درهم مى‏شکند، ولى از بعضى از روایات استفاده مى‏شود که حطمه نام تمام جهنم نیست بلکه نام بخش فوق العاده سوزانى از آن است.

فهم این معنى که آتش به جاى سوزاندن، اعضا را درهم بشکند شاید در گذشته مشکل بود، ولى امروز که مساله شدت تاثیر امواج انفجار بر همه ما واضح شده که چگونه ممکن است امواج ناشى از یک انفجار مهیب نه تنها انسانها بلکه میله‏هاى محکم آهن و ستونهاى عظیم ساختمانها را درهم بشکند مطلب عجیبى نیست. تفسیر نمونه ج: ۲۷ص: ۳۱۶

۱۱ / وَ مَا أَدْرَاک مَا سجِّینٌ‏(۸) و تو چه مى‏دانى سجین چیست؟ سوره مطففین

و منظور از سجین کتاب جامعى است که نامه اعمال همه انسانها به طور مجموعى در آن گرد آورى شده، و به تعبیر ساده مانند دفتر کلى است که حساب هر یک از بستانکاران و بدهکاران را در صفحه مستقلى در آن ثبت مى‏کنند، منتها از این آیات و آیات بعد استفاده مى‏شود که اعمال همه بدکاران در یک کتاب بنام سجین و اعمال همه نیکوکاران و ابرار در یک کتاب دیگر بنام علیین جمع آورى مى‏شود.

سجین از ماده سجن به معنى زندان و حبس گرفته شده، و معانى مختلفى دارد: زندان سخت و شدید، هر موجود صلب و محکم، وادى بسیار هولناکى در قعر جهنم، محلى که نامه‏هاى اعمال بدکاران در آنجا گذارده مى‏شود و آتش دوزخ.

طریحى در مجمع البحرین در ماده سجن مى‏گوید: و فى التفسیر هو کتاب جامع دیوان الشر دون الله فیه اعمال الکفرة و الفسقة من الجن و الانس: در تفسیر آمده است که سجین کتابى است جامع دیوان بدیها که خداوند اعمال کافران و فاسقان جن و انس را در آن تدوین کرده است(طریحى روشن نساخته که منظور از این تفسیر کدام تفسیر است، از معصوم است یا از غیر او).

قرائنى که این معنى را تایید مى‏کند عبارت است از:

۱ - تعبیر به کتاب در قرآن مجید در اینگونه موارد غالبا به معنى نامه اعمال است.

۲ - آیه اخیر که به صورت تفسیر براى سجین ذکر شده مى‏فرماید آن کتابى است رقم زده شده، و اینکه بعضى آیه را تفسیر سجین نگرفته‏اند مسلما بر خلاف ظاهر است.

۳ - بعضى گفته‏اند که سجین و سجیل یک معنى دارد، و مى‏دانیم سجل(به کسر سین و جیم و تشدید لام) به معنى کتاب بزرگ است.

۴ - از آیات دیگر قرآن استفاده مى‏شود که اعمال انسان در چند کتاب ثبت و ضبط مى‏شود، تا به هنگام حساب هیچگونه عذر و بهانه‏اى براى هیچکس باقى نماند. تفسیر نمونه ج: ۲۶ص: ۲۵۵

مراد از کلمه(سجین) چیزى است که مقابل و مخالف(علیین) باشد، و چون معناى علیین علو روى علو دیگر و یا به عبارتى علو دو چندان است، معلوم مى شود منظور از سجین هم سفلى روى سفلاى دیگر، و یا به عبارتى پستى دو چندان و گرفتارى در چنان پستى است، و جمله(و ما ادریک ما سجین) چیز تازه اى ندارد، جز اینکه مى خواهد مردم را از سجین بترساند، و بفهماند آنقدر سخت است که با زبان بشرى نمى توان معرفیش کرد. تفسیر المیزان

۱۲ / وَ مَا أَدْرَاک مَا عِلِّیُّونَ‏(۱۹) و تو چه مى‏دانى علیین چیست؟! سوره مطففین

علیین جمع على(بر وزن ملى) در اصل به معنى مکان بالا یا اشخاصى است که در محل بالا مى‏نشینند، و به ساکنان قسمتهاى مرتفع کوهها نیز اطلاق شده است، و در اینجا جمعى آن را به معنى برترین مکان آسمان یا برترین مکان بهشت تفسیر کرده‏اند. بعضى نیز گفته‏ اند که ذکر آن به صیغه جمع به خاطر تاکید است و به معنى علو فى علو یعنى بلندى در بلندى مى‏باشد.

به هر حال شبیه همان دو تفسیر که در آیات سابقه در باره سجین داشتیم در اینجا نیز صادق است.

نخست اینکه منظور از کتاب الابرار نامه اعمال نیکان و پاکان و مؤمنان است، و هدف بیان این نکته است که نامه اعمال آنها در یک دیوان کل که بیانگر تمام اعمال مؤمنان است قرار دارد، دیوانى که بسیار بلند مرتبه و والامقام است.

یا اینکه نامه اعمال آنها بر فراز آنها در شریفترین مکان، یا بر فراز بهشت در بلندترین مقام جاى دارد، و همه اینها نشان مى‏دهد که مقام خود آنها فوق العاده بلند و والا است.

در حدیثى مى‏خوانیم که پیغمبر اکرم(صلى‏ الله ‏علیه‏ وآله ‏و سلّم‏) فرمود: منظور از علیین آسمان هفتم و زیر عرش خدا است.

و این درست نقطه مقابل نامه اعمال فجار است که در پست‏ترین محل یا پائین‏ترین طبقات دوزخ قرار گرفته.

تفسیر دیگر اینکه کتاب در اینجا به معنى سرنوشت و حکم قطعى الهى است که مقرر داشته نیکان در اعلى درجات بهشت باشند.

و البته جمع میان این دو تفسیر نیز ممکن است که هم نامه اعمال آنها در یک دیوان کل قرار دارد، و هم مجموعه آن دیوان بر فراز آسمانها است و هم فرمان الهى بر آن قرار گرفته که خودشان در بالاترین درجات بهشت باشند.

سپس براى بیان اهمیت و عظمت علیین مى‏افزاید: تو چه مى‏دانى علیین چیست(و ما ادراک ما علیون).

اشاره به اینکه مقام و مکانى است برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم که هیچکس حتى پیغمبر اکرم(صلى‏ا لله‏ علیه‏ وآله ‏و سلّم‏) نیز نمى‏تواند ابعاد عظمت آن را دریابد.

سپس خود قرآن به توضیح بیشتر پرداخته، مى‏افزاید: علیین نامه‏اى است رقم زده شده(کتاب مرقوم).

این بنابر تفسیرى است که علیین را به معنى دیوان کل نامه اعمال ابرار معرفى مى‏کند، و اما بنابر تفسیر دیگر معنى آیه چنین است: این سرنوشت حتمى است که خداوند در باره آنها رقم زده که جایگاهشان برترین درجات بهشت باشد(بنا بر این کتاب مرقوم تفسیرى است بر کتاب الابرار نه بر علیین(دقت کنید). تفسیر نمونه ج: ۲۶ص: ۲۷۲

آنچه براى ابرار مقدر شده، و قضایش رانده شده، تا جزاى نیکوکاریهاى آنان باشد، در علیین قرار دارد، و تو اى پیامبر! نمى دانى علیین چیست، امرى است نوشته شده، و قضایى است حتمى و مشخص و بدون ابهام.

مفسرین در این آیات سخنانى دارند، همچنان که در آیات قبل داشتند، چیزى که هست در این آیه در خصوص کلمه(علیین) این را هم گفته اند که: معنایش آسمان هفتم است، که در تحت عرش قرار دارد، و منزلگاه ارواح مؤمنین است. و نیز گفته اند: علیین همان سدره المنتهى است، که اعمال بدانجا منتهى مى شود.

بعضى دیگر گفته اند: لوحى است از زبرجد آویزان، در تحت عرش که اعمال بندگان در آن نوشته شده.

بعضى دیگر گفته اند: مراتب عالیه اى است که محفوف به جلالت است. اشکالى که به این سخنان وارد است همان اشکالى است که درباره اقوال وارده در خصوص آیات گذشته کردیم و گفتیم که هیچ دلیلى بر هیچ یک از این اقوال نیست.

تفسیر المیزان