بازیگر پیشکسوت: خانم‌های خانه‌دار بیشتر من را می‌شناسند!

عزت‌الله رمضانی‌فر بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون ایران درباره تازه‌ترین فعالیت‌های حرفه‌ای خود توضیح داد: در حال حاضر مشغول نقش‌آفرینی در یک کار تلویزیونی به مناسبت روز پدر به نام «باغ سنگی» هستم که در خطه مازندران در حال فیلمبرداری است. تا چند روز دیگر فیلمبرداری در این منطقه ادامه دارد و بعد هم برای مراحل آماده‌سازی می‌رود و از یکی از شبکه‌های سراسری تلویزیون پخش می‌شود. داستان این فیلم درباره اتفاقاتی است که برای یک پدر در خانواده‌ای رخ می‌دهد.

این بازیگر درباره نقش‌آفرینی خود در لوکیشن‌های خارج از شهر هم گفت: قصه ایجاب می‌کند که داستان در لوکیشن‌های متنوع ضبط شود و ما هم به‌عنوان بازیگر ناگزیر از قبول این شرایط هستیم. سکانس‌هایی داشتیم که از شب تا صبح فیلمبرداری می‌شد و باید این شرایط را بپذیریم. در حال حاضر کار در سرازیری قرار دارد و به زودی تمام می‌شود. واقعیت این است که من هم مانند خیلی از بازیگران هم سن و سالم، بازی در این فیلم با لوکیشن خارج از شهر را ابتدا نمی‌پذیرفتم. تهیه‌کننده بارها رفت و آمد و من هم در شرایطی بودم که از نظر زندگی شخصی‌ام مایل نبودم در این پروژه حضور داشته باشم. اما کارگردان نزدیک به سه ماه برای من صبر و پیگیری کرد تا من پذیرفتم. می‌توانم بگویم رویم نشد که بیشتر از این، این پیشنهاد را رد کنم.

وی افزود: در عین حال تصمیم گرفته‌ام بعد از این دیگر پایم را از تهران بیرون نگذارم! شرایط کار در خارج از شهر واقعاً سخت است و ما بعد از ضبط هم مجبوریم در یک اتاق یا ویلا بمانیم و مدام هم محل استراحت‌مان تغییر می‌کند. مایی که سنی ازمان گذشته، دیگر نباید پروژه‌های خارج از شهر را قبول کنیم. پیشنهاد دیگری هم از یکی از استان‌ها برای یک سریال داشتم که به همین دلیل رد کردم.

حمید نعمت‌الله گفت برای نقشت در «قاتل و وحشی» کاندیدا می‌شوی

این بازیگر درباره حضور پررنگ‌تر خود در تلویزیون به نسبت سینما در سال‌های اخیر هم گفت: واقعیت این است که من همین الان، پنج فیلم سینمایی آماده نمایش دارم اما به دلایلی هنوز اکران نشده‌اند. آخرین فیلم سینمایی که در آن حضور داشتم همین فیلم «قاتل و وحشی» ساخته حمید نعمت‌اله بود که نقش خیلی خوبی هم در آن داشتم. آقای نعمت‌اله می‌گفت این نقش من شانس کاندیداتوری در جشنواره هم دارد اما متأسفانه به دلایلی مانند شرایط موی سر خانم لیلا حاتمی جلوی پخش این فیلم را گرفتند. این در حالی است که ما پیش از این چنین پوشش و گریمی را برای خانم‌ها در سینما داشته‌ایم. بازیگران دیگری بوده‌اند که با سر تراشیده در فیلم نقش‌آفرینی کرده‌اند و مشکلی هم در پخش فیلم به‌وجود نیامده است. نمی‌دانم چرا برای این فیلم، این مسئله را به‌وجود آوردند و من واقعاً افسوس خوردم که «قاتل و وحشی» در جشنواره به نمایش درنیامد.

قاتل و وحشی

این بازیگر ادامه داد: از طرف دیگر نمونه‌کارهای دیگری هم داشته‌ام که با قرارداد تله‌فیلم پای کار رفتم اما بعدها دیدم همان کار سر از سینما درآورده است! من چطور به تهیه‌کننده معترض شوم که قرارداد ما تله‌فیلم بوده و چرا سینمایی شده است؟ این‌ها ناشی از روراست نبودن برخی افراد است که واقعاً آدم را دل‌زده می‌کند.

وی با اشاره به برخی آثار خود که موفق به کسب جایزه در جشنواره‌های خارجی هم شده است، گفت: قرار بود برای یکی از این جشنواره‌ها به خارج از کشور هم بروم، حتی ویزا هم برایم گرفتند اما با یک سریال تلویزیونی همزمان شد و به دلیل تداخل برنامه امکان حضور در این جشنواره را از دست دادم. موقعیت‌های از این دست هم داشته‌ام که به دلیل مشکلات کاری از دست داده‌ام.

رمضانی‌فر درباره پیگیری مسئولان از وضعیت هنرمندان پیشکسوت، با اشاره به عضویت خود در مؤسسه هنرمندان پیشکسوت توضیح داد: غیر از این مؤسسه معمولاً مسئولان هیچ خبری از ما نمی‌گیرند. محمد خزاعی رئیس فعلی سازمان سینمای از دوستان من است و قبلاً تجربه همکاری با هم داشته‌ایم اما در این مدت تنها یکی دو بار اتفاقی یکدیگر را دیده‌ایم.

پیشنهاد کارگردانی یک فیلم کمدی را دارم

وی با اشاره به پیشنهاد یک سرمایه‌گذار برای کارگردانی و بازی در یک فیلم کمدی گفت: من اگر امکان کارگردانی داشته باشم، فقط کار کمدی می‌سازم. بعد از این سریال که در حال بازی در آن هستم، قرار است به تهران برگردم و جلسه‌ای درباره این فیلم داشته باشیم. علاقه من به سینمای کمدی یک علاقه شخصی است و دوست دارم با کارهایم کمی دل مردم را شاد کنم. حتی در همین سریال هم که یک کار کاملاً جدی است، از کارگردان خواستم در بخش‌هایی کمی بار کمدی به نقش بدهم تا مخاطب فراموش نکند که من همان رمضانی‌فر همیشگی هستم.

این بازیگر باسابقه درباره واکنش‌های مردم نسبت به خود نیز گفت: واکنش‌ها واقعاً متفاوت است. برای برخی ناگهان یادآور یک سریال قدیمی هستم و برای برخی کارهای جدیدتر را یادآوری می‌کنم. چند وقت پیش در امامزاده‌ای مشغول فیلم‌برداری بودیم که یک بچه ۱۰، ۱۲ ساله جلو آمد و گفت من یادم هست شما در سریال «پایتخت» سوار یک ون بودید و دنبال آن می‌دویدند، برایم خیلی عجیب بود که این بچه، اینقدر قشنگ این سکانس در یادش مانده بود. از این منظر فکر می‌کنم در حرفه ما، کار کوچک و بزرگ نداریم. حتی از آنجایی که بیشتر خانم‌های خانه‌دار مخاطب کارهای ما هستند، آن‌ها بیشتر ما را می‌شناسند و آشنایی می‌دهند.

وی تأکید کرد: من تا جایی که بتوانم با مردم ارتباط صمیمانه خود را حفظ می‌کنم. هیچ‌گاه نشده است که مثلاً از تعدد تقاضای عکس گرفتن، خسته شوم و گله کنم. در عین حال گاهی شاهد هستیم برخی بازیگران جوان کارهایی می‌کنند که ما خجالت می‌کشیم! برخی از این بازیگران خیلی با مردم بد برخورد می‌کنند و من شدیداً از این کار متنفرم. بالاخره همه ما برای این مردم کار می‌کنیم و من وظیفه دارم وقتی کسی به من ابراز علاقه می‌کند، برای او وقت بگذارم. خیلی شده که من شاید حتی ساعت‌ها برای همین عکس گرفتن مردم معطل شده‌ام اما نمی‌توانم مردم را از خودم دور کنم. توصیه‌ام به بازیگران جوان‌تر هم همین است که برای مردم قیافه نگیرند. اگر این مردم نباشند، ما قرار است برای چه کسی کار کنیم؟

در بازیگری هیچ‌گاه نه حسود بودم، نه اهل زدوبند

رمضانی‌فر درباره تعامل خود با دیگر بازیگران هم‌نسل خود و تأثیر آن‌ها بر مسیر فعالیت‌های حرفه‌ای خود توضیح داد: برخی از این دوستان ارتباطاتی با عوامل اصلی مانند کارگردان و یا نویسنده برقرار می‌کردند تا در کارهای بعدی آن‌ها هم حضور داشته باشند، اما من هیچ‌گاه چنین کارهایی نکرده‌ام. هیچ‌گاه اهل چاپلوسی نبوده‌ام و همواره کار خودم را کرده‌ام. متأسفانه در حرفه ما اما هستند افرادی که با کارهای‌شان موجبات ناراحتی هم‌کاران را به‌وجود می‌آورند. من در کار خودم نه به کسی حسادت کرده‌ام و نه اهل این قبیل زدوبندها بوده‌ام.

وی در پایان با بغض درباره سکونت فرزند خود در خارج از کشور هم گفت: من دو دختر دارم که یکی از آن‌ها در آمریکا ساکن است و به تازگی به ایران آمده بود تا عمل جراحی انجام دهد. هر بار که به ایران می‌اید و بازمی‌گردد من تا دو هفته گریه می‌کنم. دختر دیگرم هم که در تهران ساکن است، هر بار که خواهرش می‌رود، تا مدت‌ها دلتنگ می‌شود. دخترم آنقدر به من وابسته است که در سال حداقل دو بار به ایران می‌آید اما هر بار رفتنش برای‌مان سخت است. هر شب با هم در تماس هستیم و ابزارهای ارتباطی جدید، راه میان‌مان را کم کرده است. اتفاقاً به دلیل اینکه دخترم به تازگی به ایران آمده بودم، نمی‌خواستم حضور در این پروژه که الان مشغول به آن هستم را قبول کنم اما نپذیرفتند. سه روز قبل از رفتن دختر به آمریکا بود که توانستم از سر پروژه در شمال، به تهران بروم و بلافاصله بعد از پرواز او، ماشین به دنبال من آمد و برگشتم سر پروژه در شمال.