مجری جنجالی:وزیری در گوشم گفت از من تندتر انتقاد کن؛ انتقاد کردم، ناراحت شد!

رضا رفیع، طنز پرداز در گفتگو با حجت الاسلام زائری درباره نجف دریابندری گفت: کتابی به نام «چنین کنند بزرگان» داشت که  هیچ کس نفهمید نویسنده خودش است یا مترجم. هیچ وقت توضیح شفاف نمی داد که خود مردم جستجو کنند. اینها نشانه جنبه های تکامل یافته علمی او بود. 

اخبار چهره ها - او در ادامه درباره خاطراتش در «گل آقا» صحبت کرد: دهه ۷۰ آقای آصفی سخنگوی ثابت وزارت خارجه بود و یکی از عناصر تصویری ثابت روی جلد گل اقا البته بعد از دکتر حبیبی بود. گاهی می دیدم مرحوم صابری مخفیانه زنگی هم به وزارت خارجه می‌زند و با وزارت خارجه شور و مشورتی هم می کند. این نشان می دهد که مسئولان آن زمان به این باور رسیده بودند که طنز انتقاد صرف با قصد تخریب نیست. گل آقا هم به عنوان یک طنزپرداز دلسوز و متعهد به آرمان ها و ارزش ها بود. درک کرده بودند که او هم در تلاش است جامعه خوبی بسازد. در چشم خود ذره بینی داشت و کمی و کاستی راها به چشم خودش بزرگنمایی می‌کرد. 

این روزنامه نگار و مجری در ادامه توضیح داد: ماه رمضان که می شد مسئولانی که یکسال شاغلام بی سواد سراغشان رفته بود و آنها را گوشمالی داده بود  از چپ و راست می آمدند در آبدارخانه شاغلام و در مراسم افطاری شرکت می کردند. گل آقایی که موعظه می کرد و نکاتی می گفت. باورتان نمی شد اینها همان مسئولانی هستند که گل آقا دائم ازآنها انتقاد می کند. داشتم می آمدم یک دعوت نامه افطاری گل آقا را پرینت گرفتم. فرستاده بود برای دکتر حبیبی که سپر بلای همه مسئولان بود. ادب و فهم درستی از طنز داشت. او سپر بلا شد و گفت من را ثابت روی جلد مجله بگذارید. او کمک زیادی کرد به رشد طنز.

رضا رفیع درباره برنامه « قندپهلو» گفت: این برنامه بر لبان مردم خوش گذشت و قند پهلو شد. توده مردم استقبال کردند و حتی بسیاری از بزرگان اهل علم و چهره های معروف. کاری کردیم با همان مولفه های طنز گل آقایی که شامل نجابت، ادبیت و عفاف بود و کار را با همان مولفه ها جلوی دوربین آوردم و «قند پهلو» شد. در حق این برنامه مقداری کم لطفی شده. با کمترین بودجه این برنامه را ساختیم با ۲۰۰ میلیون یک دوره کامل را ساختیم. حیف است چنین برنامه ای که مبتنی بر مولفه های متون خودمان است و با مسائل مردم گره خورده باید بیشتر پشتیبانی شود. برخی روحانیون اعلام آمادگی کردند که بیایند. دیدن شوخ طبعی روحانیت که مردم ندیده بودند، ظرفیت و پتانسیلی است که داریم. این برنامه با لطف دوستان و به گواه بقیه مردم گرفت. 

مسئولان تحمل انتقاد داشته باشند

او که مهمان برنامه«باغ رمضان» بود، در ادامه درباره ظرفیت انتقاد در جامعه گفت: یکبار اوایل اسفند و ابتدای شیوع کرونا از روحانیت دعوت کردم الان وقتش است به بیمارستان ها بروید. گفتند معلوم است که می رویم. من هم گفتم من نگفتم نمی روید، این را عطف به طرحی بود که روحانیان بالا سر بیماران بروند گفتم. ما منکر اینها نیستیم. اتفاقا حضور مثبت و مفیدی داشتند در چنین جاهایی. برنامه های انتقادی ما نیاز به حمایت دارد. مسئولان باید بپذیرند. شما باید این را بپذیرید که ممکن است یکی از شما انتقاد کند. طرف خود را طاووس فرض می کند و این نمی شود. یکبار یکی از مسئولان که وزیر هم بود در گوشم  گفت آقای رفیعی از من تندتر انتقاد کن. بعد از مدتی مسئول دفترش گفت شماره رفیع را بگیر دهن به دهن بشویم! به او گفتم دو سال پیش وزیر با همان دهان مبارک نگفت از من تندتر انتقاد کن. یکبار یکی از مسئولان گفت باید باد بیاید و مشکلات حل شود و من هم گفتم برید کنار باد نیاید. به من گفتند رفیع چیزی گفته است که نباید می گفته و او ناراحت شده و گفته رفیع فعلا در این فرهنگسرا نیاید! 

این طنزپرداز افزود: همانطور که گفتم زمانی که آقای آصفی در وزارت خارجه بودند از عناصر ثابت روی جلد گل آقا بودند و در یک ارتباط صمیمانه این نقدها صورت می گرفت. یکبار پسر آقای ولایتی تعریف می کرد و می‌گفت بابام مجله را می‌آورد خانه و دور هم می‌خندیم. مرحوم کافی از منبری های قدیمی بود. می گفت رفته بودم نجف حالی دست داد و گفتم اینجا کسی من را نمی شناسد گفتم حالی داشته باشم. یکی زد روی شانه ام و گفت آقای کافی استخاره بگیر. گرفتم و گفتم بد است. دوباره آمد و گفتم استخاره یکباردیگر بگیر. دوباره گرفتم و گفتم بد آمده است. ۵ دقیقه دیگر آمد و گفت یک استخاره دیگر بگیر تا سه نشه بازی نشه. گفتم دلش نشکند دوباره گرفتم و گفتم بد آمد. ۵ دقیقه بعد آمد گفت حاج آقای کافی گفت یبکار دیگه. گفتم درست نیست. گفت ایران که نیستی نجفی، هم تو بیکاری هم من بیکار اینقدر بگیر تا خوب در بیاید. 

او همچنین در پاسخ به اینکه با خود برای قرن جدید چه برمی دارد، گفت: با توجه به شرایطی که داریم احساس می‌کنم یک چیزهایی را باید برندارم. یک چیزهایی را بگذارم و بروم. از نظرمادی و مالی احساس می کردم چیزهایی نیاز است و باید تلاش کنم به فلان چیز برسم. الان احساس می کنم فقط ماسکم را باید بردارم. 

وی در پایان درباره ویروس کرونا گفت: موجودی که خیلی ریز می دیدیم و البته فراتر بود. اصلا نمی دیدیم. این ویروس کل دنیا را به بازی گرفت. خداوند حکمتی و معرفتی دراین برای همه بشریت قرار داده است.