محمد منصور عظیمزاده اردبیلی، رئیس سابق روابط بین الملل فدراسیون فوتبال، در یادداشتی که فردا آن را منتشر کرد نوشت: کوه موش زایید طنز معروفیست از کارل مارکس که صد و پنجاه سال و اندی قبل بیان شده است؛ او ضمن بررسی سیر روند انقلاب ۱۸۴۸ آلمان، نقش بورژوازی در آن را، برخلاف رویکرد تاریخی همتای فرانسوی آن، بغایت ارتجاعی دانسته و به این معنا جمع بندی مینماید که، در انقلاب کبیر ۱۷۸٩، بورژوازی فرانسه با برافراشتن پرچمی که برآن، شعار آزادی، برابری، برادری، نقش یافته بود، بطور نهایی بر فئودالیته فایق آمد؛ در حالیکه در انقلاب ۱۸۴۸، بورژوازی آلمان با همه دبدبههای ترقی خواهانه خودش، سرانجام در برابر فئودالیسم کرنش نموده و به انقلاب خود خیانت مینماید! از اینجاست که وی انقلاب دموکراتیک ۱۸۴۸ آلمان را، تکرار مسخره انقلاب کبیر فرانسه دانسته و براین مبنا، کارنامه بورژوازی در آن را، با طنز تاریخی کوه موش زایید به باد سخریه میگیرد.

تشکیل کمیته اصلاحات اساسنامه فوتبال با تاخیر بیش از یکماه از زمان تصویب در مجمع شهریور ماه و طول دادن آن به مدت ۲ ماه با هدف به ظاهر مناسب برطرف نمودن مشکلات اساسی ۴ سال اخیر در اجرا ولی با باطنِ افزایش اختیارات رئیس فدراسیون آتی از این دست است. آنچه که به عنوان نسخه نهایی این پیشنهادات در اختیارم قرار گرفت، نکات متعدد و شبهاتی را در ذهن ایجاد نمود که بی‌دلیل ندانستم تا با فوتبال دوستان و دلسوزان این ورزش قبل از برگزاری مجمع اصلاحات در ۴ دی ماه – ۳ ماه و ۱۰ روز پس از مجمع شهریور ماه - در میان گذارم.

۱. فارغ از غلط‌های املاییِ نسخه قبلی اساسنامه و تغییر مواردی نظیر نام سازمان تربیت بدنی به وزارت ورزش و جوانان که در این نسخه پیشنهادی اصلاح شده و جای تقدیر دارد، تعیین تکلیف اولیه و اجمالی NDRC و کمیته وضعیت بازیکنان به عنوان یک رکن تصمیم گیر حقوقی همانگونه که در کمیته وضعیت بازیکنان در فیفا است و همچنین تفکیک دپارتمان از کمیته به عنوان یکی از معضلات مهم اداره اجرایی فدراسیون فوتبال، از موارد مهم و مثبتی است که خدا را شکر در پیشنهاد و نامه سرگشاده و منتشره قبلی‌ام در تاریخ ۳ آبان سال جاری قبل از برگزاری کمیته اصلاحات به آقای هوشنگ نصیرزاده، در کمیته یاد شده طرح و تصویب شد.

۲. اما از نقاط تاریک و منفی پاشنه آشیل اصلاحات که قرار است در مجمع اصلاحات اساسنامه در ۴ دی ماه مطرح شود، نحوه انتخاب نواب رئیس است که از مرحله انتصابی در مصاحبه‌های سه ماه پیش مسئولان فعلی فدراسیون با یک درجه تخفیف به انتخابیِ محدود توسط رئیس فدراسیون منجر شده، لیکن آنچه مشخص است و پیش‌تر در پیشنهاد قبلی‌ام نیز بیان شد در ماده ۱۹ مجموعه قانون «اساسنامه‌های استاندارد یا Standard Statutes» مصوب ژوئن ۲۰۰۵ اشاره می‌کند که ساختار حقوقی و قانونی فدراسیون در اساسنامه، مهم‌ترین مسئله است و به صراحت در بند C ماده ۲۲ از وظایف مجمع هر فدراسیون، انتخاب رئیس فدراسیون، نواب رئیس و هیئت رئیسه را ذکر می‌کند و در ادامه نیز در ماده ۲۷ بند ۲ بخش q از جمله وظایف مجمع عمومی عادی تکرار شده است. این مورد نه تنها با اساسنامه‌های تیپ و استانداردهای مطرح شده و مکتوب فیفا مغایرت دارد، بلکه حتی با خود اساسنامه‌های فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا هم مغایرت دارد و آن‌ها نیز در ساختار انتخابی نواب رئیس توسط مجامع تاکید دارند. این مهم نیز قابل طرح است که اگر این پیشنهاد انتخابیِ محدود نواب، منطقی است پس به مراتب فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا محتاج هماهنگی بیشتر بین رئیس و نواب هستند، پس چرا این مورد به عقل آنان در چند دهه اخیر نرسیده است؟ به عبارت دیگر بند ۹ ماده ۲۶ اساسنامه پیشنهادی برای جلسه ۴ دی، با هویت و ماهیت دموکراتیک بودن اساسنامه‌های فیفا و کنفدراسیون‌ها در انتخاب مستقیم نواب توسط مجمع مغایرت دارد.

۳. از دیگر موارد قابل ذکر، حذف امور بین الملل از زیر نظر ریاست فدراسیون و انتقال آن به زیر نظر دبیرکل است که جالب‌تر آنکه در بند ۵ ماده ۶۰ به دبیر کل اختیار دیگری جهت ایجاد یک معاونت بین الملل هم داده شده که معلوم نیست این فرد با رئیس دپارتمان بین الملل در ماده پیشنهادی ۵۹، چه نسبت کاری دارد. حال آنکه آقایان می‌دانند در ساختار فیفا، رئیس روابط بین الملل زیر نظر رئیس فیفاست و می‌توانستند برای حل مشکل حجم بالای مکاتبات بین المللی که قبلاً نیز به آقایان در ۳ سال پیش متذکر شدم، در اساسنامه پیشنهادی ساختار این دپارتمان به جای خود محفوظ بوده و همزمان مسئولیت انجام این مکاتبات مهم را نیز برعهده بگیرد.

۴. یکی از موارد شگفت انگیز اساسنامه پیشنهادی، حذف کامل نایب رئیس دوم به عنوان رئیس سازمان لیگ بر‌تر از ماده ۳۵ اساسنامه فعلی و بالا بردن مسئولیت رئیس کمیته مسابقات به عنوان مسئول لیگ دسته اول و دوم تا حد جایگاه نایب رئیس فدراسیون در ماده ۳۵ پیشنهادی است. جالب‌تر اینکه حتی ذیل ماده ۴۲ پیشنهادی، هیچ گونه تصریح شفافی برای مسئولیت سازمان لیگ بر‌تر برای راهبری مسابقات مربوطه نداریم تا این مفهوم برداشت شود که رئیس کمیته مسابقات‌‌ همان رئیس سازمان لیگ بر‌تر است. به عبارت دیگر نه تنها پیشنهاداتِ متعدد اولیه مبنی بر ضرورت ساماندهی مسابقات دسته اول و دوم زیر نظر سازمان لیگ بر‌تر، اجرایی نشده بلکه ازشان و اهمیت آن نیز کاسته و به لیگ آماتور افزوده شده است که جای بسی تعجب دارد. حتی در یک اقدام شگفت انگیز ذیل ماده ۴۲ پیشنهادی، امکان تشکیل ۵ تا ۶ سازمان لیگ نظیر سازمان لیگ دسته اول، سازمان لیگ دسته دوم، سازمان لیگ بانوان، سازمان لیگ فوتبال ساحلی و… نیز داده شده است.

۵. یک از جملات مبهم و اصلاحی و در عین حال شبه برانگیز در اساسنامه پیشنهادی، ذیل ماده ۳۸ بند ۱۱ – ۱ از سرفصل «مسئولیت و اختیارات رئیس فدراسیون» است. عین این متن عبارت است از «انجام هزینه به نام فدراسیون». به نظر شما وقتی در ماده ۴۰ تصریح شده که کلیه اوراق و اسناد تعهدآور، چک، بهادار با امضای رئیس می‌باشد، ذکر جمله یاد شده به صورت مبهم، بدون قید و کلی ذیل اختیارات رئیس چه مفهومی می‌تواند داشته باشد. قضاوت با خوانندگان است.

۶. دیگر نکته سوال برانگیز حذف بند «محدود کردن اختیارات هیئت رئیسه و کمیته‌ها» از ذیل ماده اختیارات مجمع در ماده ۲۳ پیشنهادی است. براستی آیا مجمع فوق العاده در ۴ دی ماه به عنوان بالا‌ترین رکن فوتبال، اختیارات خود را با پیشنهاد رئیس فعلی فوتبال کاهش خواهد داد؟

۷. یکی دیگر از این دست پیشنهادات حذف بند «رئیس مجمع از بین اعضای مجمع در شروع جلسه انتخاب خواهد گردید» و تغییر آن در ذیل ماده ۲۲ پیشنهادی به اینکه رئیس فدراسیون در جلسه رئیس مجمع است و آن را اداره می‌کند. سوال اینجاست اگر قرار باشد غیر از رئیس فعلی شخص دیگری رئیس مجمع باشد و آن را اداره کند نتیجه بحث‌ها و نظرات‌‌ همان خواهد بود که خود وی آن را اداره کند؟

۸. اینکه «حسن شهرت و داشتن ۵ سال سابقه مدیریت ورزشی» برای احراز پست دبیرکل لازم است ولی برای پست ریاست فدراسیون لازم نیست، از شاهکارهای کمیته اصلاحات اساسنامه می‌باشد که شاید در نگاه تدوین کنندگان اصلاحات اساسنامه واقعاً لازم نباشد. پیشنهاد اکید و اصلاحی به مجمع ۴ دی، ذکر ضرورت برخورداری از حداقل ۵ سال سابقه مدیریت ورزشی برای کاندیدای پست ریاست است، اگر واقعاً ریگی به کفش نیست و هماهنگی برای ورود شخصی که کمتر از ۵ سال سابقه مدیریت ورزشی دارد، انجام نپذیرفته است. ضمن آنکه آقایان کفاشیان، علی آبادی، تاج، نبی، دادکان، عزیز محمدی، سجادی و فتح اله‌زاده، به عنوان ۸ نفر کاندیدای احتمالی پست ریاست، همگی بیش از ۵ سال سابقه مدیریت ورزشی دارند پس از چه هراس داریم؟!!

اکنون دیگر دم خروس بیرون زده شده و برخی از افراد اعلام کاندیدا توری کردند؛ اینکه این اصلاحات به ویژه پاشنه آشیل آن برای تسهیل ورود این آقایان صورت گرفته یا نه باید وجدان پیشنهاد دهندگان پاسخ دهد. شاید بازیهای مرد پیچیده باطن و ساده منظر فدراسیون بار دیگر این نکته را ثابت کرد که برخلاف برداشت بسیاری از افراد، او با هوشمندی خاص که میتوان نام بازیِ سیاست را بر آن نهاد و با تکیه بر حربه کهنه مظلوم نمایی، سعی در برگرداندن ورق بازی دارد، امری که توسط مجمع واقعی فوتبال که همان مردم فهیم فوتبال دوست است، پذیرفتنی نیست به ویژه آنکه در ۲ سال آخر این دوره شاهد ناکامی در تمام صحنهها اعم از تیمهای ملی، داخلی و بین المللی بودیم.