
غلامرضا نیکخواه در بوشهر به دنیا آمده است و در سال ۱۳۴۵ با نقش آفرینی در تئاتر در شهر محل تولدش پا به عرصه هنر گذاشت. حضور در تلویزیون را از سال ۱۳۶۷ با یک نقش کوتاه آغاز کرد و در همان سال بود که با همکاری اسماعیل پوررضا یک کار مناسبتی برای کودک و نوجوان ساخت. چند سال بعد در سال ۱۳۷۱ هم با معینی یاسینی در کاری همکاری داشت و به این ترتیب با علی عمرانی و داریوش کاردان آشنا و به طور جدیتر وارد عرصه بازیگری شد. وی با نقشآفرینی در مجموعههای «نوروز ۷۲»، «پرواز ۵۷» و «جنگ ۷۷» به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته شد و از آن پس حضورش در آثار کمدی مهر تاییدی بود بر اینکه شاید بتوان لحظاتی از روزمره دور شد و خندید!
درباره غلامرضا نیکخواه حرف میزنیم، کسی که شاید بتوان گفت پس از چهل و اندی سال بازی در آثار کمدی، روی دیگری از توانمندیهای خود را در مسابقه «جوکر» به نمایش گذاشت و تعجب و تحسین مخاطبان را برانگیخت. حضور در این اثر بهانهای شد تا با او درباره «جوکر» و آنچه در این مسابقه میگذرد، گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
آقای غلامرضا نیکخواه دیگر میتوان شما را پای ثابت مسابقه «جوکر» نامید؛ چه به عنوان شرکتکننده و چه به عنوان فردی به اصطلاح زامبی. اگر بخواهیم به عقب برگردیم، اصلیترین دلایل شما برای حضور در «جوکر» چه بود؟
غلامرضا نیکخواه: اولین بار توسط همکار عزیزم آقای لک پوریان به مسابقه «جوکر» دعوت شدم، بعد از آن احسان علیخانی را دیدم و باهم گپ کوتاهی درباره این اثر زدیم و ایشان گفت که ما سعیمان بر این است که با ساخت این مسابقه از رنجهای مختلف گروههای سنی بکاهیم و از شما به عنوان پیشکسوت سینما و تلویزیون دعوت میکنیم که در این مسیر همراه ما باشید. راستش را بگویم چهره صمیمی و برخورد دوستانه ایشان به دلم نشست. همچنین محیط جذاب، دکور زیبا و افراد مهربانی که در آنجا بودند، مرا تحت تاثیر قرار داد اما از اینکه چه اتفاقی قرار است در این مسابقه رخ بدهد و آیا من از پس این مهم بر میآیم یا نه، دغدغهای بود که داشتم و مدام همراهم بود. خلاصه دل را به دریا زدم و برای حضور در این مسابقه پاسخ مثبت دادم. خدا را شکر بعد از پخش به لطف خدا و دوستان همراه اتفاقهای خوبی رخ داد و همین مساله موجب علاقه و تداوم همکاری با بچههای خوب «جوکر» شد.
شما در اکثر مواقع برای خنداندن شرکت کنندگان در صحنه حاضر میشدید، این موقعیتهای کمدی را خودتان خلق میکردید یا نویسندگان آن را طراحی و شما با کمی بالا و پایین اجرا میکردید؟
طراحی بیشتر قسمتها با بچههای نویسنده بود که بعد از تایید احسان علیخانی برای اجرا به بازیگران پیشنهاد میشد و ما هم معمولا چاشنی کار را با تجربهها و اندوختههای خودمان بیشتر میکردیم که اغب مورد استقبال واقع میشد. بطور کلی همکاری نزدیک بین اتاق فکر مسابقه و شرکتکنندگان در افزایش کیفیت کار بسیار موثر و سارنده بود. ناگفته نماند که قسمتی از کار هم به شکل بداهه و بدون نوشته اجرا میشد که اغلب نتیجه جالب و قابل توجهی داشت. جا دارد در اینجا از پیشنهادهای خلاق و بدیع آقای علیخانی و همفکری مفید کارگردان دوست داشتنی آقای امیرحسین عسکری و نهایتا دختر گلم نیلوفر که در همه مراحل همیشه یار و یاور من بودند، تشکر کنم.
اساسا مخاطب ایرانی به هر چیزی نمیخندد و میتوان گفت راحت نمیخندد. «جوکر» در این چند فصل چه قدر موفق به تحقق این امر شده است؟
مخاطب ایرانی واقعا سخت میخندد و خنداندنش کار دشواری است اما درباره مسابقه «جوکر» باید بگویم که چون کاری تازه بود یعنی کاری بود که از شروعش مردم این نوع کار طنز را ندیده بودند. اساسا همین که یک فرد تلاش میکند به دلیل اتفاقاتی که اطرافش رخ میدهد، نخندد، خودش ماجرای خندهداری است و جذابیت خاصی هم دارد. ضمن این که «جوکر» بسیار قوی شروع شد و تاثیر عجیب و غریبی روی مردم گذاشت و به دلیل قدرت کار و تازگیاش جذابیت فوق العادهای داشت و توانست طیف وسیعی از مردم را به خود جذب کند.
به نظر میرسد کمدینها و بازیگران آثار طنز، به دلیل تجربیاتشان در شرایط تولید فیلم و سریالهای کمدی و اهمیت کنترل خنده، در «جوکر» هم توانایی بیشتری در خنداندن دیگران و کنترل خندیدن خودشان داشته باشند، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
به هرحال کسی که کار طنز میکند، طبیعی است که توانایی و تخصص بیشتری در خنداندن بیننده و شنونده دارد و قطعا در این کار میتواند موفقتر باشد.
حضور بازیگرانی را که پس از مدتها با این مسابقه دوباره جلوی دوربین حضور یافتند، چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از کارهای ارزشمند مسابقه «جوکر» دعوت از بازیگرانی بود که واقعا فراموش شده و حتی بعضیهایشان خانهنشین شده بودند. این حرکت باعث شد این هنرمندان دیده شوند و همین مساله کمک کرد که این عزیزان مجدد یک زندگی هنری جدیدی را شروع کنند که از این نظر هم باید احسان علیخانی را تحسین کرد.
چه بازخوردی از مخاطبان برای حضور در این مسابقه گرفتید؟
بازخورد کار فوق العاده و یکی از دلایل موفقیت آن قسمت اول «جوکر» بود که شروع بسیار موثر، قوی و کارسازی داشت و تعداد زیادی را پای این مسابقه نشاند و واقعا موفق عمل کرد. همچنین باعث شد شرکت کنندگان و عوامل این اثر در مرکز توجه قرار بگیرند و دوست و آشنا که مخاطب این برنامه بودند، واکنش مثبت نشان بدهند.
شما تجربه بازی در نمایش خانگی و تولیدات پلتفرمها دارید و در این عرصه نسبتا پُرکار هم هستید. بازی در این حوزه، استانداردهایی که دارد و ارتباط با مخاطب نسبت به رسانههای دیگر چه تفاوتی دارد؟
آثاری شبیه «جوکر» با دیگر حوزههای نمایشی تفاوت زیادی دارد؛ اول اینکه من شاید در بیشتر قسمتهای این مسابقه حضور داشتم اما همیشه اضطراب و نگرانی با من بود که باعث شد تلاش مضاعفی در کار داشته باشم. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که «جوکر» برخلاف فیلم و سریال، فیلمنامه شسته و رفته و از قبل آمادهای نداشت که بخوانیم و آن را اجرا کنیم. باید در صحنه حاضر میشدیم و به اصطلاح در موقعیت قرار میگرفتیم و آن قدر متن را بالا و پایین میکردیم تا به اجرا برسیم. همین مساله باعث میشد بچهها نگران باشند و آن را ابراز کنند چراکه از پیش نمیدانستند چه اتفاقی رخ میدهد. این اتفاق برای قسمتهای نمایشی «جوکر» نیز به گونه دیگری بود، چراکه تا زمان اجرا نمیدانستیم قرارست چه اتفاقی رخ بدهد؛ مواردی بود که شرکتکنندگان با سادهترین مسایل میخندیدند و به اصطلاح روده بُر میشدند اما گاهی مواقع هم با اینکه سخت برای نمایشی تمرین میکردیم و آماده میشدیم، زمان اجرا کسی بدان نمیخندید. باید بگویم که اگر کسی با شرایط کار آشنا نباشد، اذیت میشود و میتوان گفت «جوکر» تفاوت بسیار زیادی با دیگر کارهای نمایشی دارد.
انتخابهای شما همچنان بیشتر حول محور کارهای کمدی است، این اتفاق به چه دلیل است؟ فضای کارها را دوست دارید یا فکر میکنید این آثار روی مخاطب هم تاثیر بیشتری دارند؟
من اوایل کار جدی انجام میدادم که مربوط به سالهای ۶۷ تا تقریبا سال ۷۲ است و اساسا کار کمدی به اون صورت نداشتم البته که سالهای دور کار کمدی کرده بودم اما ورودم به تلویزیون با کار کمدی نبود. تا اینکه نوروز ۷۲ در اولین کار کمدی حاضر شدم و آنقدر روی جامعه تاثیر گذاشت و مردم استقبال کردند که ناخودآگاه برای حضور در کار کمدی فراخوانده شدم و آرام آرام به این سمت رفتم. نیاز جامعه هم در این مسیر بسیار تاثیرگذار بود و مردم احتیاج داشتند اثری کمدی تماشا کنند.
از همان زمان احساس کردم که کار ما میتواند موفق باشد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. این را از بازخورد مخاطبان میفهمیدیم. شاید جالب باشد که بدانید من از نظر خودم شاید زیاد خوشمزه نباشم اما جلوی دوربین اینگونه نیستم و این اتفاق برای بسیاری از بازیگران کمدی رخ میدهد، انگار بازیگر جلوی دوربین، فضا و شرایطش عوض میشود.
ناگفته نماند اوایل عدهای از افراد میگفتند که این کارها چیست، نکنید، زشت است و… اما بعد از مدتی که آثار کمدی مورد توجه جامعه قرار گرفت، دوستانی که ایراد میگرفتند، خودشان وارد میدان شدند و اینقدر این مسیر جاذبه پیدا کرد و جامعه پذیرفت که حال دیگر بیشتر آثار در ژانر کمدی ساخته میشوند.
سخن پایانی…
در حال حاضر و از نظر من، کار کمدی نیاز جامعه است و باید در راستای بالا بردن کیفیت آن تلاش کنیم اما نباید آن را تخطئه کرد. اگر فیلمسازی هم در این زمینه ادعایی دارد و حتی معتقدست که کمدیها سطح پایین هستند، بهتر است به جای اعتراضهای مداوم که برخی هم به جاست، طرح بهتری برای ساخت اثری ارزشمند ارایه دهد. همچنین خدا را شکر میکنم که در این سالها به هر حال لبخندی به لب مردم نشاندم و توانستم حتی لحظهای آنها را از شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی دور کنم. همین قدر که یک نفر ما را در خیابان میبیند و به ما لبخند میزند، بسیار ارزشمند و لذتبخش است.