حسن کریمیان کاکلکی، کارشناس مذهبی و محقق و پژوهشگر در مورد خرافه، علل و شیوع خرافه‌پرستی، گفت: خرافات به عقاید و افکار به آداب و اعمال نامعقول و بی‌اساس گفته می‌شود که علم به درستی آن نداشته و از خیر و شر بودنش اطلاع نداریم اما به علت شیوع و رواج داشتن آن‌ها را پذیرفته‌ایم؛ برخی کتب لغت خرافه را کلام باطل بیهوده پریشان و افسانه معنی کرده‌اند؛ در برخی متون دینی درباره‌ خرافه آمده است، خرافه یا خرافات عبارت است از: اعتقادات بی‌اساس که با عقل و منطق و علم و واقعیت سازگاری نداشته باشد؛ مثل اعتقاد به نحس بودن عدد ۱۳، بد یمن بودن رنگ سیاه، ناله جغد و ... .

تاریخچه گسترش خرافات

وی افزود: فیلسوف و مفسر بزرگ استاد علامه طباطبایی(ره) در تفسیر شریف المیزان درباره تاریخچه گسترش خرافات نوشته‌اند؛ بشر از قدیمی‌ترین اعصار لایزال گرفتار اینگونه آراء خرافی بوده و تا امروز نیز هست و آن‌طور که بعضی گمان کرده‌اند خرافه‌پرستی از خصائص شرقی‌ها نیست بلکه همان قدر که در شرقی‌ها هست در غربی‌ها هم هست اگر نگوییم غربی‌ها حریص‌تر بر اعتقاد به خرافات از شرقی‌ها هستند.

کریمیان ادامه داد: از سوی دیگر همواره خواص بشر یعنی علماء و روشنفکران در پی نابودسازی رسوم این خرافات چاره‌اندیشی کرده و می‌کنند بلکه اعتقاد به آن‌ها را از دل‌های مردم زائل سازند چه لطایف‌الحیل به‌کار بردند؛ باشد که عوام بدان وسیله متنبه شده و از «خواب غفلت» بیدار شوند ولی معالجات این طبیبان مؤثر واقع نشد و انسان‌ها همچنان گرفتار خرافات هستند؛ علتش هم این است که انسان هیچ وقت از تقلید در آراء نظری و حقایق اعتقادی خالی نیست این از یک سو و از سوی دیگر از احساسات و عواطف انسانی هم خالی نیست.

عوامل پیدایش و پذیرش خرافات توسط مردم

وی افزود: عوامل پیدایش و پذیرش خرافات توسط مردم در پیدایش، پذیرش و گسترش خرافات، آداب و رسوم غلط و اشتباه عوامل مختلفی نقش ایفا می‌کنند مانند جهل و نادانی، تقلیدهای کورکورانه و بی‌پایه و اساس احساسات به‌جای تعقل؛ مهم‌ترین و اصلی‌ترین علل محبوبیت، پذیرش و گسترش بین مردم ایران است و ریشه‌ بسیاری از خرافات را - در گذشته و حال - باید در اینجا جستجو کرد؛ مشکل بزرگ اینجاست که درمان درد جهالت و نادانی به سادگی امکان‌پذیر نبوده، گاه پیامبران و مصلحان بزرگ را هم عاجز و درمانده کرده و از پا در آورده است و چه گرفتاری و مریضی از این بدتر و بالاتر!؟

تقلیدهای کورکورانه و بی پایه و اساس

کریمیان گاهی خرافه‌ای چنان در مردم ایران رواج پیدا می‌کند و محبوب می‌شود که اگر افرادی به آن عمل نکنند احساس می‌شود جرم و خطایی انجام داده‌اند و خطر و ضرری برایشان پیش می‌آید.

احساسات بجای تعقّل

وی افزود: از عوامل دیگر، جایگزین شدن رفتارهای احساسی و عاطفی به جای برخوردهای همراه با عقل و منطق و تفکر و استدلال است؛

معمولاً اکثریت مردم ایران به دنبال اقناع عقلی و منطقی نبوده است لذا با تحریک احساسات و عواطف، می‌توان آنها را به کاری واداشت، یا از آن بازداشت.

میزان ارزشمند و پر اهمیتی که می‌تواند راه راست و درست را به ما نشان دهد و ما را از افراط و تفریط محافظت کند چیست؟

وی ادامه داد: مسلم است که چنین میزانی باید از هرگونه خطا و اشتباه مبرا باشد تا بتوان با اطمینان کامل و اعتماد کافی آن را معیار و ملاک سنجش عقاید خود و همه‌ مسلمانان قرار دارد و چنین میزانی با شروط و قیود مذکور جز قرآن «معصوم صامت و بی‌صدا» و ائمه اطهار(ع) «قرآن ناطق» که هر دو معصوم و عاری از خطا و اشتباهند نیست.

قرآن و اسلام چگونه با خرافه‌پرستی مبارزه کرده؟

کریمیان تصریح کرد: اعتقاد ما این است که اسلام دین منطق و عقل بوده و قرآن کتابی است که هیچ مطلب عقل ستیز و متضاد با عقل در آن یافت نمی‌شود. آنچه در قرآن وجود دارد یا مطابق با عقل است و یا فوق عقل؛ برای شناسایی احکام و عقاید شرعی و واقعی، از آداب و رسوم خرافی و جاهلی باید به منابع و مدارک مطمئن و مورد اعتماد مراجعه کرده، موارد مشکوک و مورد بحث را با آن بسنجیم و مقایسه کنیم؛ تا هیچ گاه از حقیقت ناب دین خدا و صراط مستقیم اسلام، جلو تر یا عقب نباشیم؛ نه اضافه‌ای را بپذیریم «افراط» و نه برخی واقعیات آن را رها سازیم «تفریط» نه حکمی بر آن بیفزاییم و نه آداب و سُنن شرعیش را جعلی و خرافه بپنداریم.

خطرناک‌ترین نوع خرافات، خرافات دینی و اعتقادی است

وی ادامه داد: نمونه‌ای از خرافات که وجهه‌ مذهبی به خود گرفته خونریزی برای خانه و اتومبیل نو است که استاد علامه شهید مطهری(ره) درباره‌ خرافی بودن و ریشه‌ جاهلی این موضوع می‌فرمایند: «معمول ما این است که وقتی خانه‌مان را عوض می‌کنیم و می‌خواهیم به خانه‌ جدید برویم یک گوسفند می‌کشیم، یا اگر چشمه‌ای جاری می‌کنیم، کار نوی می‌کنیم، یک گوسفند می‌کشیم. کتاب وسائل، جلد دوم، صفحه‌ ۱۹۸ از معانی‌الاخبار صدوق نقل می‌کند که پیغمبر اکرم نَهی عَنْ ذَبائِحِ الْجِنِّ پیغمبر از ذبایح جن نهی کرد. معلوم می‌شود اسم این‌ها در قدیم ذبیحة الجن بوده است. بعد فرمود: وَ هُوَ أنْ یَشْتَرِیَ الرَّجُلُ الدّارَ أَوْ یَسْتَخْرِجَ الْعَیْنَ وَ ما اَشْبَهَ ذلِکَ یعنی کسی خانه‌ای می‌خرد یا چشمه‌ای را استخراج و جاری می‌کند یا کاری مثل اینها می‌کند فَیُذْبَحُ لَهُ ذَبیحَةٌ لِلطِّیَرَةِ بعد گوسفندی را می‌کشند برای اینکه جلو چشم مردم را بگیرند مَخافَةَ إنْ لَمْ یَفْعَلْ أَنْ یُصیبَهُ شَیْ ءٌ مِنَ الْجِنِّ اگر این کار را نکنند جن‌ها به او آسیب می رسانند. (ما می‌گوییم چشم زخم، معلوم می‌شود عرب‌های جاهلیت می‌گفتند جن می‌آید این کار را می‌کند) فَاَبْطَلَ ذلِکَ النَّبِیُّ وَ نَهی عَنْهُ پیغمبر اکرم(ص) این سنت رایج جاهلیت را- که دومرتبه در میان ما رایج شده است- باطل کرد. (پانزده گفتار، استاد علامه شهید مطهری، ص۱۷۰)»

وی تصریح کرد: نمونه دیگر تصویرهای جعلی معصومین علیهم السلام است که در این رابطه استاد علامه شهید مطهری(ره) می‌فرمایند: «اسلام شعار تصویری ندارد. دو شعار است که اسلام ندارد؛ یکی شعار تصویری و یکی شعار عددی. در بعضی از جاهای دیگر شعارهای تصویری پیدا می‌شود مثل صلیب که شعار مسیحیت است. اسلام شعاری ندارد که در مقابل صلیب بگذاریم. تصویرهایی که با اسم و به انتساب شخص مقدس رسول اکرم(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) یا ائمه ی اطهار(ع) این تصویرهایی که در بازار می‌فروشند(شمایل پیغمبر اکرم(ص)، شمایل امیرالمؤمنین(ع) ) هیچ کدام اساس ندارد و اسلام هم از اول تمایلی به این امر نداشته بلکه با آن مخالف بوده است.

وی اظهار کرد: اسلام چون راجع به توحید غیور است و غیرت توحیدی زیادی دارد، از اول با مجسمه سازی و مجسمه تراشی (بالاخص برای اولیای دین) سخت مبارزه کرده است و در آن زمان هم افرادی بودند که اگر می‌خواستند تصویر بکشند با قلم می‌کشیدند (مخصوصاً در زمان ائمه(ع) که تمدن اسلامی خیلی توسعه پیدا کرده بود) ولی در عین حال چنین چیزی نبوده و مخصوصاً اگر از پیغمبر(ص) و ائمه(ع) تصویری می‌بود حتماً ما حالا آنها را به جای عیسی مسیح گرفته بودیم و پرستش می‌کردیم.

وی تصریح کرد: گذشته از اینکه این تصویرها بی‌اساس است، این شمایل‌ها را به نام پیغمبر(ع) و به نام حضرت امیر (ع) و به نام ائمه ی دیگر مثلاً حضرت امام حسین(ع) قبول نکنید؛ خشن است، قیافه عجیبی که نمی‌خواهم تعبیر زشتش را به کار ببرم؛ همیشه علی(ع) را با یک شمشیر دو زبانه ای که مثل زبان افعی دو سر دارد، با یک قیافه‌ خشمناکی نشان داده‌اند؛ علی کِی این جور بوده؟! دشمن‌های علی(ع) می‌گفتند عیبش برای خلافت این است که خنده روست. می‌فرماید: عَجَباً لِابْنِ النّابِغَةِ! یَزْعُمُ لِاَهْلِ الشّامِ اَنَّ فِیَّ دُعابَةً وَ اَنِّی امْرُؤٌ تِلْعابَةٌ (نهج البلاغه عبده، خطبه ی ۸۰).عجبا برای پسر نابغه (عمر و عاص) (می‌گویند قبل از او عمر این جمله را گفته بود) عیبی که به من برای خلافت می‌گیرد این است که می‌گوید من یک آدم خوش مشربم، شوخی می‌کنم و خنده رو هستم.

با خرافات دینی چگونه برخورد کنیم؟

وی ادامه داد: یکی از عوامل اساسی گسترش خرافات، جهل و نادانی افراد است بنابراین بهترین روش برخورد با خرافات و گسترش آن، گسترش علم و دانش افراد است و هر چه مردم با دین و معارف دینی آشنا شوند و به نحو صحیح آن را بشناسند، کمتر به دام خرافات می‌افتند پس به فکر گسترش معرفت دینی باشیم.

کریمیان ادامه داد: در کتاب‌های امدادهای غیبی، حماسه حسینی و انسان و سرنوشت به تألیف و قلم مرحوم شهدی مطهری به این موضوع به طور مفصل پرداخته شده است، چه بهتر است کتب فوق را مورد مطالعه قرار دهید تا به‌طور مفصل و عالمانه به جوانب موضوع دست یابید.

وی ادامه داد: بنابراین در مجموع می‌توان راه‌های برخورد با خرافات را اینگونه برشماریم، فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را بین افراد جامعه گسترش دهیم؛ از اساتید توانا و خوش بیان دعوت شود تا مسائل دینی را به طور واضح و روشن تبیین کنند.

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: به محض طرح برخی افکار و اندیشه‌ها که شائبه خرافه بودن با سست بودن آن از نظر علمی و منطقی در آن وجود دارد، به مقابله برخاسته و آن را مستدل و منطقی تأیید یا رد کنیم؛ اجازه ندهیم در ذهن افراد ماندگار شود تا دیگر اندیشه‌های فرد را تهدید کند زیرا سؤال و پرسش خوب است اما نباید در حال تردید ماندگار بود بلکه باید پاسخ آن داده شود و نفی و اثبات آن سریعا مورد بررسی قرار گیرد.

وی افزود: در مواردی که مطمئن هستیم موضوع و مطلبی خرافه است و ریشه و اساسی نداد، به طور مستند و مستدل و منطقی و بدون برخوردهای شعارگونه آن را رد کرده و برای رد آن دلایل منطقی خود را ارائه کنیم زیرا در دائره علم و دانش نمی‌توان از احساسات و سخنان شعاری کمک گرفت.

وی تصریح کرد: دامنه فعالیت افراد کم‌سواد یا بی‌سواد را تنگ و تنگ‌تر کرده و اجازه ندهیم و افکار و اندیشه‌های آن‌ها روی تابلو و در معرض مشاهده دیگران قرار گیرد و در اولین فرصت افکار خرافه‌گونه را پاسخ روشن‌گرانه داد تا گسترش نیابد.

چند خرافه معروف

خارش کف دست: بسیاری از افراد وقتی کف دستشان می خارد آن را نشانه‌ای نیک از به دست آوردن پول در آینده‌ای نزدیک می‌دانند.

شکستن آیینه: آیینه را انعکاس وجود می‌دانند و شکستن آن را آسیب جان که برای دور ماندن از آسیب این بدیمنی باید تکه‌های آیینه شکسته را در زیر نور ماه دفن کرد!

پیدا کردن نعل اسب: نعل را نشانه خوش شانسی می‌دانند.(به خصوص اگر وقتی آن را پیدا می‌کنید دهنه آن رو به شما باشد). به محض پیدا کردن، آن را با دست راست بردارید آرزویی کنید و به سمت چپ خود پرتاب کنید! اگر یک نعل بر سردر خانه خود نصب کنید که دیگر شانس حسابی به شما روی آورده است.

عطسه کردن: عطسه زدن که یک پدیده بسیار ساده است در فرهنگ ما تعبیرهای مختلفی می‌شود که صبر آمدن یکی از آنها است. وقتی کسی عطسه می‌زند می‌گویند صبر آمد و بهتر است کاری را که آغاز کردی ادامه ندهی.

زدن به تخته: زدن به تخته یکی از باورهای خرافی انگلیسی‌ها است که متأسفانه وارد فرهنگ کشورمان نیز شده است. بر اساس این باور قدیمی، هنگامی که شرایط بر وفق مراد است با زدن به تخته، ادامه این روند را تضمین می‌کنند!

خوش یمن بودن وزغ: خرافه بسیار شایع در مورد وزغ در انگلستان این است که وجود آن را علامت برگزار شدن مراسم عروسی می‌دانند و اگر وزغی از سر راه عروس به کلیسا عبورکند، او و همسرش در آینده خوشبخت و بهره‌مند خواهند شد.

قرنها دزدهای انگلیسی معتقدبودند اگر قلب وزغ را در جیب خود حمل کنند هیچ گاه دستگیر نخواهند شد.

رد نشدن از زیر یک نردبان: نظریه‌های مختلفی در مورد منشأ این خرافه‌ها وجود دارد. یکی از این نظریه‌ها بر این مبنا است که از آنجا که نردبان تکیه داده شده به یک دیوار تصویر کننده یک شکل مثلثی خواهد بود، و از سوی دیگر، مثلث در فرهنگ مسیحی، نمادی از تثلیث مقدس محسوب می‌شود، قدم گذاشتن در داخل این فضا می‌تواند حرکتی وهن آلود و مستوجب عقاب تصور شود.

مناسک عجیبی برای شخصی که سهواً از زیر یک نردبان می‌گذرد، پیش بینی شده است تا بتواند خود را از شر بدیمنی حاصل دور نگه دارد؛ مثل نگه داشتن دو انگشت سبابه و میانی به حالت ضربدری بر روی هم تا زمانی که شخص یک سگ را مشاهده کند، یا انداختن آب دهان بر روی کفش و سپس ادامه دادن به راه، یا دوباره رد شدن از زیر نردبان در مسیر عکس و سپس گذراندن یک آرزوی خوب از ذهن.

کریمیان سخناننش را با دعایی پر مغز از امام صادق( ع) به پایان رساند: خدایا حق و حقیقت را همانطور که هست به من نشان بده تا از آن پیروی کنم و باطل را هم همانطور که هست به من بنمایان تا از آن دوری گزینم و حق و باطل را بر من مبهم و نامشخص نکن. و مرا در جاهایی که حقایق اختلاف شده به اذنت راهنمایی کن چرا که هر کس را بخواهی به راه مستقیم هدایت می‌کنی.