پول نداشتیم رحمتی را به پرسپولیس بیاوریم

در نهایت حمید استیلی قبل از بازی برگشت با راه‌آهن استعفا کرد. او به کارش اعتقاد داشت و برای اینکه مشکلات مالی بازیکنانش به حداقل برسد جلساتی هم با مسوولان شهر انزلی برگزار کرد. استیلی برای اینکه ثابت کند برای پول به ملوان نیامده همه مبلغ قرارداد ۸۰۰ میلیونی‌اش را هم بخشید تا اگر پولی به تیم تزریق شد به بازیکنان برسد. استیلی حالا به فکر تاسیس یک آکادمی حرفه‌ای فوتبال است. اتفاقی که اگر رخ بدهد نتایج خوبی برای آینده فوتبال ما خواهد داشت. البته مهم‌ترین کار برای تاسیس این آکادمی، سرمایه‌گذاری و فراهم شدن زیرساخت مناسب و سخت‌افزار‌های لازم است. او روز جمعه گذشته به دفتر روزنامه آمد و درباره بسیاری از اتفاقات صحبت کرد. دلایل رفتنش به ملوان را گفت و مروری هم بر خاطرات دوران حضورش در پرسپولیس، شاهین بوشهر، استیل آذین و.... داشت

 شما با علم به مشکلات مالی به انزلی رفتید. حتی امیر قلعه‌نویی هم به همین دلیل آنجا نماند. در همه این مدتی که بودید هیچ وقت پشیمان نشدید؟

زمانی که رفتم ملوان، یکدفعه همه چیز دست به دست هم داد. هفته دوم لیگ هم گذشته بود و به خاطر دوستی که با آقای دنیامالی داشتم و ایشان خواست من هم رفتم. خیلی هم به این موضوع فکر نکردم چون نسبت به دوستی‌هایی که دارم پایبند هستم. فقط به پژمان نوری زنگ زدم و همه صحبتم با آقای دنیامالی ۱۵ دقیقه هم نشد. به لحاظ مالی صحبت خاصی نکردم چون هدفم کمک کردن بود. پشیمان نیستم چون روزی ۱۲-۱۰ ساعت کار می‌کردیم ولی جایی که بودجه کم است و شرایط زیرساختی کم است کار کردن سخت می‌شود به علاوه اینکه مدیریت قبلی تعهداتی برای تیم ایجاد کرده بود به طوری که در آغاز فصل باید مبلغ قابل توجهی را به بازیکنان می‌دادیم ولی متاسفانه بچه‌ها دریافتی نداشتند و طلب پارسال بعضی از آنها هم مانده بود. این مساله کارمان را سخت کرد. من که ریالی نگرفتم و حتی از جیب خودم دادم. این موضوعات باعث شد که جدا شوم.

شما مدعی بودید که از داور هم ضربه خوردید؟

بله، با احترام به همه داوران، ما ۹-۸ بازی را به خاطر اشتباهات غیرعمد آنها از دست دادیم که اگر آن اتفاقات نمی‌افتاد الان جایگاه خیلی خوبی در لیگ داشتیم. پنالتی‌هایی که برای ما گرفته نشد و بازی‌هایی که به خاطر بعضی پنالتی‌ها از دست دادیم. من همیشه احترامشان را حفظ کردم. یکسری مشکلات دیگر هم بود. بعضی‌ها به مربیان بومی اعتماد داشتند و من دیدم یک شکافی بین هواداران به وجود آمده و احساس کردم اگر من بروم اتحاد آنها حفظ شود. با اینکه آقای دنیامالی، رضاییان و بچه‌ها راضی نبودند، حتی قرار بود آن روز تمرین کنیم و یکسری اخبار شنیدم و هتاکی هم می‌شنیدم که شرایط را سخت می‌کرد. البته حساب این عده بسیار کم را باید از مردم خوب انزلی جدا کرد.

گفته می‌شد که بعضی از آنها دستگیر شدند.

بله، دادستانی حتی حکم هم برایشان صادر کرد اما من رضایت دادم تا حداقل همه‌شان با هم باشند و کمک کنند این تیم حفظ شود چون مردم انزلی با این تیم زندگی می‌کنند اما امکانات کم است. تیم‌های پایه زمین ندارند با اینکه شهر ثروتمندی است. منطقه آزاد است، گمرک است، کشتیرانی خزر هست و....

گفتید به پژمان نوری زنگ زدید. پژمان نگفت نیایید. اینجا مشکلات هست.

پژمان می‌گفت تیم خوبی داریم و فقط مشکلات مالی وجود دارد. پژمان درست می‌گفت اما تمرکز نداشتیم. تیمی که مثلا سال گذشته در روزهای آخر ماند امسال توقع کسب سهمیه آسیایی داشتند. من هیچ قولی ندادم و گفتم همه تلاشم را می‌کنم اما واقعا با این امکانات و مشکلات، میسر بود؟ آیا ابزارش وجود داشت. با همه این مشکلات اگر داوران حق ما را می‌دادند الان در بالای جدول بودیم ولی نشد.

شما سابقه حضور در بوشهر هم داشتید. تیم‌های پرطرفدار مشکلات خودشان را دارند. به این مساله هم فکر کردید.

می‌دانستم کار خیلی سختی است. در بوشهر هم که بودیم باز منابع اقتصادی به ما ضربه زد. بعضی روزها آب خوردن هم نداشتیم. با این حال به لحاظ شکل بازی عالی بودیم. شما نگاه کنید نیم‌فصل در ملوان نتوانستیم بازیکن خاصی را بگیریم. این چهار تا بازیکنی که آوردیم یک ریال هم به آنها ندادیم اما تیم‌های دیگر را ببینید که چه بازیکنانی را جذب کردند. اینها هزینه‌ای برای ما نداشتند. محمد ستاری شاگرد خودم بود و از خونه به خونه آمد. بالیجانی را از یزد آوردیم. اولادی هم که جایی بازی نمی‌کرد. اما تیم‌های دیگر را ببینید حتی سیاه‌جامگان و گسترش فولاد هم تقویت شدند و نتیجه هم گرفتند.

چرا ماندید؟

برای اینکه من از این دست مربیان نیستم که بگویم تا فلانی را نیاورید من نمی‌آیم. تیم را خودم نبسته بودم. دوران آماده‌سازی هم نداشتیم.

قبل از شروع فصل اینطور به نظر می‌رسید که ملوان تیم پرمهره‌ای است اما در جریان لیگ اینطور نشان نداد.

ما در فاز حمله مهاجمان اصلی‌مان را از دست دادیم. آرش افشین مصدوم شد، فرزاد حاتمی به خاطر مشکلاتی که بود جدا شد، سیدجلال رافخایی هم مصدوم بود. ما در خط حمله هم بازیکن نداشتیم به همین دلیل در بیشتر مواقع تا پشت ۱۸ قدم حریف خوب بودیم. شما ببینید اگر تیمی دو، سه بازیکن اصلی‌اش نباشد چه اتفاقی می‌افتد. در همین پرسپولیس وقتی طارمی نیست به مشکل می‌خورند. ما در راه‌آهن هم این مشکل را داشتیم.

چطور؟

برای اینکه در طی شش ماه حدود هفت بازیکن ما جدا شدند. خالقی‌فر، علیپور، رضاییان از راه‌آهن رفتند. محمد غلامی راهی پدیده شد. طالب‌لو و برزای رفتند استقلال، مهدی‌پور به ذوب رفت. به ملوان هم یکسری بازیکن جوان اضافه شد مثل صادق محرمی، رضی‌پور شاید برای خیلی تیم‌ها سخت باشد اما من به جوان‌ها اعتماد می‌کنم. مثلا سیاوش حق‌نظری که بازیکن فوق‌العاده‌ای است که تا حدودی شبیه جباری بازی می‌کند.

معمولا یک فشاری از روی سکوها به تیم وارد می‌شود شما این مساله را چه زمانی احساس کردید.

از روز اول. به طوری که می‌خواستم برگردم. ما حتی برنده هم می‌شدیم با مشکل مواجه می‌شدیم به همکاران من (پایان رافت و حسینی‌نسب) توهین می‌شد. نمی‌دانم چرا موضع داشتند.

شخص خاصی را تشویق می‌کردند؟

راضی نبودند امیر قلعه‌نویی جدا شود. حتی من از اکبر محمدی خواستم که بماند و کمک کند اما قبول نکرد. من گفتم پولی که نگرفتم و آمدم کمک کنم اگر شرایط این است اصلا نمی‌مانم. من که پول اجاره خانه‌ام را خودم دادم. ماشین در اختیارم نبود در نهایت هم ۸۰۰ میلیون قراردادم را بخشیدم. حالا سوالم این است که بقیه مربیان قراردادشان را می‌بخشند؟ حتی شنیدم گزارشگر بازی ملوان- راه‌آهن گفته از عجایب است که مربی قرارداد ۸۰۰ میلیونی‌اش را بخشیده است!

شاید این رفتارهای شما ذهنیت‌هایی را ایجاد کند که مثلا استیلی حاضر شده با هر شرایط سختی کار کند.

ببینید خیلی از انسان‌ها شرایط را درک می‌کنند. بازیکنان می‌توانند نظر دهند. البته زمان همه چیز را مشخص می‌کند. اما همیشه بحث بومی‌گرایی وجود داشت. من می‌گفتم همه تیم‌ها از شهرهای مختلف بازیکن دارند. نمونه‌اش پرسپولیس که چند تا بازیکن شمالی دارد. حتی برایشان مثال زدم که در زمان جنگ چه تعداد از جوان‌های انزلی به شهادت رسیدند مگر نه اینکه آنها برای وجب به وجب خاک این مملکت از جانشان گذشتند. ما که هیچ وقت نمی‌توانیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم و مدیون آنها هستیم چون در حد آن عزیزان نیستیم. در شهر انزلی مردم خیلی به ما احترام می‌گذاشتند اما واقعا مربیان بومی از قراردادشان می‌گذرند؟ این نوع تفکر در فوتبال مانع پیشرفت می‌شود. روزی که آقا غفور جهانی می‌آمدم طوری گریه می‌کرد که ما نمی‌توانستیم جلوی خودمان را بگیریم. الان هم با آنها در ارتباطم همین چند روز پیش آقای احمدی یکی از مربیان از حرم امام رضا(ع) با من تماس گرفت و گفت به یادت هستم. من هر جا رفتم این ارتباط را داشتم چون صادقانه کار می‌کردم و هدفمان موفقیت تیم بود. بعد از آن بحث‌های مالی مطرح می‌شد. حتی چک شاهین بوشهر را الان دارم. شاید همان مبلغ قرارداد می‌توانست مشکل من و بعضی اطرافیانم را حل کند اما چون می‌دانستم ملوان مشکلات مالی زیادی دارد پولم را بخشیدم. در این مدت دوستان مشترک من و دنیامالی مبالغی را تزریق کردیم. اگر اشتباه نکنم ایشان حدود چهار میلیارد پول برای تیم تامین کردند اما کافی نبود. من نمونه‌هایی را برایتان مثال بزنم.

بفرمایید.

ببینید به عنوان مربی وظیفه‌ام نبود که دنبال پول باشم اما بچه‌ها سر تمرین از من انتظار داشتند. خیلی از اسپانسر لباس‌ها را از دوستانم گرفتم. به کشتیرانی خزر و گمرک رفتم با مدیرانشان صحبت کردم، حتی منطقه آزاد. همه این عزیزان دوست داشتند کمک کنند اما راه‌هایی بود که موانعی را ایجاد می‌کرد. مثلا می‌گفتند یکسری کارها را می‌توانیم به شما بدهیم که درآمدزایی برایتان داشته باشد اما کسی نبود دنبالش برود.

مدیریت باشگاه چطور؟

آقای رضاییان،‌ آقای پیشگاه‌ هادیان در این جلسات با من حضور داشتند البته مدیرعامل باشگاه از ابتدا گفته بود که نمی‌تواند درآمدزایی کند. اگر بخواهم بگویم اندازه یک کتاب می‌شود.ما کنار زمین هم ناراحت می‌شویم، داد هم می‌زنیم اما نمی‌توانیم به شخصیت کسی توهین کنیم. کاملا درست می‌گویید چون مثال آقای جلالی را به من می‌زنند که در این یکی، دو سال به خاطر فشارهایی که متحمل شده اعتراض می‌کند. الان هم نمی‌دانیم برای ما چه اتفاقی می‌افتد اما من سعی می‌کنم اخلاقم عوض نشود و تحمل می‌کنم تا داوری‌ها بهتر شود.

اینطوری تاوانش را می‌دهید؟

اشکال ندارد من با خدا معامله می‌کنم و مسائل دیگر برایم مهم نیست. شاید برای خیلی‌ها سخت باشد و از یک ریال‌شان نگذرند. اما وقتی من خیلی راحت از پول می‌گذرم از خیلی چیزهای دیگر هم می‌گذرم. وقتی برای رفاقت اینقدر ارزش قائلم و خودم را فدای رفیق می‌کنم پس از همه چیز می‌گذرم. دیوانه‌ام نه (می‌خندد).

در حرفه مربیگری به آنچه می‌خواستید رسیده‌اید؟ البته کشف بازیکنانی مثل برادران محمدی، علیپور و... موفقیت است اما...

من به لحاظ کشف و پرورش بازیکن خیلی تلاش کردم و به نظرم موفق هم بودم اما مثل دوران بازیگری‌ام موفق نبوده‌ام. من در دوران بازیگری به تمام افتخاراتم رسیده‌ام که آخرش گلزنی در جام جهانی بود اما در دوران مربیگری نه.

چرا؟

برای اینکه در دوران مربیگری فقط خودم نیستم و یکسری عوامل هستند که باید فراهم باشد. من به تیم‌هایی رفتم که به لحاظ مالی خوب نبودند. من چون رفاقتی می‌رفتم خیلی به این مسائل فکر نمی‌کردم حتی شاهین بوشهر هم رفتم به خاطر درخواست یکی از دوستان بود. این مساله شاید یکی از ایرادهای من است.

یعنی مسیر مربیگری‌تان را اشتباه رفتید؟

بله چون احساسی و رفاقتی بود. من همه دوران مربیگری را گذراندم حتی به هلند و آلمان هم رفتم. از نظر تجربی هم یکدفعه نیامدم سرمربی شوم. سال ۸۲ که فوتبال را کنار گذاشتم کمک‌ سوم، دوم و اول در پرسپولیس شدم. زمان آقایان پروین، آری‌هان، یونگ، دنیزلی و قطبی در همه این دوران تجربه به دست آوردم و نقاط مثبت همه‌شان را گرفتم. هر جا هم رفتم کمک‌های خوبی با خودم بردم حتی خارجی هم جذب کردم چون اعتقاد دارم آنها خیلی کمک می‌کنند. البته مشکلات خاص خودش را دارد. من در ملوان این کار را نکردم چون باید پاسخگوی مطالباتشان هم می‌شدم به همین دلیل ریسک نکردم.

در انتخاب تیم‌هایتان، شرایط تاثیرگذار بود یا تمایل خودتان.

نه شرایط باعث شد. فقط شاید در استیل‌آذین شروع خوبی داشتیم. آنجا همه می‌گفتند باید قهرمان شویم. من هم می‌گفتم چطور ممکن است تیمی که تازه از لیگ یک آمده در سال اول حضورش در لیگ برتر باید قهرمان شود! ما فقط می‌توانستیم هفت بازیکن بگیریم و بقیه را باید حفظ می‌کردیم. آنجا هم از روز اول این صحبت‌ها بود که اگر در این بازی نتیجه نگیری مربی می‌آورند و... آن اوایل رابطه آقای هدایتی و کاشانی خوب بود اما بعدها تصور می‌کرد که من آدم کاشانی هستم.

واقعا؟

بله، حتی یادم هست قبل از بازی با پرسپولیس، آقای هدایتی در هتل به من گفت که ارنج تیم را بده، من هم گفتم به شما ارنج نمی‌دهم. آقای مهاجرانی آمد که گفتم شما مدیر فنی هستید و من ارنج را به شما می‌گویم.

چرا هدایتی چنین درخواستی داشت؟

چون شنیده بود که من می‌خواهم مقابل پرسپولیس بازی را واگذار کنم.

مگر یک مربی می‌تواند از همه بازیکنانش بخواهد که نتیجه را واگذار کنند؟

احتمالا اطرافیانش اینطور شایعه کرده بودند. بنده‌خدا همیشه به من لطف داشت حتی چند روز پیش که همدیگر را دیدیم گفت من درباره برکناری شما اشتباه کردم. من گفتم چهار، پنج بازی مانده بود اگر تیم حفظ می‌شد تا الان افتخارات زیادی را کسب کرده بود.

همان مسابقه‌ای که ۲- یک به نفع شما تمام شد؟

بله، خدا را شکر ما آن بازی را بردیم. البته من فقط برای یک گزینه در ترکیب دو دل بودم آن هم پست دروازه‌بانی بود که علی نظرمحمدی یا حمید نشاط‌جو را به زمین بفرستم که در نهایت به این نتیجه رسیدیم چون نشاط‌جو سابقه بازی در این شرایط را داشته از او استفاده کنیم. یادم هست در دقایق پایانی آن بازی دو مهاجم اضافه کردم. با اینکه هوادار زیادی نداشتیم اما فشار بود. البته مدیریت خوب آقای مهریزی خیلی از مسائل را حل می‌کرد. شما دیدید وقتی جدا شدیم و استیل‌آذین بازیکنان زیادی هم جذب کرد در نهایت به لیگ یک رفت. در حالی که مربی خارجی آوردند.

وقتی در پرسپولیس سرمربیگری را قبول کردید آنجا هم دو دل بودید؟

بله، بخصوص وقتی نتوانستیم بازیکنان دلخواه‌مان را بگیریم. من با مهدی رحمتی صحبت کردم اما به لحاظ مالی توافق نشد ضمن اینکه می‌خواست یکی از بازیکنان هم نباشد. در نهایت هم دیدیم نه پولش را داریم نه می‌توانیم بازیکن‌مان را کنار بگذاریم.

علی دایی هم لیست اولیه داشت که فراهم نشد در نهایت هم سراغ لیست دومش رفت، برای شما هم اینطور شد؟

ما هم لیست اول و دوم داشتیم. اما ما ۴۰- ۳۰ درصد از آنها را گرفتیم چون آقای کاشانی واقعا این اندازه پول نداشت و خیلی هم تلاش کرد.

اتفاقاتی که باعث جدایی شما از پرسپولیس شد بیشتر از کجا نشأت می‌گرفت، سکوها، رسانه‌ها یا باخت در دربی؟

دربی که خیلی تاثیرگذار بود. در آن بازی ما ۱۱ نفر نداشتیم. روح‌ا... سیف‌اللهی فیکس بود. بعد از دقیقه ۹۰ تیم به لحاظ بدنی خالی شد. حتی از آقای عزیزمحمدی خواستم که بازی به تعویق بیفتد اما قبول نکردند حتی با ایمون زاید هم صحبت کردیم که وقتی آمد من از پرسپولیس رفته بودم. در واقع استارت آمدنش را ما زدیم.

ایمون زاید زمان رویانیان آمد؟

بله...من دو، سه هفته‌ای با آقای رویانیان بودم. البته وقتی آقای کاشانی جدا شد من هم می‌خواستم از پرسپولیس جدا شوم. ما رفتیم فجر را بردیم اما سردار گفت بمان تو پرسپولیسی‌ هستی و... آنجا هم که بودم هر روز صحبت از مربی خارجی بود. من مربی این تیم بودم اما هر روز این حرف‌ها بود.

با مدیریت در این باره صحبت نکردید؟

اتفاقا یک جلسه‌ای داشتیم با هیات مدیره که آقایان پروین، رویانیان، پنجعلی و سردار زارع بودند من مصاحبه‌هایشان درباره مربی جدید را که بسیار زیاد هم بود برایشان بردم. بعد به آنها گفتم شما چطور انتظار دارید در این شرایط بتوان کار کرد. گفتم واقعا با این مصاحبه‌ها می‌شود تیم را جمع کرد، واقعا این حمایت است؟ از آنها پرسیدم راه‌حل بگویید.

گفتند؟

بله گفتند باید ببریم، گفتم می‌دانم باید ببریم اما اینطوری.

شاید مدیریت وقت می‌خواست با هواداران همسو شود؟

اما این به تیم لطمه می‌زد، من هم فدا شدم. شاید هفتم بودیم که جدا شدم.

اما تیم در پایان دوازدهم شد. اگر اشتباه نکنیم دنیزلی آمد.

دنیزلی هم زحمتش را کشید اما شرایط سخت بود.

اما نتیجه دربی خیلی تاثیر داشت.

قبلا هم گفتم که خیلی مهم بود. شما نگاه کنید زمانی که در استیل‌آذین بودیم شاید فقط ما پنج گل به استقلال زدیم. در آن دربی هم چند موقعیت گل داشتیم.

منظور ما بازی لیگ بود که پرسپولیس باخت.

همان بازی هم اگر پنالتی محمد نوری گل شده بود چقدر شرایط فرق می‌کرد. ما در حمله بودیم که گل خوردیم. متاسفانه اتفاقات فوتبالی خیلی به ما ضربه زد.

همه این اتفاقات باعث نمی‌شود که برای انتخاب‌های بعدی‌تان بهتر تصمیم‌ بگیرید؟

حتما، البته تصمیم گرفتم یک آکادمی بزرگ تاسیس کنم.

جواب می‌دهد؟

احتیاج به سرمایه‌گذار دارم. ما استعدادهای زیادی داریم. این اعتقاد را دارم که اگر بخش سخت‌افزاری را فراهم کنیم خیلی کارهای بزرگی می‌توان انجام داد. آکادمی به معنای واقعی. نه اینکه یکسری بچه‌های مردم را بدون برنامه جمع کنیم. خیلی بررسی کردیم حتی با نمونه‌های خوب خارجی مذاکره کردیم. اگر این اتفاق بیفتد طی ۶- ۵ سال یکسری بازیکن نخبه خواهیم داشت. باور کنید آنقدر استعداد زیادی در کشورمان داریم. اینها باید جذب شوند و خیلی راحت در کنار فوتبال درس هم بخوانند و در کلاس‌های رایانه و زبان خارجی شرکت کنند. من سال گذشته وقتی به کانادا رفتم از من خواستند که بمانم و آنجا به بچه‌ها آموزش فوتبال بدهم سه تا زمین رایگان داشتند. شما به بعضی شهرستان‌ها بروید استعدادهای زیادی هستند که وقتی کشف‌شان کردیم باید پرورش دهیم در غیر این صورت بازیکن نابود می‌شود. زندگی‌شان هم خیلی مهم است اما در فوتبال ما همه نگاه‌ها به لیگ برتر است.

به مرداد ماه امسال برگردید اگر پیشنهاد ملوان برسد به آنجا می‌روید؟

الان نمی‌توانم این را بگویم. از طرفی نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم پس درباره گذشته هم حرفی نباید بزنیم اما بهتر فکر می‌کنیم.

سالی که با آقای کاشانی به سراغ قطبی رفتید خودتان نخواستید سرمربی باشید؟

من سرمربی بودم و قرار بود ایشان را برای کمک بیاوریم. من خودم، مرزبان را آوردم. یکسری از کارها را انجام دادیم بعد به آقای قطبی رسیدیم. در فرودگاه دبی گفت به عنوان سرمربی می‌آیم چرا که اگر قرار است کمک باشم که در کره هستم. همانجا خدا شاهد است و حاضرم دست روی قرآن بگذارم که به آقای کاشانی گفتم جای ما را عوض کن، مهم نیست چون هدفم کمک کردن است. حتی آقای کاشانی گفت حمید احساسی نشو و درست فکر کن. من هم گفتم که می‌خواهیم تیم خوب درست کنیم برای مردم و رفاقتی که با هم داشتیم کار را شروع کردیم.

اختلاف هم پیدا کردید که منجر به کناره‌گیری موقت شما شد؟

بله، اختلاف سلیقه که بود. من هم بعد از مدتی وقتی شرایط را مناسب ندیدم کنار کشیدم که آقایان کاشانی، خوردبین و قطبی به منزل من آمدند که دوباره برگشتم.

آن موقع می‌گفتند بعضی بازیکنان با قطبی و برخی هم با استیلی هستند؟

ما هم می‌شنیدیم اما اینطور نبود. خدا را شکر قهرمان شدیم و اگر حرفی هم بود باید در پایان فصل مطرح می‌شد.

مثلا در بازی با استقلال اهواز در اهواز می‌گفتند در رختکن آب جوش روی پای ایشان ریخته شده و اختلافاتی میان شما بود.

میان ما بود. بعضی از لیدرها به رختکن آمدند و ناراحت بودند اما بحث آب جوش و اینها نبود. آنها با بچه‌ها حرف داشتند. همان سال خیلی فشارها روی من بود. وقتی می‌بردیم می‌گفتند قطبی، می‌باختیم می‌گفتند استیلی. اما با اینکه شش امتیاز از ما کم شد در نهایت قهرمان شدیم. ما تیمی را بستیم و بازیکنانی را گرفتیم که سابقه قهرمانی داشتیم.

با دنیزلی و آری‌هان مشکل نداشتید؟

همیشه بحث اختلاف سلیقه بود اما از همه اینها چیزهای زیادی یاد گرفتم.