قرن بیستویکم، قرنی بود که وعدهاش را «عصر عقلانیت، حقوق بینالملل و نظم نوین جهانی» داده بودند. اما امروز، همان قدرتهایی که خود را بنیانگذار نظم جهانی میدانند، بیپروا از آزمایش زرادخانههای اتمی، تهدید به کاربرد سلاح هستهای و زیر پا گذاشتن بدیهیترین اصول منشور ملل متحد سخن میگویند.
اظهارات اخیر جیدی ونس و دونالد ترامپ درباره بازنگری در زرادخانههای هستهای و لزوم «نمایش قدرت واقعی آمریکا» نشان میدهد که استکبار، تنها پوست عوض کرده است؛ همان منطق قدیمی، با واژههای جدید بازگشته است.
در جهانی که آمریکا و متحدانش خود را «پلیس بینالملل» میدانند، تناقض بزرگی شکل گرفته است: هر جا سخن از صلح و ثبات است، فشارها و تحریمها متوجه کشورهایی میشود که به دنبال استفاده صلحآمیز از انرژی هستهایاند؛ اما هر جا سخن از بازدارندگی، تهدید یا رقابت تسلیحاتی است، همان کشورها مدعیاند که «حق دارند برای دفاع از امنیت خود زرادخانهها را نوسازی کنند».
این دوگانگی، نه حاصل اشتباه بلکه بخشی از نظام قدرتمحور حاکم بر روابط بینالملل است. در این نظام، قانون تا آنجا اعتبار دارد که در خدمت منافع قدرتمندان باشد.
وقتی آمریکا، فرانسه و انگلیس در شورای امنیت از هر قطعنامهای که علیه خودشان باشد جلوگیری میکنند، وقتی رژیم صهیونیستی صدها کلاهک هستهای دارد اما نه عضو NPT است و نه تحت هیچ نظارتی و در عین حال ایران برای چند سانتریفیوژ مورد تهدید و تحریم قرار میگیرد، معنای «قانون جنگل» در قرن ۲۱ آشکار میشود.
اما پرسش اصلی این است: در برابر چنین جهانی چه باید کرد؟
پاسخ نه در تسلیم و نه در انزواست.
باید واقعیت را همانگونه که هست دید و در برابرش نظام قدرت متوازن ساخت؛ نه با شعار، بلکه با افزایش اقتدار ملی، انسجام داخلی و پیوند با ملتهای مستقل.
در جهانی که «قدرت» هنوز زبان غالب است، تنها ملتهایی در امان میمانند که قدرت خود را از «درون» تأمین کنند؛ قدرتی علمی، فناورانه، اقتصادی و البته اخلاقی.
ایران، به عنوان کشوری با سابقه روشن در مخالفت با جنگافروزی و دفاع از صلح، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن است که الگوی بومی قدرت اخلاقی و عقلانی را ارائه دهد؛ الگویی که نه به رقابت تسلیحاتی آلوده شود، نه فریب وعدههای پوشالی قدرتهای بزرگ را بخورد.
در نهایت، تاریخ نشان داده است که سلطه، عمر طولانی ندارد.
جنگطلبان امروز، در حقیقت از درون میپوسند، چون مشروعیت اخلاقی خود را از دست دادهاند.
اما ملتی که بر پایه عدالت، استقلال و اعتماد به نفس ایستاده باشد، حتی زیر فشار تحریم و تهدید، شکستناپذیر است.
قانون جنگلِ قرن بیستویکم را تنها یک چیز بیاعتبار میکند: قدرتِ ملتها برای نترسیدن از نابرابری و ایستادن بر حق خویش.
مسعود پیرهادی