جادویی که علی نصیریان و شهرزاد قصه‌گو را در کنار هم قرار داد

«کاشی هفت رنگ» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مینا سلیمی، یکشنبه ۱۳ مرداد ساعت ۱۹ در خانه هنرمندان نمایش داده می‌شود.

اخبار چهره ها _ «کاشی هفت رنگ» فیلمی تجربی و خلاقانه است با داستانی که در دو دوره صفوی و معاصر پیش می‌رود. در این فیلم از بعضی تصاویر سریال «شیخ بهایی» و «روشن تر از خاموشی» استفاده شده است. «کاشی هفت رنگ»، برای اولین بار در سینمای ایران از کولاژ برای قصه گویی استفاده کرده است. بداعت تکنیکی و پیچیدگی‌های دیجیتالی فیلم موجب شده تا ساخت آن قریب به چهار سال طول بکشد. فیلم تنها برای یک بار نمایش مجوز گرفته است.

این فیلم با ایجاد شخصیت محوری یک زن، شهرزاد قصه گو در تصاویری که محوریت مردانه دارند روابط قدرت را در بعد داستان وارونه می‌کند. علاوه بر آن فیلم با کولاژی ظریف و رئالیستی فریب سینما در جعل زمان و مکان را نمایان می‌کند.

این فیلم در لوکیشن‌های مسجد شیخ لطف‌الله و کاخ عالی‌قاپو فیلمبرداری شده است.

مینا سلیمی، کارگردان و نویسنده این فیلم، متولد تهران و فارغ‌التحصیل دانشگاه گلداسمیت لندن در رشته هنرهای زیباست. «کاشی هفت رنگ» اولین فیلم بلند اوست. سلیمی در حوزه هنرهای تجسمی نیز فعالیت دارد. این فیلمساز نمایشگاهای متعددی از مجسمه هایش در بریتانیا برگزار کرده است.

مسعود دلخواه، مینا سلیمی، آریا توسلی، مصطفی بهشتی و آریاز ذولفقاری در این فیلم نقش آفرینی می‌کنند. این فیلم همچنین با صدای ابولحسن تهامی، کتایون اعظمی، حسین نورعلی، حمید منوچهری و امیر منوچهری روایت می‌شود. منوچهر زنده‌دل و زنده‌یاد بهرام زند، در «کاشی هفت رنگ» حضوری افتخاری دارند.

بعد از رونمایی از «کاشی هفت رنگ» در خانه هنرمندان، نشست نقد و بررسی این فیلم با حضور آرش خوشخو و حسام مقامی‌کیا برگزار خواهد شد.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: «ماهدخت نویسنده‌ای است که در نوشتن کتابی در باره عصر صفوی به مشکل بر خورده و طبق رسمی قدیمی روز سال نو را در مسجدی از همین دوره (مسجد شیخ لطف‌الله) می‌نشیند. اندک زمانی که می‌گذرد صدایی از کاشی پشت سرش می‌شنود. او از طریق این کاشی به یک داستان از هزار و یک شب دید پیدا می‌کند و روزهای دیگر را نیز از کاشی های دیگر می‌بیند. اما این دخل و تصرف مشکلاتی را برای کسانی که در آن دوره به سر می‌برند به وجود می‌آورد تا اینکه گروهی برای حراج گذاشتن کاشی‌ها وارد مسجد می‌شوند و ماهدخت را گرفتار منشوری از رویا و واقعیت می‌کنند.»