اعترافات تلخ تک‌تیرانداز اسرائیلی از رنج فلسطینیان

 تک‌تیرانداز پیشین ارتش رژیم صهیونیستی که حال به یک فعال حقوق بشر تبدیل شده است، می‌گوید که سال‌ها پیش، وقتی او و تیمش به‌عنوان تک‌تیرانداز در ارتش اسرائیل خدمت می‌کردند، حضورشان در کرانه باختری یا غزه فقط به خیابان‌ها و پشت‌بام‌ها محدود نبود؛ آن‌ها در قلب شهرها و روستاهای فلسطینی بودند، و حتی از این نزدیک‌تر، درون خانه‌های مردم.تقریباً هر شب در عملیاتی شرکت می‌کردند که «خانه‌ربایی نظامی» (Straw widow) نام داشت؛ عملیاتی که معنایش ساده اما تأثیرش ویرانگر بود: گرفتن یک خانه شخصی فلسطینی و تبدیل آن به یک پایگاه نظامی. نیمه‌شب به خانه هجوم می‌بردند، اعضای خانواده را از خواب می‌پراندند و همه را در یک اتاق حبس می‌کردند تا مزاحم کارشان نباشند. بعد، سلاح‌های تک‌تیرانداز را مستقر می‌کردند و او به‌عنوان دیده‌بان تیم، دوربین حرارتی را در یکی از اتاق‌ها قرار می‌داد و با تیم، شهر را اسکن می‌کردند.

 
 
در طول این ساعات یا حتی روزها، زندگی خانواده میزبان کاملاً از دستشان خارج می‌شد. اگر یکی از آن‌ها می‌خواست چیزی بخورد، آب بنوشد، دارویش را مصرف کند یا فقط به دستشویی برود، باید از سربازانی اجازه می‌گرفت که خانه‌اش را از او گرفته بودند. خانه، دیگر خانه آن خانواده نبود؛ خانه سربازان شده بود. گاهی این عملیات دو ساعت طول می‌کشید، گاهی چهار یا شش ساعت، و گاهی تا دو روز.اما آنچه او را تکان داد، بازگشت به پایگاه پس از اولین مأموریت بود. درست همان لحظه فهمید که زندگی یک خانواده فلسطینی را نابود کرده‌اند نه برای اینکه خطری در کمین بود، نه به این خاطر که اطلاعاتی داشتند و نه چون می‌خواستند کسی را هدف بگیرند؛ فقط چون این کار را «روتین» می‌نامیدند. به آن‌ها گفته بودند باید با تفنگ‌های تک‌تیرانداز وارد یک شهر فلسطینی شوند، چون این بخشی از وظیفه خدمت آن‌ها است.
 
او با این باور بزرگ شده بود که کارش در ارتش، محافظت از اسرائیل است. اما آن شب در پایگاه، برای نخستین‌بار درک کرد که آنچه انجام می‌دادند محافظت نبود؛ کنترل فلسطینیان بود. و این، برای او تفاوتی عظیم و عمیق داشت؛ تفاوتی که زندگی‌اش را تغییر داد.وقتی از او می‌پرسند چگونه به فعالیت مدنی و افشاگرانه رسید، می‌گوید: «من در ارتش اسرائیل خدمت کردم و فکر می‌کنم ما اسرائیلی‌ها وظیفه بیشتری داریم درباره آنچه آنجا انجام دادیم حرف بزنیم. این‌ها راز شخصی من نیست؛ چیزی است که همه باید بدانند.»او تأکید می‌کند آنچه روایت می‌کند، یک اتفاق استثنایی یا نادر نیست. عملیات‌هایی همچون «خانه‌ی مصادره‌شده شبانه» تقریباً هر شب تکرار می‌شود. هر روز ایست‌های بازرسی وجود دارد، فلسطینی‌ها برای ساده‌ترین کارهای زندگی نیاز به مجوز دارند، جنگ در غزه ادامه دارد، و بازداشت‌ها هرگز متوقف نمی‌شوند. این‌ها به‌گفته او بخشی از اشغال پنجاه‌وهفت‌ساله‌ای است که همچنان ادامه دارد.